eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
145 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی خدا راه‌های زمین را به رویت می‌بندد تا به آسمان نگاه کنی. دلش برای نگاهت تنگ می‌شود.
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 استاد رحیم‌پور: امروزه هزاران بوق می‌بینیم که به یک میکروفون وصل هستند❗️ ⬅️ هوشمندانه ترین نوع دیکتاتوری که اکنون بر جهان حاکم است... ⬅️ ولی میشود این فضا را عوض کرد... 🔻کانال اندیشه پژوهان استاد 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @rahimpoor_azghadi
چند روزی هست که روی مسئله‌ای فکر می‌کنم که ابتدائا عنوانش را ذخایر راهبردی ولایتمداری جامعه انتخاب کرده‌ام. شاید بعدها درست‌تر و دقیق‌تر شود. به این می‌اندیشم که جامعه اندوخته‌ای از صفت ولایتمندی دارد که در ساختارهای مختلف آن خود را ذخیره کرده و در متن امور خود را آشکار می‌کند. در بخشی از این ذهن‌ورزی به مناسبت مصیبتی که این روزها برادر عزیزم جناب آقای دکتر علیان‌نژاد را در خود پیچید و قلب بنده و بسیاری از نزدیکان و آشنایان را فشرد، مرحوم غلامعلی علیان‌نژاد را یاد کردم. توفیق دیدار و همنفس شدن با ایشان را نداشتم اما به سبب مؤانست با فرزند ایشان و رایحه خیری که به واسطه ایشان از آن پدر عزیز نصیبم شد فرصت سیر وجودی و هم‌نفْسی و همراهی قلبی را برایم فراهم کرد. مردی ساده، پاکیزه، متواضع، بی‌پیراهه و ساکت. مردی که زبان‌دار و زبان‌باز نبود. عملش سخن او بود و تلاشش ادعای او. اینجور آدم‌ها در عین بساطت و سادگی بسیار مستور پنهانند. در ادبیات عمومی از آنها به عنوان آدم‌های قدیمی یاد می‌شود. آدم‌های قدیمی، آدم‌های کهنه نیستند. آدم‌های ریشه‌داری هستند که انسانیتشان آنقدر صورت بهاری آفریده که نیاز ندارند از بهار شعر بسرایند. اگر کمی اهل و اهلی باشی می‌بینی که وجودشان سراسر شعر و شوق. زندگی از آنان سرچشمه می‌گیرد و جاری می‌شود و محیط پیرامونشان را سرسبز می‌کند. این بزرگان کسانی هستند که در عالم معنی و باطن بودن با امر ولایت گره خورده‌اند. ولایت آن طرح زمینه هستی است که با خداوند پیوندی جانانه دارد و هر کس را آفریده‌اند تا نسبت خود را با آن پیدا کند. این آدم‌های ساده بدون اینکه دیده شوند یا به شمار آیند به آسودگی و آسانی با این زمینه پیوند می‌خورند و حیات می‌گیرند. نشاط جان ایشان برگرفته از همین اتصال و ارتباط رازآلود است. تواضع آنان را در عمق فرومی‌برد و بر خلاف اصحاب حباب که از سطح نمی‌توانند فروتر روند و کبر اجازه اتصال به معادن عزت و غنی نمی‌دهد، ایشان محرمانه محرم می‌شوند و به زیارت یار می‌شتابند. شاید سال‌ها در کنارشان بنشینی و سخنی از خوارق عادت نیز از ایشان نشنوی. زیرا ایشان خود همان راز هستند که فاش شده‌اند و از شدت آشکاری پنهانند. جز اهل دل قدر ایشان را نمی‌شناسند و جز در فراق و دوری‌شان شأنشان شناخته نمی‌شود. رحلت ایشان و امثال ایشان برای دنیا، ضایعه‌ای بزرگ به شمار می‌آید که جبران آن آسان نخواهد بود. انسان‌هایی که ده‌ها سال در مسیر اخلاص قدم برداشتند و به عیاری از پاکی و ناب بودن رسیدند که محل نزول انوار ولایت شدند و مرکزیت انتشار آن را در محیط اطراف خود داشتند. ایشان بزرگانی هستند که محبت را به شکل عمل صالح صورت‌سازی می‌کنند و ولایت اجتماعی را غنی می‌بخشند. از دست دادن چنین انسان‌هایی قطعا نیروهای شرّ و شیاطین را که مشغول مبارزه با ایشان بودند خوشحال خواهد کرد؛ اما باعث غم و اندوه ماست. طبیعت کار بر این است که شیاطین از اینکه فارغ شدند از امثال ایشان و فرصت پرداختن به دیگری را یافتند احساس غلبه و پیروزی خواهند کرد اما بشارتی برای ما باقی است که جبران این ضایعه را بنماید. بشارت اول باقیات الصالحاتی است که از ایشان به عنوان میوه‌های ایمان صادق و عمل صالح ظهور و بروز دارد. بشارت دوم شأن شهادت در این بزرگان است که باعث می‌شود با قطع تعلق از مادیات به موقعیتی مشرف و برتر تشرف یافتند و از آن منظر و مقام به مسائل این عالم نگاه کنند و در حل مشکلات و معضلات انسان بکوشند. امیدوارم خداوند متعال ما را مشمول دعاهای این بزرگواران قرار دهد.
قد اقبل إلیکم شهر الله... چه طنین عجیبی دارد این فراز از خطبه رسول الله صلّی الله علیه و آله در استقبال از ماه مبارک رمضان. آن عالیجناب به سوی ما می‌آید. ما برای پذیرایی از ایشان چه کرده‌ایم. آیا آماده دیدار هستیم؟! آیا بین ما و ایشان انس و دیدار حاصل خواهد شد؟ آیا آن آیت عظمای الهی را خواهیم یافت؟ احساس ذره‌ای را دارم که به انتظار خورشیدی نشسته و حال که هنگام نزول اجلال آن عالی‌مقام است خود را گم کرده است. دستپاچه از اینکه چه باید بکند. مضطرب از اینکه حرمتش را حفظ نکند. نگران از اینکه نتواند این لطف را با خشوع و خضوع تمام پاسخ گوید. رمضان کریم دارد از راه می‌رسد و من به همین دلخوشم. به این رویکرد کریمانه و کرامت نفسی که برای ما قائل شد و به سویمان آمد. چه زیبا و لذتبخش است استقبال از بزرگان. خدایا تو شاهدی که مهیا نیستم. خدایا تو شاهدی که دوستش دارم. خدایا تو شاهدی که طمع دارم بر خان ضیافت تو. خدایا ملتمسانه درخواست می‌کنم ما را بر این حضور جانانه راه بده و درک شب قدر را ارزانی فرما. جز تو کسی نخواهد توانست این لطف را بنماید. چشم‌انتظاران را بی‌نصیب مفرما.
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍انقلابی راحت‌طلب تا انقلابی مجاهد‼️ ❌ انقلابی‌های مثبت و منفی از دیدگاه رهبر انقلاب چه کسانی هستند؟ 🎬 آنتی سلبریتی https://eitaa.com/joinchat/2067791886C00959371cb
آن ماه آمد...
نسبت ما با زیست غربی، آموختن و اجرای بی‌چون و چرای باید و نبایدهای غربی است. زیرا برای غرب ایران و کشورهایی مانند او نباید حتی در اندیشه غربی نیز به نقطه فهم و اجتهاد برسند. ما بخشی از ابزار غرب برای زندگی مورد نظرش هستیم. کالایی در اختیار انسان برتر تا راحت‌تر باشد‌. نهایتا می‌توانیم ربات هوشمند باشیم. بیش از آن را برنمی‌تابند. غرب حتی اگر در دنیای خودش زنده باشد، در جهان ما یک آدم آهنی مسلط است. ما تنها باید زبان ماشین را یاد بگیریم و خود را به آن بفهمانیم و فرمان مورد نظر را دریافت کنیم.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🎙 | بهار معنویت ✏️ رهبر انقلاب: همچنانی که درباره‌ی بهار فرمودند که: «تن مپوشانید از باد بهار»‌، درباره‌ی  ماه رمضان هم باید تمسّک کنیم به این جمله: «ألا فتعرّضوا لها»، «إنّ فی ایّام دهرکم نفحات ألا فتعرّضوا لها» نسیم معنویّت در ماه مبارک رمضان شامل حال همه است و خودمان را باید آماده کنیم. دلهایمان را در معرض این نسیم معنوی و الهی و معطّر بگذاریم. 🎧 بشنوید👇
هدایت شده از تعلیقات
مدرسه‌ی تبلیغ 🔻 این جمله مهمترین حرفی است که می‌خواهم بزنم: "ما بیش از مردم به تبلیغ نیاز داریم" این روزها ایام عزیمت طلاب به رمضانی است. من هم در دل شوق دارم. البته قطعاً این یک رسالت و وظیفه است، ولی من در تبلیغ بیشتر از می‌آموزم تا به مردم بیاموزم. درس ایمان 🔻 _مدرسه_است اما بیشتر برای من. این منم که از مردم اخلاص را، صداقت را، خدادوستی را، عشق به اهل‌بیت علیهم‌السّلام را، ایمان به خدا را می‌آموزم. ما نیاز داریم به زیستن با مردم، به دیدن پاکی ها و صداقت ها و یک رنگی های مردم. بسیاری از مردم به همان مقداری از معارف دین که آموخته‌اند واقعاً و ایمان دارند. چون خدا و دین خدا را دوست دارند. شناخت ایران واقعی 🔻 ما نیاز داریم را از نزدیک ببینیم نه از دریچه یا زاويه این و آن. با ایمان اند از عمق وجود از هر طیف و مدلی... حتی آن دختر بدحجاب. اگر این واقعیت را نبینیم دچار می‌شویم. و البته بامردم بودن زمینه‌ای است برای دیدن واقعیت‌های دیگری که در جامعه در جریان است. کاستی‌ها و ناراستی ها، همان جاهایی که ما کم گذاشتیم در انتقال معارف و در تربیت اجتماعی. نقطه آغاز قیام 🔻 اما با همه کاستی‌ها واقعیت مردم ایران همان ای است که شناخت و با آن کرد. با این مردم می‌توان برای احیای امر و دین خدا قیام کرد. فقط بايد آن‌ها را شناخت، باور کرد، با آن‌ها زیست. ما به زیستن با مردم محتاجیم. 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat
مسئله‌ها قدرت دسته بندی ذهن ما را دارند. مسائل زاویه نگاه ما را به پیرامونمان تغییر می‌دهند. مسئله‌ها با خلق دنیای جدید دسته‌بندی‌های جدید اجتماعی به وجود می‌آورند. هدایت جامعه با مسئله، از جهتی شبیه بازی شطرنج است. تو سلسله سؤالات و مجموعه مسائلی را طراحی می‌کنی که ذهن مخاطب را طراحی و نقاشی می‌کند. آنگاه جامعه را از نقطه‌ای می‌بیند که تو و نکته‌ای را پیدا می‌کند که تو. آنگاه همین امر به شما همرنگی و همراهی می‌دهد. انس و علاقه به وجود می‌آورد و چ بسا مایه محبت شود. مسئله‌های جدید برش‌های جدید در جامعه ایجاد می‌کند و جمعیت را یک بار دیگر یکدست و یکدل می‌نماید. چیزی که دشمن به شدت از آن ترس دارد.
برادری، تنها راه رسیدن به برابری برابری رؤیای مردم در جهان امروز است؛ اما... آیا امکان برابری وجود دارد؟! ناگفته پیداست که تا امروز این خواسته بشر به صورت آرزو باقی مانده است. اما آیا این عدم وقوع به معنی عدم امکان است؟! گمان می‌رود ظرفیتی در انسان وجود دارد که امکان رسیدن به این موقعیت را آسان می‌سازد و آن توسعه فرهنگ برادری در جامعه است. فرهنگ برادری چیست؟! انسان‌ها دو گونه مواجهه با یکدیگر دارند. یکی اینکه تاریخ را از میانه برش می‌زنند و یکدیگر را غریبه‌هایی می‌بینند نامربوط به یکدیگر و اجزائی جدا از هم که به حسب اجبار و اکراه روزگار به هم رسیده‌اند و باید برای این حادثه تدبیری بیاندیشند. نوع مواجهه دوم زمانی پدید می‌آید که من آحاد بشر را پسرعموها و دخترعموهای خودم بدانم و آن پدر مشترک را سرمایه ارتباطی ذاتی و درونی قرار دهم که بناست برای روبنای آن کاری صورت پذیرد. آرمان و آرزوی مواجهه اول برابری و روال روزمره مواجهه دوم برادری است. تفاوت این دو نوع مواجهه را در دو مثال می‌توان نشان داد. جامعه برادر، مانند دریا می‌مانند. دریا ظاهری نسبتا یکسان با اعماق مختلف دارد. اما جامعه دیگر که آرزوی برابری دارد، مانند بیابانی است که در آن کوه و دره و تپه و پهنه‌های مختلف، فراز و فرودهای بیشمار به وجود آورده‌اند. در نگاه اول به نظر نمی‌رسد که بتوان این صحرا را به برابری کشاند و اساسا این کار درستی باشد. می‌گویند بسیاری از این صحراها پیش از این دریاهایی بودند، پر آب که بر اثر عواملی خشک شده‌اند. جوامع انسانی نیز چنین تجربه‌هایی را از سر گذرانده‌اند. چه چیز می‌تواند آن صحرای نابرابر را به دریای برابر تبدیل کند؟! پاسخ ظرفیت برادری است. برادری غنی شده با عنصر محبت است. محبت ماده اولیه ولایت است. آب مثال و نماد محبت و ولایت در جامعه است.