eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
144 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
زن بودن... زیر پنجاه سال داشتن... شیعه نبودن... قومیت... تدابیر دولت پزشکیان برای امتیازبندی مردم ایران و طراحی زمین جدید بازی... روند خطرناکی که افراطی‌های دهه اول در دهه پنجم پی گرفته‌اند. زنگ خطر به صدا درآمده؛ اما فرکانس آن فعلا در دامنه شنوایی عموم مردم نیست. به زودی وضعیت تغییر خواهد کرد. خطر سلب مسئولیت‌های آقای پزشکیان در زمان انتخابات و بازی با کلمه کارشناسان خودش را نشان خواهد داد. ما به کارشناسانی رأی دادیم که هیچ شناختی از کار و شناختشان نداشتیم. آقای پزشکیان کار را به کارشناسان سپرده و خود در حاشیه قدرت به تماشای صحنه می‌پردازد. ایران با این دست‌فرمان به دوره خودانکاری علنی و رسمی وارد می‌شود. البته رأی سلبی آورده‌ای بیش از این نمی‌تواند داشته باشد.
شما نگاه کلامی به عالم دارید یا فلسفی؟! شما با انکار و‌ منکر زندگی را آغاز می‌کنید یا با باور و‌ معروف؟! نقطه حرکت و عزیمت شما گمگشتگی‌هاست یا وجدان؟! از کفر آغاز می‌کنید یا شکر؟! فرض کنید دو هزار سال بر سر شما کوفته باشند که شما گناهکار متولد شده‌اید. آنچه در جان این انسان رسوب می‌کند چیست؟! چجور آدمی است انسان مسیحی یا همان یهودی اصلاح شده؟! تحقیرشدگی با این جماعت چه‌ها نکرده و استکبار چرا نباید از این انسان ضعیف شده برخیزد؟! انسان ضد کلام؟! انسان فلسفی؟! آیا ممکن است؟! انسان اگر تصوری از گمگشتگی خویش نداشته باشد از جای می‌جنبد؟! آنها کلام ما را تحقیر می‌کنند تا کلام خود را به نام فلسفه بر ما غالب کنند. فلسفه گمگشتگی و غربت. آنها با شعار آزاداندیشی خزیدن‌های دست و پا شکسته در پدیده‌های منجمد در زمین را به ما می‌فروشند.
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
13790419_7334_16k.mp3
1.5M
🔴سخنرانی بسیار مهم رهبر انقلاب در مورد طرح پزشکیان ، گورباچف ایرانی که روزنامه های اصلاح طلب روی آن مانور می دهند . این طرح زمان خاتمی قصد اجرایی شدن داشت که رهبر در این سخنرانی نقشه آنها را بهم می زند. 🔻بخش مهمی از این سخنرانی: ▪️اینها در چند مورد اشتباه کردند: اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمىِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شوروىِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.▪️ 🔊تاریخ سخنرانی : ۱۹ تیر ۷۹ گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
یکی از راهبردهای جریان غیرانقلابی و غیرمؤمن برای مبارزه با انقلاب اسلامی ایران ترور شخصیتی گسترده و با برنامه و ادامه‌دار است. شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین شکار موفق آنها جضرت آیت الله علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه بود. اصلاحات بارها موفقیت عملیات‌های خود را آزموده و توانسته کارنامه سیاه خود را هر روز سنگین‌تر کند. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای ولیّ فقیه زمانه یکی از اهداف اصلی و بلکه محوری‌ترین شخصیت هدف این جریان منحط و منافق است. عمیق‌ترین هدف آنان نیز پاره کردن نخ تسبیح ولایت فقیه و ایجاد امتناع در امتداد آن است. لذا هر کس که گمان برود بتواند به گونه‌ای این شجره طیبه را خدمت و پاسداری کند مورد حقد و حسد و حمله و هجمه این جماعت شیطان صفت است. آنها می‌دانند که ایران جدید پس از ولایت فقیه دیگر دفاعی در برابر غرب که قصد از هم پاشیدن تمام لایه‌های هویتی و دوایر ماهیتی ایران دارد، نخواهد داشت. اصرار ایشان بر تضعیف و تحقیر ولایت فقیه آگاهانه و بر اساس خبر درست است. آنها به درستی یافته‌اند که ستون احیای تمدن ایرانی ولایت است و مزیت تمدنی انسان ایرانی جز این نیست و تعین روزآمد آن ولایت فقیه است. لذا از این بابت از تمام جهات به این اصل قویم یورش می‌آورند و همگام و همراه و همدل و همدست با غرب هر کس با هر چه دارد بر آن می‌تازد. این عملیات بزرگ و دقیق و مهندسی شده آنقدر مفصل و گسترده است که می‌توان بسیار درباره سخن گفت. نمی‌خواهم ذهن خواننده را تنازل دهم اما شاید بتوان گفت این روزها هجمه هماهنگ به آیت الله میرباقری جدی‌ترین هدف‌گذاری این جریان است. جریان انقلابی باید متوجه باشد که تخریب حاکمیت دین و دیندار برای جریان غربگرا یک امر مقدس است و هیچ نوع از بی‌تقوایی مانع رفتار آنان در مسیر خواسته‌شان نیست. در دوره جدید اگر هشیار نباشیم ویرانی‌های مفصلی در این مسیر به وجود خواهند آورد.
رونمایی از پیش‌نمایش دولت پزشکیان در تاریخ معاصر ثبت خواهد شد. فقر و ضعف اصلاحات و تأثیری که بر تحقیر و تضعیف ایران در نقطه عطف سده‌های اخیر خواهد داشت درس عبرت آیندگان خواهد بود. سطح بعضی از انتخاب شدگان در حد تلخک‌های توییتری است. کوتوله‌هایی که در مجلس بزرگان ورجه وورجه می‌کنند تا جلب توجه کنند. بازیچه‌هایی که بوی تعفن نفس اماره‌شان فضای رسانه‌ها را می‌آزارد. پزشکیان کار ملت را به کارشناسان عملیات روانی رسانه‌ای واگذار کرده. همان رفتار نمایشی که همیشه از این جماعت شاهد بوده‌ایم. قشری شدن زیست ایرانی توسط این جماعت برای توضیح منطق توسعه هماهنگی کامل دارد با شخصیت نمایشی و فهم نمایشی و تصمیمات نمایشی ایشان. اساسا مبارزه با نظام جمهوری اسلامی ایران که از ریشه‌های عمیق برخوردار است، با طرح نمایشی کردن همه ساحت‌ها ممکن است. بریدن ریشه‌ها و بی‌توجهی به آنها و زیستن مرده و آفلاین در سطح. بزرگ‌ترین فسادی که می‌تواند دامنگیر انسان ایرانی گردد.
سیرک اصلاحات شگفتانه‌های زیادی در آستین دارد. عقده چند دهه حاشیه‌نشینی پرتاب ناگهانی به مرکز صحنه آنان را دچار شوک پیروزی محاسبه نشده کرده است. جماعت ضد، ناگهان در موقعیت پاسخگویی قرار گرفته و دارد، پایه‌های مهار رسانه‌ای را برای دفاع از خود می‌چیند.
تجربه نشان داده اصلاحات همواره در موضع رقابت‌هایشب انتخاباتی خود را به روزرسانی می‌کند و هیچ گاه از آن عبور نخواهد کرد. آنها کاری برای انجام دادن در فضای جمهوری اسلامی ایران ندارند. حالا که فهم آقای پزشکیان از تیم کارشناسی، واسپاری دولت به جماعت قشقرق و جنجال اصلاحات و ایستادن در موقعیت مترسک زمین سیاست است، باید گفت که ماه‌ها و سال‌های آینده شاهد بالا گرفتن فضای ناامنی‌های روانی و پارازیت‌های رسانه‌ای و بحران‌آفرینی‌های بدون پایان خواهیم بود. نوعی عادت اداره فضا با فرهنگ سلبریتی‌ها که نقطه کانونی توجه دوربین را جستجو می‌کنند. زیستن در فضای حضور اصلاحات در قدرت مهارت‌های بقای خود را می‌طلبد. جریان انقلابی باید بیاموزند که چگونه با جماعتی روبرو شوند که از کیک قدرت جمهوری اسلامی ایران فقط خامه‌هایش را لیس می‌زنند و بقیه را دور می‌ریزند.
رفتار عجولانه اصلاحات در رونمایی از طرح «گورپاچف ایران» را نتیجه کلافگی و دست‌پاچگی اسرائیل در وضع منطقه می‌دانم. خوش‌خدمتی آنان برای غرب می‌تواند ایجاد بحران در داخل باشد تا مقاومت با احساس خلأ از خط مقدم عقب بنشیند.
پزشکیان نی اصلاحات است. فعلا نه بیشتر. بشنو از نی...
تقلب بزرگ آن است که با نام خدا و دین و در چارچوب نظام و انقلاب وارد معرکه شوی و سپس بازی را به دگراندیشان بسپاری. این هم دروغ است؛ هم فریب؛ هم نفاق؛ هم فتنه؛ هم خیانت. آقای پزشکیان چه کردی با خود! یاد او می‌افتم که سپر بلای دیگری شد و سنگ زیرینش. خوش‌نام‌ها برای بدنام‌ها خارج از نوبت فرصت می‌خرند تا حق را از جای بجنبانند و دروغ را بر کرسی بنشانند. اما تکرار این بار صاحبش را عزادار خواهد کرد.
اگر بگویم مدرک خر است، عده‌ای که مدرک دارند و نگاه منفی به خر دارند ناراحت خواهند شد که داری به صورت غیر مستقیم به ما توهین می‌کنی؛ اما اگر بگویم مدرک مرکب است عده کمتری ناراحت خواهند شد. چون واقعا برخی به داده‌هایی که دریافت کرده‌اند عشق می‌ورزند و چنان با آن احساس همزادی دارند که هر گونه تنزل موقعیت داشته‌هایشان را مساوی سقوط جایگاه خود می‌دانند. اما تجربه غالب این است که مدرک جز یک نام نیست و آنان که اندیشمند و دانشمند اساسی هستند، هیچ گاه گرفتار این نام‌ها نبوده‌اند. واقعیت اینکه مدرک نمودار یک سطح حداقلی از دانش است. نه بیش از آن. اثبات اینکه این سیاهه مرکب و دوات واقعیت دارد و ساختگی و اشتباهی نیست، اتفاقات پس از آن است. باید به میوه‌های مدرک توجه کرد تا ببینی در پس نام خوش عنوان آن کاغذ، چه موجودی آرمیده. به مدرک‌‌های تحصیلی زیاد اعتماد نکنید. این اسم‌هایی که روی کاغذها گذاشته‌اند بیشتر خر است. برای عبور از پل‌‌های پیش رو که با اثر سم چارپایان گشوده می‌شود. البته کم نبوده مواردی که مرکب لنگ در باتلاق حوادث صاحبش را زیر پا له کرده تا فرونرود. این مطلب را چرا نوشتم؟! از کثرت موارد ابتلا به بیماری مدرک‌پرستی در عین تهی‌دستی. پادشاه در حمام از تلخک پرسید من چقدر می‌ارزم؟! پاسخ داد: قربان پانصد سکه گفت: مردک این فقط قیمت لنگ من است. پاسخ داد: قربان من هم قیمت لنگ را عرض کردم. بقیه‌اش هیچ نمی‌ارزد. حال قصه برخی دکترها و کارشناس ارشدها و کارشناس‌ها در رشته‌های مختلف انسانی و غیرانسانی دینی و غیر دینی همین است. حجم بادکنک‌های توخالی شخصیت‌های ساختگی مراکز تولید و تکثیر و توزیع مدرک آنقدر زیاد شده که فضا را می‌فشارد. توهم شخصیت، موقعیت‌ها را به طور نابرابر تقسیم کرده و فرصت را از اهالی واقعی ربوده. ساز و کار توزیع جایگاه اجتماعی در دنیای مدرن دچار نقص‌های زیادی است. این زمانه آنقدر در نقش و نمایش فرورفته که اصل و بدل از هم شناخته نمی‌شود و حتی واقعی‌ها در آتش هیزم تقلبی‌ها ذوب می‌شوند و در خاکستر می‌آمیزند. اگر بگویم به میوه‌ها توجه کنید، آنگاه این نگاه پسینی دردی از روزمره جاری ما دوا نمی‌کند. مدرک می‌خواست سبقت بگیرد بر تجربه و زمینه‌سازی کند و پیش‌بینی کند و بسازد آینده را. البته که نتوانست و عقب ماند و تجربه امروز صدها فرسخ جلوتر از علم، فضولاتش را برای عبرت‌های کاغذ سیاه‌کن باقی می‌گذارد. این عقب‌ماندگی اصولی و تحجر اساسی نشانه‌های آشکار تمدن ضعیف مدرن است که از خود جا مانده و هیچ ایمان و اعتمادی را برنمی‌تابد. شرک و شک انسان سنگ شده در مادیات را وارونه پیش می‌برد. انسان در کمیت‌گرایی اسراف کرد تا بی‌کیفیت شد. همان دام بت‌پرستی که پیشینیان نیز دچارش شدند. رسوب در جماد. عمل اگر صالح نباشد و کلمه اگر طیبة نباشد، نه خود بالا می‌رود و نه صاحبش را برمی‌کشد. این بی‌آن و آن بی‌این اسباب جاهلیت است. همچنان که محبت، بی‌ادب و ادب، بی‌محبت و عقل، بی‌احساس و احساس، بی‌عقل و ظاهر، بی‌باطن و باطن، بی‌ظاهر و قلب، بی‌قالب و قالب، بی‌قلب و زمین، بی‌آسمان و آسمان، بی‌زمین و دنیا، بی‌آخرت و آخرت،بی‌دنیا و جسم، بی‌روح و روح، بی‌جسم و تن، بی‌دل و دل، بی‌تن و تجربه، بی‌وجدان و وجدان، بی‌تجربه و اعتماد، بی‌ایمان و ایمان، بی‌اعتماد و انسان... این برخواسته از بودن و حرکت مدام به سوی شدن