eitaa logo
دایی رضا
2.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
5.4هزار ویدیو
92 فایل
🟡کانالی اخلاقی_اجتماعی 💠به دنبال زمینه سازی #ظهور 💠 🟢کانال صمیمی " #دایی_رضا "🟢 🔴 نیمه محرمانه 🔴 🌸مختصر، جذاب و جدید🌸 🆔لینک کانال: http://eitaa.com/joinchat/878706709C93902231a1 . 💠🌸💠🌸💠 .
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش بیست‌ونهم دو داستان با یک مضمون از 🌸 🌸 در مورد اثر کلام بر مردِ شرور اول [آیا هنوز موقع نشده است؟] 🌹 جناب حاج (وصیِ ) از مرحوم آخوند نقل نمودند ـ که: 💐 روزی از صحن مطهّر حضرت علیه السّلام عبور می‌نمودند، در کنار صحن مرد عربی که به شرارت و آدم‌کشی معروف بود نشسته بود. ❌ ایشان جلو رفتند و فرمودند: آیا هنوز موقع توبه نشده است؟! ❗️مرد عرب مطلب را نفهمیده سربلند نمود و گفت: شیخنا چه می‌گوئی؟ ⚠️ ایشان گفتند که: گفتم آیا هنوز موقع توبه نرسیده است؟! 💥 ناگهان مرد عرب صیحه‌ای زد و به سمت حرم مطهّر دوید، در ایوان مطهّر دو مرتبه صیحه‌ای زد و جان تسلیم نمود. ⁉️ عده‌ای از شاگردان آخوند فهمیدند این جمله را آخوند ملا حسینقلی همدانی به او گفته است. چون از او سؤال كردند، ایشان فرمودند: 🌹 «من می‌خواستم او را آدم كنم و این كار را نیز كردم، ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم». (منبع: مطلع انوار ج3 - احوالات و آثار بزرگان و عرفاء باللَه) داستان دوم: عَبد فَرّار 🔥 شخصی به نام عبد فرار [یعنی عبد بسیار گریزان] از اراذل و اوباش اشرف بود كه مردم او را در ظاهر، احترام می‌كردند تا از آزار و اذیت او در امان بمانند. ❌ این فرد شرور اگر میل به چیزی پیدا می‌كرد یا دوستدار مالی می‌شد، كسی نمی‌توانست او را از دست‌یابی به خواسته‌اش بازدارد. 📛 مردم نجف از دست او در آزار بودند. 🌙 در یكی از شب ها كه آخوند ملا حسینقلی همدانی از امیرالمومنین (ع) بازمی‌گشت، وی در مسیر راه او ایستاده بود. 👣 عارف همدانی بدون هیچ توجهی از كنار او گذشت. 🔺این بی‌توجهی آخوند بر ایشان سخت گران آمد. از جای خود حركت كرد تا این شیخ پیر را تنبیه كند. 📛 دوید و راه را بر او بست و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نكردی؟! 🌷 عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو كیستی كه من باید حتماً به تو سلام می‌كردم؟ 💪 گفت: من عبد فرارم. ⚠️ آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ 🔺 یعنی تو از خدا فرار كرده‌ای یا از رسول خدا؟ 👣 و سپس راهش را گرفت و رفت. ☀️ فردا صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام كرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یكی از بندگان خدا فوت كرده هر كس مایل باشد به تشییع جنازه او برویم. 👥 عده‌ای از شاگردان آخوند به همراه ایشان برای حركت كردند 😳 ولی با كمال تعجب دیدند آخوند به خانه عبد فرار رفت. ⚰ آری او از دنیا رفته بود. عجبا! این همان یاغی معروف است كه آخوند از او به عنوان بنده خدا یاد كرد و در تشییع جنازه او حاضر شد؟! به هر حال تشییع جنازه تمام شد. ⁉️ یكی از شاگردان آخوند به نزد همسر عبد فرار رفته و از او سؤال كرد: ❓چطور شد كه او فوت كرد؟ همسرش گفت: نمی‌دانم چه شد؟ او هر شب دیروقت با حال غیرعادی و از خود بی‌خود منزل می‌آمد، ولی دیشب حدود یك ساعت بعد از اذان مغرب و عشا به منزل آمد 💬 و در فكر فرورفته بود و تا صبح نخوابید 🚶و در حیاط قدم می‌زد و با خود تكرار می‌كرد: عبد فرار، تو از خدا فرار كرده‌ای یا از رسول خدا؟! و سحر نیز جان سپرد.(منبع: مهر خوبان) 🔹فهرست مطالب ملا حسینقلی تا الان _-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_- 📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال به صورت کاملا منتشر خواهد شد ان شالله. 🔻 سلسله مطالب مرتبط گذشته: (کافیست جملات را لمس کنید👇) معرفی آیت الله قاضی معرفی آیت الله سید علی شوشتری @daeireza