eitaa logo
دفتر شعر گهر
227 دنبال‌کننده
436 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
از این زمین تا کربلا راهی نمانده تا رفتن خون خون خدا راهی نمانده بهر شهید سرجدا راهی نمانده از کوفه تا شام بلا راهی نمانده فردا همه در کربلا مهمان آبند این کاروان ناموس‌های بوترابند فردا زنان کاروان خیمه نشینند شب‌ها که نوزادان خیمه خواب خوابند جانم حسینم این زمین خیلی عجیب است از دور می‌آید گمانم او حبیب است دلشوره دارد خواهرت در این بیابان ذکر لب اهل حرم امن یجیب است لیلای من چه به سر مجنون می‌آید از این زمین بوی فراق و خون می‌آید دنیا به پیغمبر وفاداری نکرده وقتی علی اکبرت بیرون می‌آید آبی که اینجا دیده‌ام مثل سراب است در خواب ناز امشب ببین طفل رباب است در این زمین بیش از همیشه طفل تشنه است اینجا چه سری هست دل در اضطراب است جانم حسینم من همیشه با تو بودم با تو عجین گشته حسینم تار و پودم اصلا نگو از رفتنت هرگز برادر قول تو را دادم به آن یاس کبودم چشمانتان آقای من گردیده ابری گفتی به من ای خواهرم تو کوه صبری گیرم که زینب کوه، کوه از هم بپاشد وقتی ببیند پاره تن بیرون قبری ای آخرین اهل کسا بسته به جانی می‌آید اینجا بوی خون، بوی تبانی عباس دارد پاسبانی می‌دهد وای از لحظه‌ای که خواهرانت پاسبانی... آه این زمین کرببلا باشد برادر تسلیم امر خالقی تو جان خواهر آه این گلو حیف است تشنه زیر دشنه آن بوسه را وعده نمودم من به مادر @daftaresher110
از این زمین تا کربلا راهی نمانده تا رفتن خون خون خدا راهی نمانده بهر شهید سرجدا راهی نمانده از کوفه تا شام بلا راهی نمانده فردا همه در کربلا مهمان آبند این کاروان ناموس‌های بوترابند فردا زنان کاروان خیمه نشینند شب‌ها که نوزادان خیمه خواب خوابند جانم حسینم این زمین خیلی عجیب است از دور می‌آید گمانم او حبیب است دلشوره دارد خواهرت در این بیابان ذکر لب اهل حرم امن یجیب است لیلای من چه به سر مجنون می‌آید از این زمین بوی فراق و خون می‌آید دنیا به پیغمبر وفاداری نکرده وقتی علی اکبرت بیرون می‌آید آبی که اینجا دیده‌ام مثل سراب است در خواب ناز امشب ببین طفل رباب است در این زمین بیش از همیشه طفل تشنه است اینجا چه سری هست دل در اضطراب است جانم حسینم من همیشه با تو بودم با تو عجین گشته حسینم تار و پودم اصلا نگو از رفتنت هرگز برادر قول تو را دادم به آن یاس کبودم چشمانتان آقای من گردیده ابری گفتی به من ای خواهرم تو کوه صبری گیرم که زینب کوه، کوه از هم بپاشد وقتی ببیند پاره تن بیرون قبری ای آخرین اهل کسا بسته به جانی می‌آید اینجا بوی خون، بوی تبانی عباس دارد پاسبانی می‌دهد وای از لحظه‌ای که خواهرانت پاسبانی... آه این زمین کرببلا باشد برادر تسلیم امر خالقی تو جان خواهر آه این گلو حیف است تشنه زیر دشنه آن بوسه را وعده نمودم من به مادر @daftaresher110