eitaa logo
وترالمَوتور ؛
407 دنبال‌کننده
861 عکس
703 ویدیو
1 فایل
[ اَحَب اللهُ مَن اَحَب حُسینا ] کپی؟فور‌ کنید لطفا*
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 منتظران واقعی... ▫️ - مامان! چند شب دیگه باید بخوابم تا بابا‌بزرگ بیاد خونه‌مون؟ - پنج‌ شب دیگه عزیزم. - یعنی صبح که بشه، چهار شب دیگه می‌مونه؟ - آره درسته. تا چشم بهم بزنی، پنج‌شنبه می‌شه و بابابزرگ از شهر خودشون میاد اینجا و یه مدت پیشمون می‌مونه. - نه مامان! سریع نمی‌گذره! من هرچی ساعت رو‌ نگاه می‌کنم، آروم‌آروم می‌گذره. با امشب، پنج شب طولانی باید بگذره. ▫️ بغض گلوی مادر را گرفت. چون به یاد امام زمانش افتاد. اگر منتظران واقعی هم همین‌قدر انتظار برایشان سخت بود، قطعاً وضع موجود در جهان این نبود. روز جهانی کودک
📌 کار برا امام زمان هیاهو نمی‌خواد!... ▫️ کانال کوچکی داشت خودش و دانش‌آموزانش به سی نفر نمی‌رسیدند. چند تا کلیپ ساده و چند تا صوت از امام زمان، همهٔ داشته‌های کانالش بود. بهش گفتم: فقط همین؟! گفت: من همین‌قدر از دستم برای مبارزه با "فقر آگاهی" برمیاد که بتونم رو این چند دانش‌آموزم کار کنم. این کلیپ‌ها و صوت‌ها شاید ساده باشند اما کار خودمه، نمی‌خوام روزی که آقامون اومد، شرمنده بشم که نتونستم برا تعجیل در ظهور، کاری کنم. گفتم: با این چند تا بچه؟! گفت: اینا رو کم نبین؛ اینا اگه خوب تربیت بشن سربازان آخرالزمانی مولامون هستند. گفتم: پس چرا این‌قدر بی‌سروصدا کار می‌کنی؟ آرام گفت: کار برا امام زمان هیاهو نمی‌خواد!
📌 به‌خاطر یه استوری... بهش گفتم: چته دختر؟ خیلی سرحالی؟ نکنه قرعه‌کشی‌ای چیزی برنده شدی! ها؟ لبخند زد و با انرژی گفت: امروز خیلی خوشحال شدم انگار تمام دنیا رو بهم داده بودند. گفتم: چرا؟ گفت: بالاخره به‌خاطر یه استوری که در دفاع از امام زمان گذاشتم کلی فحش از رفیقام خوردم و خیلیاشون برا همیشه قیدمو زدن و رفتن. با خودم گفتم اگه مدافعان حرم برا عمه سادات سر دادند، منم به‌عنوان یه دختر، به‌خاطر دفاع از امام زمانمون، فحش خوردم اما ذره‌ای اراده‌ام نلرزید...(:💚☁️
📌همه چی تموم... + داشت با آب و تاب از ویژگی‌های خواستگارش می‌گفت: خیلی خوش‌تیپ و خوش اخلاق و با‌ادبه. _ گفتم: همین؟ + گفت: نه. هم خونه داره، هم ماشین. مدیر عامل یه شرکت موفق و دانشجوی دکتراست. خلاصه همه چی تمومه. _ گفتم: رابطه‌اش با خدا و امام زمان چطوره؟ + گفت: گاهی نماز می‌خونه، اما امام زمانی نیست. کلاً سرش تو کار خودشه. _ لبخند زدم و گفتم: به نظرم بیشتر فکر کن، چون خیلی مونده تا این آقا همه چی تموم بشه ..!
فقیر کسی‌ست که... -رو‌به‌روی ضریح ایستاده بود و داشت نداشته‌هایش را برای امام رضا می‌شمرد که مردی فریاد زد: برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان صلوات... -اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: یا صاحب‌الزمان! ببخشید که با وجود شما، دَم از فقر و بی‌کسی زدم. فقیر کسی‌ست که شما را نمی‌شناسد، که محبت شما و انتظار ظهورتان را ندارد...💚"
هدایت شده از -آل یاسین-🇵🇸
کنار سفرهٔ افطار، چشم‌انتظار اذان بود. داشت دعای سلامتی امام زمان را می‌خواند که زنگ خانه به صدا در‌آمد. - بله؟ + سلام. مهمون نمی‌خوای، صاحب‌خونه؟ صدا را شناخت. با عجله به استقبال مهمان عزیزش رفت. - خیلی خوش‌ آمدید آقا! بفرمایید داخل یا اباصالح! با صدای اذان از خواب پرید. به یاد آن رویای شیرین، با اشک افطار کرد.