زمین نقطهای از آسمان است. کسی که منطق آسمان را دریافت، منطق زمین را یافته؛ اما از افقی بالاتر. لازم است تنزل کند برای ترجمه امور و تعیین و تشخیص مصداق و تطبیق با اشیاء.
آسمانی شدن انصراف از زمین نیست.
برخی عدد را مییابند و برخی تابع و معادله و فرمول را.
زمین عددی از معادله آسمان است. جزءی از کل. آنانکه مصرف کننده خالص هستند در دنیا غرق میشوند.
اما برخی معادلهها را میشناسند.
تمام بتهای عالم صورتی از بت نفس است و تمام بتپرستیهای بشر تمرین خودپرستی
قطرهای فساد در قدرت، بر یک مرداب فساد شهوت میچربد،؛ إذا فسد العالم فسد العالم. این تازه شهرت است.
الناس علی دین ملوکهم.
روزی که با هدایتهای آن پیر فرزانه طاغوت را عریان و رسوا از این خاک و بوم راندیم، شيطان نفاق در رگهای انقلاب خزید و شروع کرد به وسوسه کردن. او میخواست تمام قدرت را غصب کند، اما رسوا شد و بر خلاف تمام شعارها و ادعاهای دروغش وارد فاز نظامی گردید. حالا که لو رفته بودن آن رخت و لباس قبلی را درآوردند و زن و شوهری از ایران در آغوش دشمن گریختند. امیدوار بودند با زدن و کشتن ریشه نظام را بخشکانند. تا توانستند شاخه شکستند. به خواست خدا نشد که نشد. زخمی کردند، اما زورشان به کشتن انقلاب و ایران نرسید.
اما نفاق پایان ندارد. از جسدی به جسدی و از جلدی به جلد دیگر و از نامی به نام دیگر درمیآید. و چنین کرد. مهرههای سوخته که متواری شدند. مهرههای پنهان دمیده شدند در نفس انقلاب و هر روز ما را مثل دل خود سیاه کردند.
تبدیل نفاق به یک حزب سیاسی رسمی و تعریف شده در مناسبات قدرت، از حساسترین دوران تطور آنان به حساب میآید. در این صورت او حق انتخاب دارد و سهمی مشروع و مقبول برای خود قائل است.
شناختن نفاق و. خنثی کردن آن در این مرحله بسیار سختتر از گذشته است. حضور دائمی او و نفوذ بیچون و چرایش به او قدرت نرم پایدار میدهد. او به نام سیستم علیه سیستم قیام میکند و ضربه میزند. اما تو اگر پاسخش را بدهی متهم به خودزنی خواهی شد. او نفس مسمومش را در رگهای تو میدمد؛ اما اگر به خود بپیچی متهم به پرخاش خواهی شد. او همواره از صد جهت تو را میگزد و تو ناچار و ناگزیری که ببینی و بپذیری. نفاق در مقام حزب سیاسی بخشی از مردم را با همه حیثیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادیشان گروگان میگیرد و تبدیل به یک قطب امنیتی در جامعه میشود. حالا هر گاه که بخواهی نزدیکش شوی شمشیر را بالا میبرد و ناچاری که عقب بنشینی. رسانه مهمترین ابزار اوست. منافق با دروغ به اینجا رسیده. اگر حرف حق یکیست، دروغ لایعد و لایحصی است. تازه در ترکیب با حق که مهارت منافق است تلون و تکثر بیشتری نیز پیدا میکند. به هزار صورت و شکل درمیآید و در هزار جا و بیجا خود را نشان میدهد.
تمام مسائل حقیقی را با مسائل موهوم و خیالی و تمام مسائل اصلی را با مسائل حاشیهای دچار اخلال و اختلال میکند. القاءات دائمی منافق، جامعه را دچار بیماری میکند. بیماری وسواس. ذهن جامعه را آنقدر بمباران میکند که تبدیل به یک جامعه بحرانزده میشود. او با عملیات رسانهای، کار روانی انجام میدهد و واقعیت دلخواه خویش را با استفاده از واکنشهای جامعه تولید میکند و آن را پایه مشروعیت خویش قرار میدهد.
منافق پایگاه خود را جایی بین جسم و روح بنا میکند. پروژه او سلب هویت و احراز هویت جدید است. او وجدان جامعه را محاصره میکند و نجوای شیطانی خود را به جای وجدان به جامعه القاء میکند. جامعه خیال میکند این خود اوست؛ اما گذر زمان نشان میدهد که این نفس شیطان بوده است. خیلی راحت سروش رحمان و وسوسه شیطان اشتباه میشود.
در این مرحله کار بسیار آسان خواهد شد. دیگر آن روحی که وحدت را به وجود جامعه میبخشید معطل میگردد و منافق شروع به پاره پاره کردن جامعه میکند. شعار همان است که بود، اما اثر متفاوت است. خودخواهیها شروع به فاسد کردن جامعه میکنند. با تکثیر منیت و تقویت آن و تفسیر غلط آن سلولهایی که برای یک روح میجنگیدند و اعضایی که برای یک جان در کنار هم بودند مدعی استقلال میشوند. تکثرگرایی به معنی از بین رفتن نظام مشترک و عهد و پیمان ثابت و استوار از بین میرود. در اینجا هر کس برای من شدن به یک طرف پناهنده میشود و تعلقی به ذات خویش ندارد. اسمش آزادی است ولی حکمش تباهی و فنا و نابودی.
منافق که رسوا شد که دیگر منافق نیست، کافر حربی است. همچنانکه پیش از این اتفاق افتاد.
نفاق یک ویروس است. نرمافزاری دارد و سختافزاری. به دنبال مرگ میزبانش نیست، به دنبال استخدام آن است در نقش تن خویش. اگر تحمل داشت که هیچ وگرنه همواره دستش روی ماشه است تا بکشد و در تنی دیگر حلول کند.
نفاق در هر تنی قرار یافت فاسد شد و جز لاشه تحویل نداد. تمام نظامات عالم علیه نفاق برنامه دارند و آن را در تن دشمن میخواهند. منافق جامعه را بیمار میکند.
مقدمه بازداشت جامعه از انحراف، آگاهیبخشی دقیق و توانبخشی هدفدار است.
اگر مردم را رها کردی و هر کس با ضعف و بیماری خودش ساخت و به هزار راه و بیراهه پرداخت نمیتوانی مدعی باشی. در فضای تاریک و نمور جهل و عجز، فساد تصاعدی رشد میکند.
وقتی داری یک میز میسازی در واقع در حال ساختن خودت هستی. وقتی داری یک متن ترجمه میکنی در واقع مشغول ترجمه خودت هستی. وقتی فرزندت را تربیت میکنی همزمان او تو را تربیت میکند.
جهان به تو شکل میدهد، در زمانی که تلاش میکنی به جهان شکل دهی. عمل تو واکنش جهان را در پی دارد که متناسب با کنش توست. لذا هر کس مسیر منحصر به فرد خودش را میآفریند. زندگی تو اثر انگشت توست که در آخرت با آن شناخته خواهی شد؛ همچنانکه امروز در آسمان شناخته میشوی.
🌱هر روز خود را با
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
آغاز کنید 🌱
⏳امروز : دوشنبه
☀️ 22 اسفند 1401 شمسی
🌙 20 شعبان 1444 قمری
🌲 13 مارچ 2023 میلادی
ذکر روز :
یا قاضی الحاجات
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿
امام صادق سلام الله علیه :
ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ فِيهِنَّ رُخْصَةً بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ وَ وَفَاءٌ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِر
سه چيز است كه ترك آن براى هيچ كس جايز نيست:
نيكى به پدر و مادر نیکو کار باشند يا فاجر ،
وفاى به عهد با نیکو کار يا فاجر
و اداى امانت به نیکو کار يا فاجر .
تحف العقول ص367
🌍 اللهمعجللولیکالفرج 🌍
🍥🍥🍥⚘⚘⚘🍥🍥🍥
🏴«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک»
زن در غرب- فشرده جلسه 01 160723_1.mp3
11.37M
🎙🔴 جلسه اول: دوره تخصصی «نقد وضعیت منحط زن در غرب»
🔗لینک دوره کامل اینجا:
https://eitaa.com/Israel666/536
➖➖➖
🟢 شما هم می توانید از نشر این دوره حمایت کنید
💌💳 روی شماره کارت کلیک کنیدکپی میشود:
6104337942892629
به نام محسن مجتهدزاده (شیخ قمی)
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
🎙🔴 جلسه اول: دوره تخصصی «نقد وضعیت منحط زن در غرب» 🔗لینک دوره کامل اینجا: https://eitaa.com/Israel
گاهی نمیدانیم....
ما از خداوند نمیپذیریم که اگر میپذیرفتیم رفتار اجتماعی ما اینچنین نبود.
اما میتوانیم از تجربه دیگران استفاده کنیم. همانها که میخواهیم شبیهشان شویم.
این سلسله سخنرانی را انتشار دهید تا دختران و پسرانمان، مادران و پدرانمان، استادان و شاگردانمان... بدانند و نگویند که نمیدانستیم به کجا میرویم.
نگویند جمهوری اسلامی ما را بیدین کرده، بدانند که عشق به غرب آنان را بیچاره کرده.
شاید چند سال پیش حیا میکردیم که چنین مطالبی را انتشار عمومی دهیم؛ ولی امروز آن را واجب شرعی میدانیم. شاید بیدار شویم.
مواظب اجتماع خود باشیم که افرادش را ویران نکند.