هدایت شده از ملانصرالدین👳♂️
دو دست خویش گرفتم به دور پیراهن
که در پناه نگیرد مرا کسی جز من
به دست هرکه تبر بود، ریشهها را زد
مهم نبود که این دوست است و آن دشمن
دلم به حرف که نه، به سکوت هم راضیست
پرندهایست گرفتار دانهای ارزن
هرآینه به هر آیینه میرسی، بگذر
که باتلاق شد آبی که ماند در ماندن
شبی به خانهی گرمش غزل پناهم داد
از آن به بعد شدم بیپناه و بیمأمن...
#امین_انجیدنی
👳 @mollanasreddin 👳