بسم الله...
پر از صلابت و ایمان، پر از حماسه و شور
به شام شبزدگان خیمه زد سپیدی نور
زنی به قامت حیدر،لبالب از کوثر
و خطبه خطبه فدک در کلام او مستور
که گفته بند اسارت به دستهایش بود؟
که در تصرف تدبیر اوست کل امور
سخن که نه فوران علوم عالیه بود
به «انتم الطلقا»یش شکست جام غرور
عقیله بود و در این راه جز جمیل ندید
که در تلاطم تاریخ کلُّنا مأمور
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
ماه ما امشب در آمد، شد منور شام تار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
پیش چشمانت همیشه بند میآید زبانم
ماندهام چیزی بگویم یا که ساکتتر بمانم؟
در دلم باروت حرف و بر سرم انبوه برف و
ظاهرم خاموش و سرد و از درون آتشفشانم
زیر پاهای تو له شد آرزوهایم ولی باز
اخم هایت،خنده هایت،میزند آتش به جانم
اهل دل بستن نبودی، اهل دل کندن نبودم
تو همان هستی که بودی، راستی من هم همانم!
ته کشیده حس و حالم، فارغ از هر قیل و قالم
پشت هم نحس است فالم، من کیام؟ لطفاً بخوانم...
#متین_پسندیده
#عاشقانه
@daftarcheyesheer
آخرین تلاش های من برای ماندنت افاقه ای نکرد...
اشک های من ...
آیه های یأس می شوند
رد گامهای تو
بین سایه های نرده حبس می شوند
هرکجا که پا گذاشتی
شکوفه میزند
ترنج می شود
نام دیگر زنی که مانده چشم های او به راه...
رنج میشود..
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
با جرعه ای از سکوت هشیارم کن
سنگین شده کوله ام، سبکبارم کن
ای مرگ قدم قدم بیا نزدیکم
خوابم خوابم خوابم...،بیدارم کن!
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
جهان اگرچه پرُ است از تبر ، جوانه بزن!
کسی شکست تو را ای وطن نخواهد دید...
#متین_پسندیده
#ساختمان_شیشهای
@daftarcheyesheer
از تشنگی و گرسنگی آب شدن
بی رنگ شدن شبیه مهتاب شدن
این حال و هوای کودکان در غزهست
از چشمهی سرخ مرگ سیراب شدن
#متین_پسندیده
#غزه
@daftarcheyesheer
852.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی دلت بدجور تنگ است
حتی خیالش هم قشنگ است
با دوستان پای پیاده
با چادری خاکی و ساده
با کوله ای پُر اَز تمنا
شرمنده از دیرآمدن ها
از های و هوی شهر بیزار
از روزهای سختِ تکرار
از هرچه غیر از او بریدن
تا بیکرانِ او رسیدن
گرچه قفس اینجا زیاد است
باید به آن وادی پریدن
ای کاش میشد لحظه ای را
از زمزم عشقش چشیدن
با چشمهای غرق ظلمت
کی میتوانی نور دیدن؟
[]
هرچند در عمق گناهیم
ما را بخر ما رو سیاهیم...
#متین_پسندیده
#دلتنگی
#اربعین
@daftarcheyesheer
چه می شد یار دلخواه تو باشم
و یا پابوس درگاه تو باشم
زمینگیرم، نشد امسال حتی
سیاهی لشگر راه تو باشم
#متین_پسندیده
#دلتنگی
#اربعین
@daftarcheyesheer
عاشق روزهای فروردین !
مونس غنچه های عطرآگین!
ارث برده ست چشمت از دریا
وقت لبخند،ساحلش پُرچین
همدم لحظه های ناب غزل
دختر شادمانِ قبل از این
حبه حبه بخند تا که شود
تلخی روزگار تو شیرین
پل بزن بین اشک و لبخندت
نقشی از یک کمان بکش، رنگین
آسمان مقصد است و باکی نیست!
بارها خوردهای اگر به زمین
خستگی خسته شد رهایت کرد
سخت و محکم شدی، بنابراین:
زندگی با تو بد اگر تا کرد
خواست تا مرد سازد از تو...همین!
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
یک عمر اسیر درد نسیان بودم
سرگرم توهمات و عصیان بودم
از ریشه مرا بریده بودند و من
دلخوش بودم به این که انسان بودم
#متین_پسندیده
#داستان_فراموشی
@daftarcheyesheer
در خیالات مبهمم سویت
مثل پروانه بال بال زدم
قدر یک عمر بوسه آوردم
همه را یک به یک خال زدم
از تب و تابِ شعر جوشیدم
از دو چشمت ترانه نوشیدم
هاله ای از جنون که پوشیدم
هی دم از عشق و قیل و قال زدم
تو ولی از سکوت سر رفتی
طبق معمول بی خبر رفتی
خیره شد چشم من به در، رفتی...
من مگر حرف از محال زدم ؟
عصر امروز آسمان غم داشت
بغلم گرمی تو را کم داشت
ابر چشمان من که نم نم داشت...
گریه می شد، سری به فال زدم
باز هم قصه،قصهی دوریست
در نگاهم کسی شبیه تو نیست
مثل قلبم که ایستاده، بایست !
نه، برو... من فقط مثال زدم
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer