eitaa logo
داعی‌َالله🇮🇷
377 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
50 فایل
🌿💚 به یاد وعشق او ♡اللهم عجل الولیک الفرج♡ وانت لاتعرف ماذا‌ فعلت بقلب المهدی: و تو نمیدانی که با قلب مهدی(‌عج)فاطمه چه کرده ای!💔 کپی‌: حلال❤ به گوشیم👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16823669089213
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🌷خجالت میکشم..😢 اسمم را گذاشتــــــه ام : منتظر اما زمـانی که دفـــــتر انتظارم را ورق میزنی می بینی؛ فضای مجــــازی رابیشتر ازامامم میشناسم!😔 حتی گاهی صبح آفتاب نزده آنها را چِـــک میکنم. امــــا عهــدم را نــــه...! 💗در قنوت نمازهایمان برای مهدی فاطمه دعا کنیم الفرج 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 @matataranavanarakh
#سلام_بر_مهدی_عج خواب سنگین مرا بشکن دلبر جان من تازه فهمیدم بزرگترین خطای من بی دردی من است ... که از فرزند مادرم، طرید (رانده)، شرید (آواره)، فرید (تک) و وحید (تنها) ساخته است ... 😔😔 #اللهم_عجل_لوليک_الفرج @matataranavanarakh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حُرِّه🌿
🌺اللهم عجل لوليک الفرج 🌺 🌸 @matataranavanarakh
مداحی_آنلاین_می_دونم_امشب_توی_بین (2).mp3
3.38M
⏯ #شور احساسی #امام_زمان(عج) 🍃میدونم امشب توی بین الحرمینی 🍃برات بمیرم که غریب تر از حسینی 🎤 #جوادمقدم 🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 🌸 @matataranavanarakh
💔﴿به شیعیان ما بگویید... که خدا را به حق عمه ام زینب قسم دهند.. که ظهور وفرج مارا نزدیک کنند... .. ... .... 💔💔😞😞....﴿کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود...﴾ اللهم عجل الولیک الفرج @matataranavanarakh
💔﴿ -جان: کاش در این # رمضان لایق دیدار شوم... سحری با نظر لطف تو بیدار شوم... کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان.. تا که همسفره تو لحظه افطار شوم..﴾💔💔 اللهم عجل الولیک الفرج @matataranavanarakh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃 من گاهی می‌دیدم 👀که ایشان را از پرداخت صدقه، سلامتی امام زمان(عج) عنوان می‌کرد😇 و معتقد بود که این نیت، موارد دیگر را نیز دربر می‌گیرد و مسئلت‌ها است. بنابراین، دعای و دعا برای سلامتی امام عصر(عج) همیشه ورد زبان ایشان بود.👌 🌺🍃امکان نداشت بدون دعای فرج، ❌شروع به خواندن دعا، (حتی سوره‌ای از قرآن) یا زیارت عاشورا کند؛ اگر هم می‌کرد، تلاوت را قطع می‌کرد 🚫و بعد از دعای فرج، ادامه می‌داد. گویا احساس می‌کرد که بدون فرج اعمال اش مقبول نیست😔 و باید آن مقدمه و آن دعا برای سلامتی حضرت حجت(ع) همیشه وجود داشته باشد. این مسئله برای ما هم شده و حتی بچه‌ها نیز از ایشان یاد گرفته‌اند😍 که همیشه اعمال و دعاهایمان را با دعا برای امام عصر(عج) آغاز کنیم.💯 🌺🍃بسیار دیده بودم☺️ که ایشان در شرایط و موقعیت‌های مختلف، یا ایستاده، در حال تماشای تلویزیون📺 یا حین راه رفتن، گویی ناخودآگاه چیزی از ذهن و دلشان ❣می‌گذشت و دست بر سر می‌گذاشت و به امام (عج) سلام می‌داد. نمی‌دانم در آن شرایط چه چیزی به دل ایشان خطور می‌کرد 🤔ولی این برای من همیشه جای تعجب بود که چطور و در هر حال، ارتباطشان برقرار است😇. اینگونه نبود که فقط در موقعیت‌های به یاد حضرت(عج) بیفتد یا دیگران به ایشان یادآوری کنند،‼️ بلکه در هر شرایطی در زندگی گویا این ارتباط حفظ می‌شد.😍 ✍راوی؛همـسر شـ‌هید 🌷 📎سالروز شهادت 🌸 @matataranavanarakh
خانه ما آفتاب گیر بود. از اواسط بهار تا اوایل پاییز من وچند تا بچه قد ونیم قد، دایم با گرما دست و پنجه نرم می کردیم.  فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم. من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق او کفاف خریدن یک کولر را نمی دهد.  یک روز اتفاقی فهمیدم از طرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تا به هر کس خودش صلاح می داند بدهد. بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تا یکی از آنها را ببرد خانه خودش. قبول نکرده بود. به اش اصرار کرده بودند. گفته بود: این کولرها مال اون خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره، تا وقتی اونا باشن، نوبت به خانواده من نمی رسه. @matataranavanarakh
محمدرضا تورجی زاده که یکی از محبین واقعی و عجیب حضرت زهرا(س) بود، در همه کارها و مشکلاتش به حضرت زهرا(س) توسل میکرد، این دفعه هم با این شعر هم حاج حسین خرازی را بیتاب کرد و هم مثل همیشه حاجت روا شد : توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی را صدا زد… حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود… خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون…  تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد… خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند.. الله اکبر الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود، میدونید دوبیتی که تورجی زاده برای حاج حسین خواند چی بود؟ و چه جوهر معرفتی تو وجود حاجی بود که با شنیدن اون بیتاب شد و همین توسل به بچه ها نیرو داد؟ اون دوبیتی این بود شاید هزار بارشنیدیم اما بی تفاوت از کنارش رد شدیم! : در بین آن دیوار و در           زهرا صدا می زد پدر     دنبال حیدر می دوید          از پهلویش خون میچکید زهرای من زهرای من          زهرای من زهرای من @matataranavanarakh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷همسر شهید همت می گوید: بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد. @matataranavanarakh
گفتم احمد جان، حالا دیگر وقتش است یک آبگوشتی به قوم و خویش خود بدهی! گفت: «علی تمام دارایی من سیصد تومان است اگر عروس سیصد تومانی پیدا کردی، من آماده ام.» و خلاصه با چند نفر از دوستان آنقدر در گوشش خواندیم تا رضایت داد. گفت: «از دختر عمه ام فاطمه خواستگاری کنید.» فردای روز خواستگاری با ماشین محمد سازمند به رابر رفتند و به عقد همدیگر در آمدند. آشپزی عروسی با من بود. خیلی سرحال بودم. دیگ های جلوی خانه پدرش روی آتش بود و بوی برنج تو محل پیچیده بود. وقتی دست زدند و کل کشیدند فهمیدیم داماد را آورده اند. ملاقه به دست به پیشوازش دویدم دیدم ای داد بی داد! داماد با همان لباس جبهه است. با پیراهن فرم سپاه و شلوار خاکی! داد زدم: «مرد حسابی این دیگه چه وضعیه؟ من تمام هنر آشپزی ام را امروز رو کرده ام آن وقت تو یک دست کت و شلوار پیدا نکردی بپوشی؟» لبخند ملیحی زد و گفت: «چکار کنم علی آقا، پاسدارم دیگه!» شهید احمد سلیمانی @matataranavanarakh
هـر جـمـعه کـه میآید بـوی ظـهور شـما بـه مـشام مـیرسد آقـا جان!!! بوی سر آمدن انـتظار!! بـوی خـوشِ زنـدگی اللهم عجل لولیک الفرج 🌺🍃 @matataranavanarakh
کاش می شد که منم لایق دیــ😔😔ـــــــدار شوم از همه دل ❤️کنم از غیر تو بیزار شوم کاش می شد که نقاب👤 از رخ خود بر داری سلام✋ بر قطب عالم امکان 💖السلامُ علیکَ یابقیةاللهِ 💖 🌺🍃 @matataranavanarakh
💔😞﴿شاید این جمعه بیاید شاید... پرده از چهره گشاید شاید...﴾💔💔 اللهم عجل الولیک الفرج... 🌸🌸🌸🌸@matataranavanarakh
آقا بیا ک همه منتظر ظهور شماییم💔💔🌸🌸🌸 اللهم عجل الولیک الفرج @matataranavanarakh
🍃🍃🍃✨💌✨🍃🍃🍃 سلام محبوبم امام زمانم ❤ رمضان آمده است ای آخرین امید بشریت نان و خرمایی هم مهمان ما باش آقا.❤️ اللهم_عجل_لولیک_الفرج_الساعه تعجیل در فرج سه تا زنده ام میمانم ❤️ @matataranavanarakh 🍃🍃🍃✨💌✨🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا