فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد....
#حامد_عسگری
@daftarcheyesheer
بسم الله...
گاهی پس و پشت های ذهنت چیزهایی میگذاری که هیچ وقت نبینی شان ، نشنوی شان، مرورشان نکنی...
اصلأ هی سعی میکنی به خودت ثابت کنی که دیگر وجود ندارند یا اگر دارند برایت اهمیتی ندارند !
ولی دقیقاً در لحظاتی که اصلأ فکرش را نمیکنی، مثلاً وقتی که پایت روی یک اسباب بازی تیزِ افتاده در اتاق می رود...
یا وقتی که انگشت کوچک پایت محکم به پایه های مبل کوبیده می شوند...
یا آن زمانی که آب جوش سماور به جای اینکه داخل استکان بریزد انگشتانت را می سوزاند...
درست در همین لحظه های به ظاهر ساده ! دوست داری دست بیندازی همان پس و پشت ها...یکی از همان همیشگی ها را بیرون بکشی و قاب کنی بگذاری جلوی چشمانت...
بعد زار زار اشک بریزی و خودت خودت را در آغوش بگیری...
پ.ن(بی ربط):
چقدر دویدن و نرسیدن سخت است !
#هذیان_نوشت
@daftarcheyesheer
یک نظر دیدیم دیدارت وزآن عمری گذشت
دیدهها برهم نمیآید زِ حیرانی هنوز...
#هلالی_جغتایی
@daftarcheyesheer
Ali Kashani - Akharin Safar (128).mp3
3.67M
همیشه جستجوی من به خلوت تو می رسد،شبیه شاعری به سرزمینش...
#علی_کاشانی
@daftarcheyesheer
بسم الله
یاد تو گذر میکند از خاطره ام آه
دلتنگی شیرین من ای لذت دلخواه
تو مثل نسیم از همهجا میگذری من
دنبال تو آواره ی هر کوچه و هر راه
پیچید صدایم برسد تا به تو اما
تو کوهی و محکم، من وامانده چنان کاه
زخمم بزن ای عشق که بی تاب ترینم
ای دلهره ی دائم و آرامش گهگاه
غیر از غزلی سرزده در چنته ی من نیست
نامت شده تسبیح دلم وقت سحرگاه
ای خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب
ای ماه تر از ماه تر از ماه تر از ماه...
#متین_پسندیده
@daftarcheyesheer
هدایت شده از گوهرشاد قم
صحن انقلاب
ابر میخواست زائرت باشد
آب شد قطره قطره باران شد
نور میخواست خادمت باشد
چلچراغ میان ایوان شد
زندگی زیر پای زائرها
آروزی قدیمی کوه است
و چه خوشبخت بود سنگی که
آمد و مرمر شبستان شد..
حرمت جانْپناه زائرهاست
شب شعر تمام شاعرهاست
تا به دعبل دو بیت بخشیدی
شاعران رزقشان فراوان شد
تو همانی که جوهر قلمت
علم فقه و کلام میسازد
سخنت واژه واژه، حرف به حرف
مکتب درسهای ریّان شد
تو همانی که صاحبان هنر
با دو رکعت نماز بالاسر
از تو مضمون ناب میگیرند
با تو هر کار سخت آسان شد
محو درس خداشناسیِ تو
غرق در خطبۀ حماسی تو
دل عُمران صائبیمذهب
به تو مایل شد و مسلمان شد
ماه در دست، راه افتادی
تو به ما راه را نشان دادی
نقشه را غرق نور کردی و بعد
خاکِ پای تو نامش ایران شد
کشورم صحن انقلاب شماست
چون اباصلت در رکاب شماست
نقشه لبریز آفتاب شماست
همهٔ شهرها خراسان شد
✍🏻 #فائزه_امجدیان
🏷 #شعر_رضوی
@goharshadqom
آورده به صحن و سرسرای تو پناه
با بال شکسته آمده، خسته ی راه
تا بلکه شوند زائران ضامن او...
لا حول ولا قوة الا بالله
#بداهه
#کبوتر_حرم
@daftarcheyesheer
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد
به شوق وصل حبیبش غروب رجعت کرد
چه صادقانه به خاک عزیز خدمت کرد
خلیل در دل آتش شهادتی می خواست
خدا به او نظری کرد و استجابت کرد
رسید نامه ای از مشهد و رضا او را
برای جشن ولادت غروب دعوت کرد
چه گفت لحظه ی آخر چه گفت با آقا
چه خواست سید خدمت چگونه صحبت کرد
میان خالق و مخلوق صلح جاری بود
که صبح دولت او را قرین عزت کرد
نبود تشنه ی قدرت شبیه قاسم بود
چه عاشقانه نگه بر قلوب امت کرد
میان گریه ی باران دلش معطر شد
دلش هوای رسیدن به خاک تربت کرد
یکی به سوی رفیقان پری گشود و پرید
و ماندگان زمین را اسیر خجلت کرد
#علی_الواریان
#سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_الشهدای_خدمت