برگی از دفتر معرفت
🍃🍃🍃🍃🍃
🍃در مراغه به یک پدر و پسر میگویند توهین کن به امام و إلا سرت را می بُریم زمان جنگ این پدر وقتی که رفته پسر جوان #هجده ساله اش را برای مرخصی بیاورد، اون زمانی که کردستان و کوموله دموکرات بچه ها را سر می بُریدند و مُثله میکردند , در راه برگشت وسط راه #دموکرات ها می رسند، اینها وسط راه کمین میگذاشتند همه را میکشتند یا اسیر میکردند یا همانجا با صخره ها و تکه های کوه, گردن این بچه های ما را می بریدند. خیلی ها را آنجا کشتند.
🍃وقتی اینها را پیاده شان کردند گفتند به امام خمینی توهین کنید, ولی این پدر و پسر گفتند درود برخمینی. همانجا می خوابانندشان سرشان را می برند.
🍃چه ایمانی داشته این مرد! پدر میگوید اول سر پسرم را ببُرید, میترسم خدای نخواسته او بعد از من اگر سرش بریده شود #تسلیم شود.
🔸خیلی سخت است, جوانی که جلوی چشم پدر دست و پا میزند و پدر صبر میکند اما حاضر نمیشود به امام #توهین کند.
🍃خوشا به حالشان خدا به ما هم توفیق دهد راهشان را ادامه بدهیم.
🔻آنهایی که به امام توهین میکنند یا بی تفاوتند یا به دیگران اجازه جسارت میدهند و هزار رقم تخلف و #خلاف_شرع انجام میدهند، آنها جواب این خونها را چه دارند بگویند؟!
در محضر استاد
🍃نشر مطالب استاد، بلامانع است
https://eitaa.com/daftaremarefat
https://sapp.ir/bargiazdaftaremarefat