📝#خاطره‌ای_از_امام_خمینی_رضوان_الله_علیه ⁉️چرا کار لغو کردید؟! 🔸یکی از هم دوره‌ای‌های حضرت امام از علمای اصفهان بود. بعضی منبرهایشان را بنده خدمتشان رسیده بودم. از حکما و فلاسفه و شخصیت فوق العاده‌ای بود. ایشان این خاطره را تعریف کرد و فرمود: ما با حضرت امام یک محلی بودیم _حالا مسافرت یا جایی رفته بودند_ یک چند دقیقه ای فرصت داشتیم. ⏪خوب دقت کنید مردان خدا اینطور هستند. ✨«أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (یوسف108) 🍃[ که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم] ✨«قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» (تحریم6) 🍃[ خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید] 👈🏻هم به فکر خودشان هستند هم به فکر دیگران، بی تفاوت نیستند. مخصوصاً حضرت امام اینطور بودند. 💠 می‌فرماید ما دیدیم فرصت داریم گفتیم که حالا بیکار هستیم خوب است بیاییم سر عمامه‌مان را باز کنیم و یک دور دیگر عمامه را ببندیم. خب این به نظرشان یک کار مباح است و اشکال ندارد. عمامه را باز کردیم بپیچیم در حینی که عمامه را می‌بستیم و سرش را رفیقمان گرفته بود، یک دفعه حضرت امام رسیدند فرمودند: این کار چیست می‌کنید؟! 🔅گفتیم آقا ما کاری نداشتیم آمدیم تفریح و فلان کنیم گفتیم عمامه را سرش را بگیریم ببندیم مشغول باشیم. ⁉️امام ناراحت شده و فرمودند :چرا وقت‌تان را ضایع کردید؟! چرا کار لغو کردید؟ می‌توانستید چند دقیقه بحث علمی بکنید. در محضر استاد 🍃نشر مطالب استاد، بلامانع است https://eitaa.com/daftaremarefat https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat