eitaa logo
کانال سنگر عفاف وتربیت
801 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.9هزار ویدیو
332 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 امام علی بخشنده ما گفتن: چیزایی که داری به دیگران هم بده ولی نه اونقدر که خودت محتاج دیگران بشی 📒 برگرفته از حکمت ۳۳ نهج البلاغه 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
barbalesokhan13931214.mp3
4.6M
🔹توجه به تربيت فرزند در سيره حضرت زهرا (سلام الله علیها) ▪️حجت‌الاسلام رفیعی 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای فردی که زمینی خریده بود و در آن کاخ مجللی ساخت و قبل از ورود به کاخ شهرداری جلویش را گرفت و اجازه نداد در آن کاخ بنشیند. چون در زمین همسایه کاخ ساخته بود و زمین خودش بایر بود... ✅ماجرا را ببینید خیلی جالب است. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
💌 نسلی در حال بلوغ است؛ که آرمانهای ها را بزودی، تحقق خواهد بخشید! نسلی در حال صف‌کِشی است؛ که اولین فتوحاتش، خواهد بود! شهادت این ، نخِ تسبیحی است که در حال جمع کردنِ صفوف تمام جبهه‌ی حق، از سراسر دنیاست! چشمانمان را برای دیدن حوادث آخرالزمانی باز کنیم💪.
💠 آیت الله خوشوقت: بچه ها باید باشند. مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام کوچک بود و شلوغ پیرمردها از شیطنت و سر و صدای هرروزه بچه ها شاکی وکلافه بودند و می گفتند "بچه ها را به مسجد نیاورید اذیت میکند" ✅ خبر به آیت الله خوشوقت رسید؛ حاج آقا گفتند: "هر کس اذیت می شود، مسجد نیاید، بچه ها باید باشند..." 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴عذر خواهی وزیر از زن ایرانی 🔸واقعیت این است تمام این مدت رسانه های غربی تلاش کرده اند زن ایرانی را زنی ضعیف وتوسری خور نشان دهند که آزادی وزندگی ندارد . 🔸اما همین یک دقیقه کافیست ،که بدانیم تلاش زن ایرانی برای حفظ کرامت های اخلاقی مثل حجاب اورا هم صاحب زندگی متعالی و هم صاحب آزادی های ممتاز کرده است‌. 🔸به این فیلم کوتاه توجه فرمایید، زن ایرانی می‌تواند از بزرگترین لابی های اقتصادی کشور شکایت کند‌ زن ایرانی می‌تواند نارضایتی خودرا از وزیر کشور ودولت با تمام شجاعت ابراز کند زن ایرانی می‌تواند دولت را مجبور به عذر خواهی کند ‌. این کرامت زنانه نتیجه زندگی ارزشی زن مسلمان ایرانی ونگاه ارزشی به زن مسلمان ایرانی است . ✍عالیه سادات 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔻از مهم ترین لحظه ها و خاطرات طلاب لحظه‌ای که طلبه معمم میشه یعنی لباس رسمی روحانیت را میپوشد و معمولا در این مواقع عمامه توسط مرجع تقلید یا عالم بزرگی روی سر طلبه گذاشته میشه؛ ◽️ حالا امام جمعه خوش ذوق رامسر مادر دوتا از طلبه ها را دعوت کرده و به مراسم عمامه گذاری و عمامه گذاری توسط مادر گرامی طلبه انجام شده است 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
توصیه امام رضا علیه السلام در روزهای پایانی ماه شعبان☘🌸☘ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
🧡 ای آنکه گره خورده به عشقت جانم برگرد و قدم گذار بر چشمانم عمریست به رویِ هر چه نذرت کردم عجل لولیک الفرج میخوانم! 🍃مرضیه عاطفی شبتون مهدوی✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ســــــلام 💖صبح زیباتون بخیر 🌸آرزو می کنیم 💖در این روز زیبا 🌸دلتون پر از محبت 💖دوشنبه تون پُر از رحمت 🌸زندگیتون پر از برکت 💖لحظه‌هاتون پر از موفقیت 🌸و عاقبتتون ختم به خیر باشه 💖امیدوارم در کنار عزیزان 🌸روز خوبی داشته باشید
آسیب های خانواده سخت گیر یا مستبد: خصوصیات فرزندان این خانواده👇 خلاقیت کم متکی به دیگران اعتماد بنفس پایین این کودکان معمولاً در کارهای گروهی شرکت نمی کنند چون اعتماد بنفس ندارند. از قبول مسئولیت خودداری می کنند چون خلاقیت ندارند. این نوع از تربیت خودمهارگری را در این کودکان کاهش می دهد. یعنی همیشه باید یک عامل بیرونی باشد تا اینها را کنترل کند. کودکان این خانواده از اراده قوی برخوردار نبوده و نمی توانند در برخورد با محرکهای تحریک کننده بیرونی خود را کنترل کنند و به راحتی دچار آسیب های اجتماعی می گردند. [استاد صادقی]
خشونت فقط کتک زدن کودک نیست. ❌ داد زدن ❌ خشم شدید ❌تحقیر کردن ❌مسخره کردن و بی محلی ❌ و قهرهای طولانی همه ی اینها نوعی خشونت علیه کودکان است.
نکاتی برای " رابطه خوب" با نوجوان شنونده خوبی برای نوجوان خود باشید. پس زمانهایی را صرف گوش کردن به صحبتهای نوجوان خود کنید. واقعاً به حرفهای نوجوان خود گوش دهید. مثلا آنچه را که انجام میدهید متوقف کنید، تماس چشمی با او برقرار کنید و صحبتهایش را قطع نکنید. برای نظرات نوجوان خود ارزش و احترام قائل شوید و توجه کنید که او دیدگاهی متفاوت از شما نسبت به دنیا دارد. به جای ضمیر «تو» از ضمیر «من» استفاده کنید. برای نمونه به فرزند خود نگویید که «تو هیچگاه به حرفهای من توجه نمی کنی و برای من توضیح نمی دهی که به کجا می روی» به جای آن بهتر است بگویید: «اگر برای من توضیح ندهی که کجا می روی من نگران تو می شوم» توجه داشته باشید که اگر به حرفهای نوجوان خود گوش نداده و توجه نکنید، او ارتباطش را با شما قطع می کند.
•••💚🕊••• امام‌علی‌(ع): پوشیده‌و‌محفوظ‌داشتن‌زن‌ مایع‌آسایش‌بیشتر‌و‌دوام‌زیبایی‌است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگو با مردم حول یک سوال ساده؛ "چرا روسریت را بر نمیداری؟ " این مصاحبه رو ببینید تا بهتر مردم ایران را بشناسد؛ مردم ایران سه انتحاب مهم و تاریخی کرده‌اند؛ اول اسلام، دوم تشیع، سوم انقلاب؛ این سه، سه انتخاب مهم مردم ایران است.
😴 🖊 چنانچہ ڪودکی بیخوابے داشتہ باشد و به خواب نرود اين آيہ را بنویسد و زير بالين طفل گذارد...
💙 :) 🌱 مقصد - چہ اتفاقے افتاد؟ ... چرا اينطورے شدے؟ ... چند لحظہ بهش نگاه ڪردم ... - دنبالم بيا ... بايد يہ چيزے رو بهت نشون بدم ... با همون سر و صورت خيس از دستشويے زدم بيرون ... لويد هم دنبالم ... برگشتم تو همون اتاق شيشہ‌اے ... - بشين رو صندلے ... هدست رو گذاشتم روے گوشش و همون فايل رو پخش ڪردم ... چشم‌ هاش رو بست ... منتظر بودم واڪنشش رو ببينم اما اون بدون هيچ واڪنشے فقط چشم هاش رو بستہ بود ... با توقف فايل ... چشم هاش رو باز ڪرد ... حالتش عجيب بود ... براے لحظاتے سڪوت عميقے بين ما حاڪم شد ... نفس عميقے ڪشيد ... انگار تازه بہ خودش اومده باشہ ... - اين چے بود؟ ... - نمےدونم ... نوشتہ بود "چپتر اول" ... حالت اوبران هم عادے نبود ... اما نہ مثل من ... چطور ممڪن بود؟ ... ما هر دومون يڪ فايل رو گوش ڪرده بوديم ... از روے صندلے بلند شد ... - چہ آرامش عجيبے داشت ... اين رو گفت و از در رفت بيرون ... و من هنوز متحير بودم ... ذهن جستجوگرم در برابر اتفاقے ڪہ افتاده بود آرام نمےشد ... تمام بعد از ظهر بين هر دوے ما سڪوت عجيبے حاڪم بود ... هيچ ڪدوم طبيعے نبوديم ... من غرق سوال ... و اوبران ... ڪہ قادر بہ خوندن ذهنش نبودم ... ميزمون رو بہ روے همديگہ بود ... گاهے زیر چشمے بهش نگاه مےڪردم ... مشغول پيگيرےهاے پرونده بود ... اما نہ اون آدم قديمے ... حس و حالش بہ ڪندے داشت بہ حالت قبل برمےگشت ... حتے شب بهم پيشنهاد داد برم خونہ شون ... بہ ندرت چنين حرفے مےزد ... با اين بهانه ڪہ امشب تنهاست ... و ڪیسے بہ یہ سفر چند روزه ڪارے رفتہ ... - بهتره بياے خونه ما ... هم من از تنهايے در ميام ... هم مطمئن ميشم ڪہ فردا نخوام از ڪنار خيابون جمعت ڪنم ... بهانہ هاے خوبے بود اما ذهنم درگيرتر از اين بود ڪہ آرام بشہ ... از بچگے عشق من حل ڪردن معادلات و مسالہ هاے سخت رياضے بود ... ممڪن بود حتے تا صبح براے حل يہ مسالہ سخت وقت بگذارم ... اما تا زمانے ڪہ بہ جواب نمےرسيدم آرام نمےشدم ... حالا هم پرونده قتل ڪريس ... و هم اين اتفاق ... هر چند دلم مےخواست اون شب رو ڪنار لويد باشم تا رفتارش رو زير نظر بگيرم و ببينم چہ بلايي سر اون اومد ... و با شرايط خودم مقايسه ڪنم ... اما مهمتر از هر چيزے، اول بايد مےفهميدم چے توے اون فايل صوتے بود ... فايل ها رو ريختم روے گوشي خودم ... و اون شب زودتر از اداره پليس خارج شدم ... مقصدم خونه ڪريس تادئو بود ... ادامه دارد...                  
💙 :) 🌱 در جستجوے حقیقت پدرش در رو باز ڪرد ... چقدر توے اين دو روز چهره اش خستہ‌تر از قبل شده بود ... تا چشمش بہ من افتاد ... تعللے بہ خودش راه نداد ... - قاتل پسرم رو پيدا ڪرديد؟ ... حس بدے وجودم رو پر ڪرد ... برعڪس ديدار اول ڪہ اميد بيشترے براے پيدا ڪردن قاتل داشتم ... چطور مےتونستم در برابر اون چشم هاے منتظر ... بگم هنوز هيچ سرنخے پيدا نڪرديم ... اون غرق اندوه در پے پيدا ڪردن پسرش بود ... و من در جستجوے پيدا ڪردن جواب سوال ديگہ‌اے اونجا بودم ... براے لحظاتے واقعا از خودم خجالت ڪشيدم ... - خير آقاے تادئو ... هنوز پيداش نڪرديم ... اما مےخواستم اگہ ممڪنہ شما و همسرتون بہ چيزے گوش ڪنيد ... شايد در پيدا ڪردن قاتل بہ ما ڪمڪ ڪنہ... انتظار و درد ... از توے در ڪنار رفت ... - بفرماييد داخل ... و رفت سمت راه پلہ ها ... - مارتا ... مارتا ... چند لحظہ بيا پايين ... ڪارآگاه منديپ اينجاست ... چند دقيقہ بعد ... همہ مون توے اتاق نشيمن بوديم ... و من همون فايل رو دوباره پخش ڪردم ... چشم هاے پدرش پر از اشڪ شد ... و تمام صورت مادرش لرزيد ... آقاے تادئو محڪم دست همسرش رو گرفت ... داشت بهش قوت قلب مےداد ... - من ڪہ چيزے نمےدونم ... و نگاهش برگشت سمت مارتا ... - خانم تادئو شما چطور؟ ... اينها روے گوشے پسرتون بود ... هنوز چشم ها و صورتش مےلرزيد ... - اين اواخر دائم هندزفرے توے گوشش بود و بہ چيزے گوش مےڪرد ... يڪے دو بار ڪہ صداش بلندتر بود شبيہ همين بود... اما هيچ وقت ازش نپرسيدم چيہ ... سرش رو پایین انداخت ... و چند قطره اشڪ، خيلے آروم از ڪنار چشمش جارے شد ... - اےڪاش پرسيده بودم ... آقاے تادئو دستش رو گذاشت روے شانہ هاے همسرش ... و اون رو در آغوش گرفت ... با وجود غمے ڪہ خودش تحمل مےڪرد ... سعے در آرام ڪردن اون داشت ... و ديدن اين صحنہ براے من بےنهايت دردناڪ بود ... چون تنها ڪسے بودم ڪہ توے اون جمع مےدونست ... شايد اين سوال هرگز بہ جواب نرسہ ... ڪہ چہ ڪسے و با چہ انگيزه اے ... ڪريس تادئو رو بہ قتل رسونده ... بدون خداحافظے رفتم سمت در خروجے ... تحمل جو سنگين اون فضا برام سخت بود ... ڪہ يهو خانم تادئو از پشت سر صدام ڪرد ... - ڪارآگاه ... واقعا اون فايل مےتونہ بہ شما در پيدا ڪردن حقيقت ڪمڪ ڪنہ؟ ... ادامه دارد....