eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
146 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
24 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رضوان
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸سوختگی‌های دست امّت🔸 آن كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست می‌گیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. اين همه ، سوختگی‌های دست امت است كه را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن است كه زيارتش خواهیم کرد. @haerishirazi
«رستم های امروز در مقابل توران» روایت صحیح از جای درست تاریخ 📝حسین مهدیزاده 1️⃣ از 5️⃣ قرن نوزدهم که قرن یکه تازی از طریق دریاها بود، نگین مرکزی همه قدرت انگلستان روی زمین، بود. کشف انگلستان این بود که نقطه پرگار دایره قدرتش هند است. نه اینکه فقط هند مهم باشد، بلکه اگر از هر طرف مراقب دسترسی دشمنانش به هند باشد، حساب همه چیز درست در میاید و قدرت انگلستان حفظ می شود. اما انگلستان بعد جنک جهانی دوم افول کرد و دوره آمریکا و شوروی شروع شد و در این نزاع دوم هم آمریکا برنده شد و قدرت یکجانبه جهانی پیدا کرد. آمریکا قدرتش را با پرگار صورت بندی نمی کرد. آمریکا از جهان مرکز زدایی کرد و کل کره زمین را به 5 منطقه تحت مدیریت آمریکا تقسیم کرد و با خود، مدیریت آنها را به عهده گرفت. کلیفورد دی کانر، نویسنده معروف کتاب «تاریخ علم مردم» کتاب جدیدی دارد به اسم «تراژدی علم آمریکایی، از ترومن تا ترامپ» آنجا می گوید که رویای مدرنیته که آزادی و برابری و... بود توسط دو دستگاه به هم پیوسته قدرت نابود شد: اول ابرشرکت های بزرگِ جهانی و دوم نظامی گری آمریکا. نیمه دوم کتاب دی کانر درباره چگونگی به استخدام در آمدن علم و اقتصاد و فرهنگ و سیاست برای Unified combatant command یا همان فرماندهی یکپارچه رزمندگان آمریکاست! بگذریم! به ماجرای علم اشاره کردم تا جوابی باشد به آنهایی که گفته بودند چرا می گویی صلح نیم بند بین علم مدرن با اسلام دیگر پایدار نخواهد شد(اینجا👉). علم و فناوری غربی صاحب دارد و سحاب رحمت نیست که دور کره زمین بگردد و به هر سرزمینی می رسد، دامن رحمت بر آنها بگستراند! غرب معتقد به کمیابی امکانات است و سوداگری و گرگ بودن را اخلاقی می داند! لذا علم و فن یا به نفع ابرشرکت عمل می کند یا UCC ، نه هیچ کس دیگری! لذا شما هم اگر معتقدید که با همین مفاهیم مدرن میتوان نظام دانش دیگری ساخت که خط فرمان و command آن دست خدا و ولی اش باشد، می توانید امتحان کنید؛ سازمان علمی بزنید که علم و فن را براساس هدف شما و در سازمان اجتماعی و اخلاقی شما و در خط فرمان شما بگرداند و الا لطفا تز ندهید! ...بگذریم... به هر حال امروز UCC یا همان « فرماندهی یکپارچه رزمی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» جهان را به 6 منطقه تقسیم کرده است: - آفریقا - اروپا - اقیانوس آرام و هند -شمالی - جنوبی - مرکزی البته UCC شش فرماندهی دیگر هم دارد: - فضایی - سایبری - عملیات ویژه - راهبردی - ترابری جالب است. علم آمریکایی بر خلاف علم انگلیسی، همیشه سعی می کند درک آمریکایی ها از جهان یکپارچه را مخفی کند. در دوره آمریکایی شما با سازماندهی طرف هستید که مثل انگلیس قرن نوزدهم، هیچ وقت لو نمی دهد که آمریکا مرکز عالم را کجا می داند! اما چرا! شاید ما باشیم؛ یعنی منطقه پنجم یا همان : United States Central Command همانی که فرمانده اش به هر کجا سفر می کند، خبرش از مصوبات مجالس ملی و فرمان رئیس جمهورها و قدرت موشکها و بمب های ساکنین منطقه ما مهمتر است! یادتان هست که (👈اینجا) می گفتم ما هستیم؟ یادتان هست که می گفتم یک جایی هست که انگلیسی ها به آن می گفتند و مردم این سرزمین همیشه خودشان را یک ملت میدانسته اند؟ یادتان هست که می گفتم از کوروش تا امروز دو بار اسم آن پرشیا و ایران و... بوده و بار سوم هم اسمش شده سرزمین اسلامی؟ حالا ببینید مرزهای را! کلمه را جستجو کنید، ببیند مرزهایش سنتکام و خاورمیانه و جهان اسلام و ایران تاریخی یکی نیست؟ همین مرزهای سرزمین اسلامی از سواحل شرقی مدیترانه تا دره رود سند در شرق نیست؟! چرا کسی حواسش به این موضوع نیست؟ یادتان هست که می گفتم تصویر غرب مرکز از جهان گرداب سکندر ایران و اسلام است و باید از آن تصویر خارج شویم تا همه چیز درست بشود؟ حالا بیایید چند سوال از مردم ایران امروز که خودشان را وارثان می دانند بپرسیم: 1- چرا همه تاریخ و همه کسانی که قدرت جهانی را داشته اند (چه داخل این سرزمین و چه بیرون آن) کل این جغرافیا را یکی دیده اند؟ از کوروش تا خسروپرویز تا خلفای اسلامی قرن چهار قمری تا انگلیس قرن نوزده میلادی تا امریکای قرن بیست و یکم همه ما را در یک جغرافیا می بینند اما خود ما که اینجا زندگی می کنیم این را نمی فهمیم؟ آنها نفهم هستند یا ما کور هستیم؟! 📌قسمت دوم: https://eitaa.com/social_theory/2850 📌قسمت سوم: https://eitaa.com/social_theory/2858 📌قسمت چهارم: https://eitaa.com/social_theory/2869 📌قسمت پنجم: https://eitaa.com/social_theory/2879 🆔 @social_theory
طغیان... امروز به این کلمه می‌اندیشم. در روزهایی که بدنه جنایتکار دیو ترور، بر دیوارهای مقاومت سایه انداخته و شهرهای ما را با آتش ده‌ها و صدها و هزاران انفجار جهنمی می‌گدازد و قهقهه پیروزی سر می‌دهد، یک اتفاق در غیب عالم دارد جان می‌گیرد. همه محاسبات دشمن در ظرف دنیا و زمین و شهود خلاصه می‌شود. اما... این کاسه کوچک، در اقیانوس آخرت و آسمان و غیب شناور است و طغیان... شهادت اخراجی‌های این کاسه محدود لغزان لرزان حیران را به اقیانوس می‌ریزد. جایی که بر آن سلطنت می‌کند. دشمن با دست خود، دشمن محدود مقهور خود را بر تخت سلطنت تقدیر می‌نشاند و او را بر تصمیم ماورایی وادار می‌کند. دست‌های بسته زمینی را می‌گشاید و پهنه آسمان را به او هدیه می‌کند. مسئله اینجاست که دشمن باور دارد آسمان جایی جز زمین است و آخرت جایی دیگر است و غیب یعنی نبودن و نداشتن. دشمن نمی‌تواند از دوربین‌های جاسوسی شناور بر روی زمین، ترس و لرز حباب نازک و نحیف سایه انداخته بر سرش را ببیند و بداند که چقدر امنیتش هیچ و پوچ است. برای او که تمام عمر بودن را تا نقطه مرگ اشخاص می‌بیند، لحظات متراکم درد بی‌نهایت می‌نماید. اما... آنچه که او بسیار می‌داند، برای آن شخصیت ابدی و ازلی پایدار، یک گام بیشتر نیست. یک گام از راهی که انتهای آن ناپیداست. نشانه‌های پدیداری زندگی ماوراء کاسه کوچک قصه ما، برای آنها که به حرکت اسیر موج آن عادت کرده‌اند، ناپیداست. همان چیزی که چون نمی‌بینند می‌گویند نیست. اما یک سؤال: فارغ از بازی‌های کلامی، چرا در طول هزاران سال هنوز سلطنت طاغوت به ساحل امن و سلامت پا نگذاشته و بر موج‌ بی‌امان حوادث فائق نیامده؟!
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
طغیان... امروز به این کلمه می‌اندیشم. در روزهایی که بدنه جنایتکار دیو ترور، بر دیوارهای مقاومت سایه
اگر امام معادلات عالم در چنبره محاسبات مادی می‌گنجید امروز باید پس از هزاران، بلکه ده‌ها و صدها هزار سال، علم دیوارهای امن ماندن را مستحکم می‌کرد و اجازه نمی‌داد ساکنان آن احساس ترس و درد و رنج کنند. اما واقعیت این است که کاسه کوچک قصه ما خود ترسان و لرزان و حیران امواج حقیقت است و هر بار قطره‌ای از حقیقت بر آن می‌چکد و خروش جان خویش را بر منطق ظرف دل به دریا زده تحمیل می‌کند و سلطه خویش را یادآوری می‌کند و گاه قطره‌ای از حقیقت بیرون می‌جهد و به جان جهانش متصل می‌گردد و داستان سفر کوتاه خود را در گوش شنوای او نجوا می‌کند و از غربت و مظلومیت اهالی جهان کوچک غریب، می‌سراید. شنیده‌ام طوفانی در راه است. شنیده‌ام باد قصه غربت ما را به گوش اقیانوس رسانده و ساکنان آن را به این سو خوانده. شنیده‌ام موج‌های سخت خبر از نزدیک شدن کشتی نجات می‌دهند؛ اما انگار بناست عده‌ای پیش از وارونه شدن این کاسه کوچک بیایند و اصحاب نوح را بردارند و با خود بر آن کشتی امن برآورند. طغیان دیو حقیر و ضعیف قصه ما مثل دست و پا زدن‌های ناگزیر وقت اضافه می‌ماند که مهارت مهار را از او گرفته و هر چه با دستان لرزان و دل ترسان و چشم نگران انجام می‌دهد، فقط خراب‌تر می‌شود. این قلعه شنی ذاتا نمی‌تواند از این بلندتر باشد. گاهی یک دانه شن، تمام امارت سلطان وحشت را ویران می‌کند و گاه یک قطره آب کمر طاغوت را شکست می‌دهد. اما درست تا قبل از آن دانه و این قطره انگار سلطان جهان است و اوضاع به کام. اهل آسمان می‌بینند که این خانه عنکبوت که به قدرتش می‌بالند به خود می‌لرزد از نجوای نسیمی که می‌وزد و سری که فاش می‌کند. آنها خود را فولاد می‌بینند. آری باید چنین باشد و نقطه بطلان محاسبات آنان همین جاست که آنچه می‌تنند کفاف تن ضعیف و نحیف آنان را می‌دهد. عنکبوت نیز با همین فریب خود را گردنه‌گیر جنگل می‌داند. شهادت دارد کار می‌کند. تن‌ها به تلاطم افتاده‌اند. آزمون تاب‌آوری هر روز پیچیده‌تر از دیروز ما را به چالش می‌کشد. قوی‌ترها سکان را به دست می‌گیرند و کاسه را تطهیر می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرّ شهادت آن است که دروازه‌های غیب را می‌گشاید و صورتی از اسرار آن را بر آسمان زمین فرود می‌آورد و تقدیرات آن بر تدبیر اهل زمین فائق می‌آید. هر چه شهادت بیشتر و شهید شریف‌تر، این حقیقت آشکارتر و زینب سلام الله علیها اینگونه بود که جز زیبایی نمی‌دید. دریدن پرده‌های غیب به چنگال شیطانی طاغوت ساکنان زمین را به سوی وعده محتوم می‌راند و خداوند متعال هیچ گاه از پیشبرد وعده‌هایش باز نمی‌ماند. حال، ما در انتخاب‌های باقیمانده در بازی طاغوت شریک خواهیم بود؛ یا جانب شهد شهادت را خواهیم گرفت؟!
شنیدم پزشکیان گفته آنها به ما دروغ گفتند و ظریف اعتراف کرده که فریب خورده. هر بار که شما در راه ماندگان آزمون دشمن‌شناسی را رفوزه می‌شوید، زخمی ماندگار بر صورت ما می‌نشیند. حکمت ولایت مگر جز این است که آزموده را نیازماییم و روزی هزار بار از یک سو گزیده نشویم. انتخابات ضعیف، انتخاب ضعیف، منتخب ضعیف و جامعه‌ای که چاره‌ای جز قوی شدن ندارد. ای کاش هنگام ورود به دفتر کار، تفأل نمی‌زدی. ای کاش وقتی دانستی از همان جا باز می‌گشتی. ای کاش امروز بازگردی. فردا دیر است. آقای پزشکیان می‌دانی که ولیّ خدا وفادارنه و حکیمانه پای تصمیم و تجربه مردمش ایستاد. مردم مردانه و دوستانه پای تصمیمت ایستادند. اما قدم‌های ویرانگرت شهر را تهدید می‌کند. ندانم‌کاری‌های تو دشمن دانا را بالا می‌برد و پتک سخت حقیقت را بر سر ملت فرود می‌آورد. دشمن دانا بلندت می‌کند. بر زمینت می‌زند نادان دوست تو صادقانه گفتی نمی‌دانی و نمی‌توانی. ما به خواستنت قناعت کردیم. اشتباه کردیم.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 می‌خواهید ما را از بین ببرید؟ تشیع مذهب خون و شمشیر است. @Farsna
می‌گویند اسرائیل از لحاظ تجهیزات از ما پیش‌تر و بیش‌تر است. وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا ۚ إِنَّهُمْ لَا يُعْجِزُونَ ﴿٥٩﴾ ما وظیفه داریم صد خود را وارد میدان کنیم. وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿٦٠﴾ بنا هم نیست که سرکشی و جنگ‌طلبی کنیم. وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٦١﴾ اگر با خواست خدا همراهی کردیم خدا نیز ما را یاری خواهد کرد. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿٧﴾ و هر کس خدا با او باشد پیروز است. وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٥٦﴾ در مقابل منافقین هستند که در ظاهر مدعی همراهی با مؤمنان هستند؛ اما در واقع دل به ولایت طاغوت داده‌اند و خود را در برابر آنان باخته‌اند. آنان از کفار نیز پست‌تر و بدترند. قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ ۚ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿٦٠﴾ وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ ﴿٦١﴾ أنها سعی می‌کنند مؤمنان را ریاکار معرفی کنند و جامعه مؤمنان را تحقیر کنند تا نفاقشان پنهان شود اما خداوند آنان را رسوا می‌کند. وَتَرَىٰ كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٦٢﴾ و در آیات فراوان داستان نفوذ به صراحت روایت شده تا هیچ کس نادانسته دچار آن نشود. هَٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿١٣٩﴾
اگر غرب جهان را آباد کرده بود، انقلاب ما می‌توانست عنصر نامطلوب باشد. سخن ما با مخالفان منصف و حق‌جوی ما این است که آیا غرب جهان را آباد کرد یا ویران ساخت؟! به زعم ما تمام اخلالی که انقلاب اسلامی در نظم غربی ایجاد می‌کند، ایجاد تأخیر و اختلال در ویران‌سازی جهان است و فهم این داستان به ما نشان خواهد داد که ایران امروز در نقطه‌ای پیش‌تر از غرب ایستاده و به آبادانی نزدیک‌تر است. فهم این پیچیدگی بسیار مهم است. این تمام محاسبات ذهنی و عملیات‌ عینی ما را تغییر خواهد داد. اگر پیش‌بینی‌های رهبر انقلاب با پیش‌بینی‌های رهبران غربی تفاوت دارد، درست به خاطر این تفاوت فهم از صحنه است. غرب جهان را پیش نمی‌برد. پس می‌برد. انقلاب اسلامی هر چند نتوانسته به کلی مانع این عقب‌رفت شود؛ اما توانسته اندکی از سرعت سقوط بکاهد و فرصت بازیابی به کسانی دهد که اگر حمایت شوند پیروز خواهند شد.
نباید از ولی خدا عقب ماند. آنگاه افق دید ما سقوط خواهد کرد و مسائل ما کهنه و بی‌معنی خواهد بود. حضرت آیت الله خامنه‌ای در واکنش به جنایت اسرائیل در لبنان، تصویری ارائه داد که باعث حیرت بیگانگان شد. ایشان تأکید فرمودند که لبنان مرکز مبارزه با اسرائیل است. این را کسانی که نمی‌فهمیدند تعبیر به پنهان شدن ایران کردند و تنها گذاشتن متحد بزرگ خویش. اما داستان چیز دیگری است. باید صحنه را از افقی دید که ولیّ خدا می‌بیند و نباید خود را فریب داد و دروغ دید. انقلاب اسلامی ایران بر خلاف میل غرب ایران را تحریم و محاصره هویتی خارج کرد و تبدیل به عضو تعیین کننده جهانی کرد. انکار این معنی در چند دهه اخیر هیچ گرهی از کار دشمن باز نکرده مگر اینکه آنها را بیشتر عقب رانده و ناچارشان کرده تا بیشتر از صدها سال گذشته سرمایه‌های مادی و معنوی خود را هزینه کنند شاید مانعی موقتی پیش پای انقلاب به وجود آورند؛ اما به ازعان صریح خود موفق نبوده‌اند. انقلاب اسلامی ایران در برابر استکبار و صهیونیزم جهانی تعریف می‌شود. نه در برابر تیم ترور اسرائیل. حتی انقلاب اسلامی ایران خود را در برابر آمریکا یا انگلیس یا فرانسته یا آلمان یا هر کشور دیگری وزن‌کشی نمی‌کند و به دنبال سنگ تعادل نیست. ایران به عنوان پایگاه اصلی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام پشتیبان منطق انقلاب اسلامی ایران، خود را در این مناظره جهانی ارزیابی می‌کنند. ایران شخصیت جهانی خود را یافته و هویتش را پرداخته و در حال ساختن آن است. ایران دیگر آن کشور تحقیر شده زمان پهلوی و قاجار نیست. ایران از یک تونل تنگ و تاریک عبور کرده و متولد شده و نمی‌پذیرد که عقب برگردد. غرب نمی‌تواند ایران را به عقب بازگرداند. غرب تنها می‌تواند تلاش کند ایران را بمیراند. اما نمی‌تواند. غرب هر روز بیشتر ضعیف می‌شود. این ضعف چیزی به جز قدرت و اقتداری است که به کمک ابزار بر آن می‌افزاید. ضعف از درون غرب را فرومی‌خورد و غرب از درون فروخواهد پاشید. آنچه که غرب صرف ما می‌کند، پوسته‌های مرده‌ای است که جز مرگ نمی‌آفریند. هیچ قدرت سازندگی ندارد. با آبادانی بیگانه است. غرب دارد پوسته‌های محافظش را در مقابله با ما بی‌اعتبار می‌کند. زیرا هر چه بیشتر سرمایه‌گذاری می‌کند تا رعب و ترسش ما را عقب براند، مقاومت پیش‌تر می‌‎رود. زیرا مقاومت قوی است و چیزی جز قوت، ضعف را از بین نمی‌برد. نمی‌تواند در همآوردی با غرب، ضعف را سلاح قرار داد. ما هر چقدر استکبار بورزیم نمی‌توانیم غرب را عقب برانیم. زیرا آنگاه بخشی از غرب هستیم و در برنامه او هضم خواهیم شد. ما تنها با قوی شدن می‌توانیم بر غرب قائق آییم. این مسیر همه ملت‌های دنیاست. انقلاب اسلامی به همه مردم دنیا می‌آموزد که اگر می‌خواهند نجات پیدا کنند باید قوی شوند. نسخه قوت نیز نزد ایرانیان است. ایمان. در جهان انکار، در جهان ناباوری، ایران مرکز پمپاژ امید و ایمان و باور و اطمینان به عالم است. غرب نمی‌تواند این جوشش بی‌دریغ را کور کند. هر چه بیشتر ویرانی به بار می‌آورد کمتر نتیجه می‌گیرد. هر چه بیشتر هزینه می‌کند کمتر موفق می‌شود. هر چه ظلم را بیشتر ادامه می‌دهد ناامیدتر می‌گردد. پس خارج از قاعده بازی می‌کند و ساخته‌های خود را نیز ویران می‌کند تا شاید با عبور از خطوط قرمز خویش و خراب کردن دیوارهای حائل به ما دست یابد؛ اما نمی‌تواند نور را به چنگ آورد و سهم او جز تاریکی نیست. رفتار و گفتار ولیّ خدا قوی است و این رمز ایستادگی او در برابر جهان ضعیف‌هاست و این همان رازی است که آنها آن را نمی‌فهمند زیرا جز مؤمنان این سلاح را در اختیار ندارند و درکی از آن ندارند. قوت امری اکتسابی نیست. امری وجدانی است. کافران و منافقان این امر وجدانی و حضوری را اصلا نمی‌یابند. در جهان آنان قوت در غیب عالم مستتر است و دسترسی به آن ندارند. تقرب به خداوند متعال برای آنان ناممکن است. آنها نمی‌توانند با وجود رابطه مسالمت‌آمیز برقرار کنند و بر خود بیافزایند. آنها مجبورند خود را با ابزارهای مختلف بیارایند و پیش بروند. اما ضربات آنان مانند چکشی می‌ماند که آهنگر بر نقطه جوشکاری می‌زند تا حبابش فروبریزد. همین مقدار. غرب در برابر دین ما ایستاد و جنگ نامتقارن آغاز شد. ما در برابر دنیای آنان ایستادیم. اسرائیل سهم لبنان است. حزب الله نقطه تماس ما با اسرائیل است و باید با مرکزیت او این غده سرطانی برداشته شود. این همآوردی نظیر به نظیر پیش خواهد رفت. البته عده‌ای سعی دارند مسائل ما را تقلیل دهند به پایین‌ترین سطح ممکن و برخی مسائل را در سطح میانه می‌فهمند؛ اما ولیّ خدا معادله قدرت را در بالاترین سطح دنبال می‌کند. هیچ ضعفی در او رسوخ پیدا نمی‌کند. او مستظهر به قوت و شدت الله است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ سردار حاجی‌زاده روایت می‌کند؛ چرا پاسخ‌های نظامی ایران به دشمن در دولت‌های مختلف و به نسبت وزرای خارجه مختلف تفاوت می‌کند؟
هدایت شده از أخٌ‌في‌الله
شهید سیدحسن نصرالله😭 توصیه میکنم که برای خیر دنیا و اخرتتون ایمانتون‌ به رهبری حضرت امام خامنه ای دام ظله محکم و قوی باشه
هدایت شده از أخٌ‌في‌الله
تحلیل قرآنی از وضع موجود - 14030708 - استاد عابدینی.mp3
15.28M
💠 ده تذکر مهم از استاد عابدینی در شناخت شرایط بوجود آمده پس از شهادت سید حسن نصرالله ۱. راز شدت و سرعت اتفاقات در آخرالزمان ۲. شهید پس از شهادتش با امکان والاتری اهدافش را دنبال می‌کند. ۳. برای مديريت بحرانها، باید از ذکر و توسلات برای ثبات قدم بهره گرفت. ۴. در لحظات خاص و اضطرار باید تبعیت از ولی شدیدتر باشد تا اضطراب ما را زمین‌گیر نکند. ۵. زمان مقابله با دشمن، وقت تسویه حساب در داخل نیست. ۶. اگر مؤمنین ثبات قلب پیدا کنند، در دلهای کافران رعب و ترس می‌افتد و در محاسبات به اشتباه می‌افتند. ۷. در مهار سگ هار، باید سر و مغز فرمانده را نشانه بگیریم و منافع او را تهدید کنیم که در این نبرد آمریکاست. ۸. دشمن ضربه‌هایی را که خورده، پنهان می‌کند تا مومنان مایوس باشند از شکست آنها. ۹. رهبری نقشه‌های دشمن را دور می‌زند هرچند که نقشه رهبری برای خودی‌ها مجهول باشد. جهل به نقشه رهبر نباید باعث فشار و مطالبه از ایشان بشود. ۱۰. انرژی آزاد شده از هیجان مؤمنین در شهادت سید حسن نصرالله باید با "آرامش فعال" جهت ‌دهی بشود. ▪️ زمان: ۳۰ دقیقه ➕️ @ostadAbedini ➕️ @yaminpour
متی نصر الله خاطره مؤمنان دفتر قطور معجزاتی است که در جهاد رخ داده. نمی‌توان بسیاری از وقایع را با محاسبات زمینی سنجید. کسانی که باور ندارند و روح انکار در آنان قلیان می‌کند نمی‌توانند بفهمند که چه شد و چه خواهد شد. همین اختلال در ارزیابی‌ها کافران و‌ منافقان را دچار آزمون‌های سخت و تلخ تکراری می‌کند. آنها هر بار خیال می‌کنند که یک جای کار را غلط حساب کرده‌اند و مرتبه بعد با دقت و شدت بیشتری اشتباهات قبل را تکرار می‌کنند. ابزارهای قوی‌تر، تمرکز بیشتر، مهندسی پیچیده‌تر و جنایت غلیظ‌تر. اما نتیجه جز شکست بیشتر نیست. البته نمود ظاهری آن گاهی پیشروی و دست‌یابی به اهدافی است که در ابتدا موجب شادی است؛ اما در انتها مقدمه درد و رنج بیشتر است. واقعیت این است که اگر بنا بر تحقق معادلات طراحی شده توسط دشمن بود، نباید امروز اثری از ایمان بر روی زمین باقی می‌ماند. جبهه انکار، چنان خود را در سطح ماده گسترد و به ابزار مادی مجهز شد که گمان می‌رفت راه فراری برای انسان مؤمن باقی نباشد. اما مسیرهای زمین همه مادی نیستند و کافران و‌ منکران از راه‌های آسمانی زمین محروم و مطرودند. تاریخ جنگ‌های صدر اسلام به شهادت قرآن روایتگر بسیاری از این حقایق است. غافلگیری‌های مشرکان تمام ناشدنی است. اگر غلبه مادی تمام کننده کار بود، نباید نوح بر کشتی می‌نشست و ابراهیم از آتش می‌رهید و موسی به ساحل نیل می‌رسید یا از آن می‌گذشت و مریم رها می‌شد و عیسی نجات می‌یافت و محمد که درود بی‌پایان خدا بر او و اهل بیتش و پیامبران خدا باد قدم به مدینه می‌گذاشت یا به مکه بازمی‌گشت. کدام محاسبه و معادله از وقوع چنین اتفاقاتی پشتیبانی می‌کند. از آنها بگذریم. چه کسی انقلاب ما را باور می‌کرد؟! چه کسی پیروزی ما را محتمل می‌دانست؟! چه کسی دوام و بقای ما را در قطار حوادث آینده زمین می‌گنجاند؟! چه کسی باور داشت ما از زیر آوار فتنه‌ها و خیانت‌ها سر برآوریم؟! چه کسی گمان می‌کرد که ما از جنگ تحمیلی عبور کنیم؟! از مخیله چه کسی می‌گذشت که پس از انحلال شوروی سابق و برپای بزرگ‌ترین امپراتوری شرّ در تاریخ، ایران موضع مقاوم انقلابی خود را نگه دارد، بپرورد، برگ و بال دهد و میوه‌های آن را بچیند؟! چه کسی می‌توانست بفهمد که گروهی کوچک روزی تبدیل به بزرگ‌ترین چالش استکبار و صهیونیزم جهانی گردد؟! هیچ کس قد بلند حزب الله را جز در رؤیا نمی‌دید. همه چیز گویای این بود که نمی‌توان از عهده دریده‌ترین و درنده‌ترین و دارنده‌ترین قدرت شیطانی تاریخ برآمد و زمین از دست داده را پس گرفت و فرصت بر باد رفته را به کف آورد و موقعیت بازنده را برنده کرد و دشمن سراپا شکوه سلاح را عقب راند و‌ خسته کرد. هیچ کس باور نمی‌کرد گروهی کوچک و ناتوان بتواند لباس از تن دیو مرگ و جنایت برآورد و او را مضحکه کوچه بازار شهر کند تا سوژه خنده کودکان آزاد و رها باشند. آنچه که در محاسبات دشمنان هیچ گاه نمی‌گنجد و وزن و قیمت و قدرت آن شناخته نمی‌شود و نتیجه درست از آن به دست نمی‌آید، نقش روحانی ایمان است. انسان تنها تن نیست. انسان پیش و بیش از تن، جان است. رفتارهای جانانه در جهان تنانه بی‌وزن و نامرئی‌اند. آنچه کافر و‌ منکر و منافق فاقد آن است، ایمان است. او نمی‌داند ایمان چه می‌کند و چگونه کار می‌کند. او ربطی به معنی و ضریب تبدیل آن به امکان‌های مادی آن ندارد. او نمی‌تواند این سرّ عظیم را که در کنه ایمان پنهان شده را بیابد. او بدون ایمان آوردن قدرت دستیابی به گوهر فتح و ظفر معنوی را ندارد. نهایت دسترسی دشمن شیطان است و شیطنت‌ها. اگر تمام داشته‌هایش را یکپارچه کند، می‌تواند شیطنت را بر عوالم مادی و نباتی و حیوانی مستولی کند و از این استیلا، سکوی استعلا و استکبار را بر پا کند. اما باز هم دستش از آسمان معنی کوتاه است. وقتی می‌گوییم معنویت، ذهن دشمن به سرعت شیطنت را می‌فهمد. این همان دیوار سخت و فولادین بلندی است که شیطان و دوستانش در پس آن زندانی‌اند و شعار آزادی سر می‌دهند؛ اما پوچ بودن این توهم در نقطه تماس جهاد اثبات می‌شود. دشمن به تجربه چندین هزار ساله می‌داند، چیزی هست که از دست‌درازی آنان در امان است؛ لذا دو‌ کار می‌کنند. ابتدا تا حد توان مردمان را به خروج از آن قلعه محکم دعوت می‌کنند و سرانجام با ترس و تهدید، دیوارهای نامرئی بین و خود و مؤمنان را می‌خراشند، شاید فرار از این قرارگاه فرصت سلطه را فراهم آورد. تولید و تکثیر متنوع دستگاه تطمیع و تهدید با این محاسبه صورت گرفته است. حصن حصین نامرئی ایمان، خدماتی را به مؤمنان مخلص ارائه می‌دهد. دشمنان با وجود آنها نمی‌تواند اراده خود را مسلط و قطعی نماید. اصلا چه کسی باور می‌کند انسان بتواند از دیوارهای آتش عظیم اسرائیل بگذرد و نه تنها بگذرد که رشد کند و قوی‌تر شود و غالب شود و تعیین کند و عقب براند؟!
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
متی نصر الله خاطره مؤمنان دفتر قطور معجزاتی است که در جهاد رخ داده. نمی‌توان بسیاری از وقایع را با م
حزب الله هم الغالبون... حیله دشمن زمانی مفتضح می‌شود که عملگر ایمان، آن را استخدام می‌کند برای تکمیل فرایند اخلاص و پاکسازی و بازسازی جبهه مؤمنان. فشارهای بی‌امان کافران، می‌شود صافی ایمان مؤمنان. همه ناخالصی‌ها را جدا می‌کند و تمام بیگانگی‌ها را می‌زداید و روزنه‌های شک و شرک را می‌بندند و مسیرهای عبور به آینده را می‌گشاید. در برابر چشم همگان، در حالی که طرف مقابل نیز تمام تلاش خود را به کار می‌بندد، این مؤمنان هستند که با حداقل‌های ظاهری، فرصت‌های مادی را نیز صید می‌کنند و ماندگاری خود را تثبیت می‌کنند. اگر شهادت می‌خواست بن‌بست حرکت مؤمنانه باشد باید پس از حسین بن علی علیه السلام در آن روز سخت و سوزان، اثری از نام و یاد خدا و بندگان خدا باقی نمی‌ماند. اگر تبعید و زندان و شکنجه و شلاق و کشتار و ویرانگری گره از کار کفار می‌گشود، نباید امام خمینی قدس الله نفسه الزکیة پای در تهران می‌گذاشت. اگر جنگ و فتنه و خطا و خیانت می‌توانست ریشه مؤمنان را بکند، غرب امروز ناچار نبود مهر ننگ بزرگ‌ترین جنایتکار تاریخ بشر را به پیشانی نمی‌زد. اسرائیل مایه شرم و شکست و خسارت قطعی صاحبان و حامیان آن است. یک قاتل تمام عیار. جنایتکاری که برای عقب راندن مؤمنان از سرزمینشان استخدام شده و هر روز ناکام‌تر از گذشته به خانه غصبی خویش بازمی‌گردد. چه کسی به داشتن و بودن اسرائیل افتخار می‌کند؟! امروز این توده متعفن تروریست، مطلوب هیچ کس نیست. حضور و حیات زامبی‌وار این موجود وحشی خونخوار، این ضحاک عصر مدرن و پست‌مدرن، این ماشین هوشمند قتل و غارت و جنایت، این بر هم زننده عادت زندگی در جهان، از مهار برپاکنندگانش خارج شده. آنان توانایی بهره‌گیری پیش‌بینی‌پذیر از اسرائیل را از دست داده‌اند. هیچ ابتکار عملی در کار نیست؛ اگر کشتار بی‌گدار را خلاقیت و طراحی پیروزی ندانیم. تمام افق‌های عادی‌سازی سقوط کرده و این آرزوی بزرگ که در مشت غرب به نظر می‌رسید، سراب‌وار در نقطه تماس با جبهه ایمان محو شد. سلطان خشم اسرائیلی مرکب شیطان شد و به راه افتاد تا سرزمین سوخته را گسترش دهد. اما سپر ایمان ترس را ذوب می‌کند و آتش را سرد. آتش اسرائیل دامنش را گرفته و فریاد او از نزدیک به گوش می‌رسد. او ما را تهدید به چیزی می‌کند که او را می‌ترساند و ما را آبدیده‌تر خواهد ساخت. او ما را به جنگ تهدید می‌کند؛ اما نمی‌تواند بفهمد که جنگ هر چه. برای او کوبنده و کشنده است برای ما سازنده و پردازنده است. ما جنگ را جهاد می‌یابیم و این صورت سبز ابراهیمی جهنمی است که دشمن ما را از آن می‌ترساند و از خنده شادمانه ما حیرت می‌کند. جنگ برای او پنجره مرگ است و برای ما دروازه جاودانگی. جنگ برای او آخرین فرصت است و برای ما سرزمین فرصت‌ها. درد برای او تهدید و ترس است و برای ما مسیر هموار گذشتن از ناهمواری‌های مادی. او اسیر نگاه شیطانی خویش است. او ما را با چیزی می‌ترساند که برای او هولناک است. اما در ما جز صبر و شکر نمی‌یابد. ما می‌دانیم که مخالفت شیطانی دشمنان تنها بهانه لطف پروردگار است تا ناخالصی‌های ما زدوده شود و امکان‌های گشایش معنوی آسمان به آسمان به رویمان گشوده شود و معادلات تقدیر از افقی بالاتر تعیین و تصویب گردد و چون صاعقه بر سر مشرکان و‌ منافقان فرود آید. ما که می‌دانیم درد هدیه خداست و رنج تحفه سعادت. ما که باور داریم باید تمام شباهت‌های ناگزیرمان به دیگران باید درمان شود تا سپاه روحانی از قلب غیب در قالب تن جاری شود و دشمن را در گنگی و گیجی و حیرت و رسوایی فرو برد. مگر تا کنون جز این بوده؟! مگر نمی‌بینی انکار و اعجاب آنان را؟؛ مگر اصلاح روزمره تقویم‌هایشان را نمی‌بینی؟!؛ مگر به یاد نمی‌آوری تعیین مکرر زمان پایان را؟! آنان هیچ گاه نتوانستند ما را در قلعه ایمان شکار کنند. دشمن چاره‌ای جز سست کردن ایمان و آلودن اذهان ندارد. اگر توانست از مسیر ذهن‌های مرعوب و خسته، ایمان را بلرزاند و پاها را بلغزاند، پیروز خواهد شد. اما اگر ذهن خود را به بمب‌های مسموم تبلیغاتی نباختیم، راه نفوذ دشمن بسته خواهد شد. نقطه ضعف آنان انکارشان و نقطه قوت ما ایمان ماست. تنها قوت است که ضعف را می‌راند. نباید مزیت‌های خویش را از ترس اذیت‌های دشمن رها کنیم. ما پیروزیم، اگر مؤمن بمانیم.
هدایت شده از حسین سوزنچی
بسم الله الرحمن الرحیم آتش‌افروزی اسرائیل در غزه و لبنان، شهادت سید حسن، و وظیفه ما «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ» (بقره: ۲۵۰) امروزه با شرایط دردناک و دشواری مواجهیم. مقام معظم رهبری چند ماه قبل فرمودند: «شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق. ورود لبنان به قضایای اخیر فلسطین و غزه تأثیر عمیقی داشت و اگر چنین کاری انجام نمی‌شد قطعا بیشترین خسارت به خود لبنان وارد می شد.» توجه شود: «هم برای دشمن صهیونیستی و هم برای جبهه حق». ⭕️ این روزها که درندگی را به نهایت رسانده و ، خون دلی را که به خاطر و می‌خوردیم، مضاعف کرده، بسیاری در بهت فرو رفته و خون ها به جوش آمده است، برخی گمان می‌کنند که اکنون وقت آن است که به عنوان اصل و محور مقاومت، مستقیم وارد میدان جنگ شود؛ و هم با ابزار رسانه‌ای خود تلاش می‌کند در افکار عمومی عدم ورود مستقیم ایران به جنگ را حمل بر ضعف و ناتوانی ما کند. 💢اما چه باید کرد؟ 📜در جریان یکی از جنگ‌ها که دشمنان اسلام برای یکسره کردن کار اسلام با لشکری عظیم به راه افتاده بودند، مشاوران جنگی به خلیفه وقت (عمر بن خطاب) پیشنهاد دادند که خودش با تمام نیروهای سپاه اسلام مستقیم وارد میدان شود. خلیفه با ع مشورت كرد. امیرالمومنین ع راهکاری عملیاتی ارائه داد که شاید امروز بتواند سرلوحه اقداماتی باشد که ما قرار است انجام دهیم. فرمودند: اين امر، پيروزى و خوارى‏‌اش، نه به اندكى سپاه بود، و نه به بسيارى آن. دين خدا بود كه خدا چيره‏‌اش نمود، و سپاه او كه آماده‏‌اش كرد، و يارى‏‌اش فرمود، تا بدانجا رسيد كه رسيد، و پرتو آن بدانجا دميد كه دميد. ما از خدا وعده پيروزى داريم. او به وعده خود وفا كند و سپاه خود را يارى دهد. جايگاه آنکه عهده‌دار امر است در اين كار، جايگاه رشته‌‏اى است‏ كه مهره‌‏ها را به هم فراهم آرد و برخى را ضميمه برخى ديگر دارد. اگر رشته ببرد، مهره‌‏ها پراكنده شود و از ميان رود، و ديگر به تمامى فراهم نيايد. مردم پشتیبان تو امروز اگر چه اندكند در شمار، امّا با يكدلى و يك سخنى در اسلام، نيرومندند و بسيار. تو همانند قطب برجاى بمان، و این مردم را چون سنگ آسيا گرد خود بگردان، و به آنان آتش جنگ را برافروزان؛ كه اگر تو از اين سرزمين برون شوى، مردم از هر سو تو را رها كنند، و پيمان بسته را بشكنند، و چنان شود كه نگاهدارى مرزها كه پشت سر مى‌‏گذارى براى تو مهمّتر باشد از آنچه پيش روى دارى. همانا دشمن اگر فردا تو را در وسط میدان ببیند، گويد اين ريشه و اصل آنهاست، اگر آن را بريديد آسوده گرديديد، و همين سبب شود كه فشار آنان به تو سخت‌‏تر گردد و طمع ايشان در تو بيشتر. اين كه گفتى آنان به راه افتاده‏‌اند، تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى خداى سبحان از عزم آنان به جنگ با مسلمانان، از تو بيشتر است، و او بر دگرگون ساختن آنچه خود ناپسند مى‌‏دارد تواناتر. امّا آنچه از شمار آنان گفتى، ما در گذشته نمى‌‏جنگيديم به نيروى بسيارى، بلكه مى‌‏جنگيديم با چشم داشتن به پيروزى و يارىِ [خداوند متعال]. 📚نهج البلاغة، خطبه ۱۴۶ (ترجمه سید جعفر شهیدی) متن خطبه در اینجا @souzanchi
جامعه انقلابی، جامعه بی‌شکل و شاکله نیست. نظام انقلابی ساز و کار تبدیل ایمان صادق انقلابی به عمل صالح انقلابی است. ارزش افزوده ساز و کار انقلابی دستآورد گرانسنگ حرکت به سوی جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی است. نه آسان به دست می‌آید و نه آسان باقی می‌ماند. مردم مؤمن انقلابی نیازمند آن هستند که به سرعت و جدیت از موقعیت حضور توده‌ای به موقعیت حضور نظام‌مند ارتقاء یابند. برخی رفتارهای ما در صحنه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که هنوز شکل مناسب را برای جریان شاکله انقلابی در بدنه اجتماعی پیدا نکرده‌ایم. انقلاب اسلامی ما امروز بسیار بزرگ‌تر و فربه‌تر از آن است که رفتارهای ابتدایی کفاف نیازمندی‌هایش به عمل صالح را بدهد. بهانه این نوشته مواجهه برخی افراد با موضوع جنگ لبنان و حوادث پیرامون آن است. برخی گمان می‌کنند که اگر با دمیدن بر رفتارهای هیجانی جامعه را به سطح حرارت بالاتر برسانند، کاری صورت می‌پذیرد. این عینا همانند آن است که برای سوخت رسانی به یک اتومبیل، بنزین را روی سقف آن خالی کنی و احیانا شعله‌ای هم روشن کنی یا جرقه‌ای بزنی. واقعا اینگونه نیست. مسئله ما امروز با رفتارهای بدون ساختار مهندسی شده حل نمی‌شود. ما از موقعیت ابتدایی عبور کرده‌ایم. هر چند در پس پرده شور و هیجان انقلابی ده‌ها سال قبل ما نیز قوه عاقله‌ای بود که دائما مسیرهای درست و راهبردهای کلان را ترسیم و تصویب می‌کرد و اینگونه نیست که انقلاب اسلامی بر خلاف تصور برخی در یک شیب طبیعی قهقرایی قرار گرفته و لاجرم جاری شده و با تخلیه کور انرژی خویش، اتفاقاتی را رقم زده است. اما به هر حال آنچه امروز در اختیار داریم متفاوت از چیزی است که آن روز داشتیم. البته این تفاوت نه در شاکله که در شکل است. فرض کنید یک دانه را در زمین مناسب می‌کارید و از آن درختی سترون رشد می‌کند. این درخت و آن دانه از حیث شاکله یکسانند، اما از حیث فعلیت و شکل و اقتضاءات یکسان نیستند. در امتداد هم و پشتیبان هم هستند. همزیست و همبسته‌ و همدل هستند، اما نباید و نمی‌توان با این دو معامله یکسان کرد. این غلط است. انقلابی‌گری ما نیز از پس چند دهه رشد و بالندگی باید عقلانی و نظام‌مند باشد. قطعا در این مرحله نیز ریزش‌هایی خواهیم داشت و البته رویش‌هایی. افراد ضعیف‌تر از توفیق در این مرحله بازخواهند ماند و آنان که بستر قوی‌تری طلب می‌کردند وارد میدان خواهند شد. آنان که حضوری بسیط‌تر و ساده‌تر طلب می‌کنند به مدارهای حاشیه‌ای‌تر رانده می‌شوند و آنان که حضور پیچیده‌تر و چندوجهی نظام‌وارگی را برمی‌تابند به مرکز تولید عمل صالح انقلابی نزدیک‌تر می‌شوند. این راندگی و خواندگی طبیعت رشد انقلاب اسلامی ایران است. تصور کمینه از هر رویداد با انقلاب نهادینه شده همخوانی ندارد. مسئله جهاد در امروز روزگار چنین نیست که برخیزی سلاح شخصی را برداری و حرکت کنی به سمت خط مقدم. جنگ و جهاد برای ما امروز تنها راهپیمایی و مانند راهپیمایی نیست. تصور برخی از ما در مورد جنگ نهایتا چیزی شبیه مهیا شدن برای زیارت اربعین است. اما واقعا چنین نیست. همین فهم اولیه نسخه‌های ساده‌انگارانه‌ای هم تجویز می‌کند. آدم‌های ساده، مناسب موقعیت‌های ترکیبی نیستند. جنگ‌ها امروزه هیچ کدام تک‌وجهی نیستند. ما در بستر جنگ‌های ترکیبی و جهاد چندوجهی هستیم. ارتقاء‌ ما به مراتب منطقه‌ای و جهانی و حضور ما در زمینه‌های مختلف تأثیرگذاری، عمل صالح مرکب می‌طلبد. هر کدام از ما که تمرین کافی نداریم نمی‌توانیم موفق شویم. چه بسا نیت خیر داشته باشیم اما باعث آسیب رسیدن به نظام شویم. افکار و گفتار و رفتار ما باید متناسب با صحنه باشد. زیر سؤال بردن سیستم حتی اگر ضعیف عمل کند و عبور کردن از آن و بی‌اعتبار ساختنش باعث خواهد شد، سیستم نحیف و نحیف‌تر شود و تولد‌های خارج از رحم و غده‌های ناهمساز رشد پیدا کند. اگر ما نتوانیم حرکت در مسیر ساختارمند را هر چند تنگ و ناقص باشد بیاموزیم، رشد متناسب با مأموریت‌های پیش رو را نخواهیم داشت. منطق رشد انقلابی مؤلفه‌های فراوانی دارد. یکی از خیانت‌های حکومت‌های گذشته عقب نگه داشتن جامعه از همین رشد اجتماعی و سیاسی است. بسیاری از ما ایده رشد اجتماعی و سیاسی را داریم؛ اما تمرین عملی کافی نداریم. در میانه جنگی که در خط مقدم آن قرار داریم، مشاجره با فرماندهان یا کج‌تابی با آنان و یا زیر سؤال بردنشان یا تردید در مدیریتشان یا زیر پا گذاشتن فرمانشان عین شکست است. حتی اگر سیستم حداکثری عمل نکند، وارد کردن فشار به مفصل‌بندی‌ها و خسته کردن آن و ممانعت از پیشرفت آن قطعا خطای راهبردی نابخشودنی است. تحلیل موقعیت انقلابی یعنی اینکه بدانی ولیّ خدا در کجا ایستاده به کدام سو می‌رود، به چه می‌اندیشد و جریان روابط ولایی به ما تا کجا و چقدر امکان می‌دهد که تدبیر ولیّ فقیه را عملیاتی کنیم. باید از عمل احساسی بی‌جا فاصله بگیریم و رفتار سیاسی خود را با عقلانیت انقلابی تنظیم کنیم. باید مسیرهای رسمی را تأیید و تأکید و تقویت کنیم و نشان دهیم که دقیقا پشت سر فرمانده هستیم و آماده اجرای فرمان. اگر او بایستد خواهیم ایستاد و اگر حرکت کند حرکت خواهیم کرد و هیچ گاه نه مانع او خواهیم شد نه تصمیمی را به او تحمیل خواهیم کرد. در مسئله جنگ بسیار پیشرفته و پیچیده با اسرائیل باید با دقت و آمادگی کامل فرامین ولیّ فقیه را از مسیر ساز و کارهای طراحی شده در نظام دنبال کنیم و نه خارج از آن.
اصل بر پنهان بودگی است. مهارت آشکار شدن به قوت و قدرت و اقتدار نیاز دارد. آدم‌های ضعیف با سلب مسئولیت، هزینه آن را بر دیگران تحمیل می‌کنند.
برای رزمندگان اسلام دعا کنید
مقاومت، عمل صالح امت اسلام است و وعده صادق، عمل صالح ملت ایران. همچنان که طوفان الأقصی عمل صالح فلسطینیان است و زنجیره اعمال صالح عظیم در حال افق گشایی و بسترسازی آینده آزاد و آباد برای مردم ایران، مردمان منطقه و مستضعفان جهان است. شاید ۲۰ سال بعد وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، ریسه‌ای بلند از وعده‌های صادق ببینیم که در جشن آزادی زیبا و باشکوه می‌درخشند. بی‌تردید قدر و قیمت مقاومت امروز از دیروز روشن‌تر است و قد و قامت رشته کوه محور مقاومت امروز از دیروز سرافرازتر است. انقلاب اسلامی ایران توانست سند دیگری را به امضاء ناظران جهانی برساند و ولایت فقیه بار دیگر ضرورت و قطعیت خویش را اثبات کرد، زمانی که معادلات تغییر را نوشت تا اعمال گردد. وعده صادق ارتفاع ایران را برای جهان آشکار می‌کند. همان چیزی که میلیاردها میلیارد دلار هزینه شد تا پنهان بماند. مردم جهان نمی‌توانند دیوار آتش جهنمی شیطان در ترور سید مقاومت را تماشا کنند، اما خیمه بلند و کوبنده موشک‌های فاتح ایران بر خانه شیطان را نادیده بگیرند. هر موشک وزن معینی از آهن و باروت دارد؛ اما دنباله بی‌انتهایی از عزم و اراده و تلاش و تصمیم و موفقیت آن را پیش می‌برد و به مقصد می‌رساند. موشک‌ها پس از انفجار تمام می‌شوند اما پیامی را بر خیمه‌گاه اشغالگران می‌نشانند. ما بازگشته‌ایم....
دوست داشتیم ما نیز در کنار او این موفقیت را جشن می‌گرفتیم؛ اما انگار تقدیر این بود که فرارود و مسیرهای آسمان را بر آسمان زمین بگشاید و راه‌های فروبسته را باز کند و فرصت انتقام را فراهم آورد. الحمد لله علی الشهادة الحمد لله علی الجهاد الحمد لله علی الفتح و النصر الحمد لله ربّ العالمین
تا زمانی که ایمان صادق، عمل صالح نزاید، جز ادعا نیست. دعا تنها بخشی از عمل صالح مؤمنان است. اگر تمام آنچه را که انجام می‌دهی دعاست، یعنی سنگینی ایمان را بر مولای خویش حمل کرده‌ای. گاهی ما دچار سوء استفاده از امکان آسمانی دعا می‌شویم. دعا برای آن نیست که عمل ما را بکاهد. دعا پاسخی به همت بلند و بی‌انتهای مؤمنان است. آنان که خدا را می‌خواهند و راهی جز انفعال کامل نمی‌یابند و حق چنین است. چون به این حال رسیدند دعا می‌کنند و خداوند پاسخ آنان را بی‌تردید خواهد داد. دعا دکان گدایی نیست. اسباب استضعاف نیست. خداوند انسان را اشرف مخلوقات آفرید و تمام عالم را مسخر او فرمود. جز خود همه چیز را در زنجیره رشد انسان قرار داد و خود بر روند پیشرفت انسان مراقبت و محافظت دارد و هدایت را به دست می‌گیرد. انسان نسبت به هر مقامی فعال است، جز مقام بندگی خدا که ناگزیر مواجهه با الله انفعال مطلق است و بندگی چنین ممکن می‌شود و رابطه اینگونه دو سویه می‌گردد و رشد وجودی اینچنین فراهم است. در برابر الله تعالی فقر مطلق است که راهگشاست. آنچه در کنار بی‌نهایت معنی دارد صفر است و این مقام جز برای اولیاء برگزیده حاصل نمی‌شود که قوی‌ترین وجود اتسانی را دارند و می‌توانند در مرزهای خویش بایستند و بر آغوش بی‌نهایت مطلق و مطلق بی‌نهایت رها گردند. دعا راهنمای ما به این مقام است. نه مسیر سقوط در ضعف و رفع مسئولیت و ترک عمل و ذلت و انفعال و آسیب‌پذیری و حقارت. مؤمن همچنان که مسیر تقرب را می‌جوید و می‌پوید، شدت وجودی و توسعه وجودی می‌یابد. اخلاص در بندگی جز با تقرب دائمی به دست نمی‌آید. مؤمن ضعیف که نه قوت درونی دارد و نه قدرت پیرامونی و نه اقتدار محیطی مطلوب اولیاء الهی و الله تعالی نیست. هیچ یک از بندگان برگزیده خداوند ضعیف و‌ منفعل نبودند. هیچ کدام از رفتار و گفتار و پندار بندگان خدا را نباید در محدوده ضعف و سستی و انفعال و ذلت فهمبد. دینی که از خوانش ذلیلانه برمی‌آید بسیار نفرت‌انگیز و شایسته پرهیز است. همان دینی که برخی دینداران ضعیف دارند و جای خالی قبول الهی را با تکبر و استکبار پر می‌کنند. اگر ما درست دینداری کرده باشیم لاجرم باید دایره عمل صالح ما گسترده شده باشد و سطح آن ارتقاء یافته باشد و توانسته باشیم کاری فراتر از گذشته در تسخیر عالم درون و بیرون خود انجام داده باشیم. وعده صادق یکی از آن اعمال صالح عظیم است که ساز و کار ولایت برآورد. چرا که تا یک دقیقه پیش از توفیق عملیات نیز منافقان حاضر نبودند به آن بیاندیشند و جانب دشمن را نگیرند. قطعا منافقان و کافران هیچ سهمی از این پیروزی ندارند. این پیروزی بزرگ از آن مؤمنان است و غنیمت معنوی آن نیز مخصوص آنان است و اجر بزرگی که در پی دارد نیز بین آنان تقسیم خواهد شد. آنچه که در عمل صالح وعده صادق حائز اهمیت است، نیت تقرب آن به خداست. اعمال صالح هر یک به اندازه خویش ما را به خداوند نزدیک می‌کنند. این نزدیکی در دو شاخه است. یکی توسعه و تقدیر وجود و دیگری تقویت و تشدید وجود. جامعه مؤمنان در سرتاسر جهان با غروب دیشب یکسان نیست. ارتقاء وجودی و توسعه و تقویت وجدانی از پس این عمل صالح خالص سازنده و پردازنده، ما را به مرحله‌ای پیشتر می‌برد و امکان‌های ما را برای پیروزی‌های بیشتر و اعمال صالح بزرگ‌تر بیشتر می‌کند. ما امروز می‌توانیم بگوییم که هم قوی‌تر هستیم؛ هم قدرتمندتر هستیم و هم مقتدرتر. آن موشک‌ها به جز اینکه خیمه دشمن در سرزمین‌های اشغالی را بر سرشان آوار کرد، خانه ایمان ما را نیز آباد ساخت و دسترسی‌های ما و ابزار ما را بهتر و بیشتر ساخت. بهره‌برداری و مراقبت از این موهبت نیز با ادامه همین راه ممکن است. یعنی تقویت روابط ولایی و اعتماد به کارآیی و کارسازی آن.
إذا جاء نصرالله والفتح، مردم دسته دسته وارد دین خدا می‌شوند. باید از آن مراقبت کرد.
بسیاری از آنان که اطهار بیزاری از دین می‌کنند نگران ضعف دینداری و دینداران هستند. به خصوص که کافران اهل تظاهر و تجمل و تشریفاتند و سعی می‌کنند با زرق و برق و شکوه ظاهری هیبت ظاهری فراهم کنند و خود را در ذهن بشر بالا بکشند و سلطه قهر خود را چیره کنند و دیگران را به ترس و تردید بیافکنند و به تذلل و تضرع وادارند و منافع زندگی آنان را مصادره کنند و از فرصت‌های بالندگی آنان سوء استفاده کنند. اما مؤمنین غالبا چنین نیستند. نه اهل تفاخر و تکبرند و نه اهل سلطه و برتری‌طلبی. اما به ما آموخته‌اند که اظهار نعمت بخشی از شکرگزاری و تبلیغ منعم است. نباید انتظار داشت که سایرین به پنهانی‌های خان رحمت الهی که در دل مؤمنان گسترده است راهی داشته باشند. آنان نشانه‌ها را می‌بینند و با بوییدن و پوییدن آنها قدم به قدم راه را می‌یابند و به اصل معنی می‌رسند. اعمال صالح ما می‌تواند قوت پنهان و ظرفیت اقتدارآفرینی و زمینه بسط قدرت مؤمنانه را آشکار کند. وعده صادق یکی از آن اعمال صالح قوی بود که نشان داد در پنهانی‌های زیست ولایتمداران فرصت‌هایی هست که کرانه‌های آن ناپیداست و گنجایش اقبال مردمان مستضعف جهان برای غلبه بر مستکبران پوچ و توخالی را دارد. وعده صادق نه تنها ساخت درونی مستحکم جبهه ایمان را آشکار کرد، سستی و شکنندگی و پوچی جبهه کفر را نیز روشن ساخت. ادامه این راه همان دعوت عملی به دین خدا و ولایت اهل بیت پیامبر است. مردم هر گاه در عمل حاصل زحمات خویش را بیابند قوی‌تر از گذشته عمل صالح جمعی و جامعه‌ای را دنبال خواهند کرد و زودتر از این معبر تنگ و دشوار جامعه شدن و تمدن یافتن رها خواهند شد.
بیماری‌زدایی یکی از ضرورت‌های منطقه ماست. عوامل بیماری‌زا متعددند. با کنار راندن آنها منطقه سالم و قوی شکل خواهد گرفت و تنافر و تزاحم و تقابل و تنازع از بین خواهد رفت. وضع بیمار منطقه که غالبا معلول حضور ناخودی‌ها و بی‌خودی‌هاست با مهار و از بین بردن علت درمان خواهد شد. این کار بعید است از مسئولان کشورها برآید. مردم باید به میدان بیایند و دولت‌هایشان را مجاب کنند که بر خلاف منافع عمومی عمل نکنند و با خود بیماری را به منطقه نیاورند.
هدایت شده از تعلیقات
🔹 مهمتر از عملیات وعده صادق 2، است. این عملیات باید در بعد داخلی و خارجی روایت شود. پیوست بخشی از فرآیند موفقیت و پیروزی عملیات است. 🔹 این عملیات مجاهدانه باید در کشور و برای جبهه مقاومت و حتی ملت‌های آزاده جهان، خلق قدرت، غرور، و اعتماد به‌نفس کند و از سوی دیگر پذیرش اجتماعی برای ادامه مسیر و رفت‌وبرگشت را فراهم کند. اگر فرآیند تبیین درست صورت بگیرد، حتی می‌توان جلوه جدیدی از ملی حول قدرت ملی در سپهر جمهوری اسلامی را شاهد بود. 🔹 البته نسبت به ابعاد این مسئله، از قدرت و غیرت نظامی ایران، از پیروزی گسترده جبهه مقاومت به راهبری و بامحوریت ایران، عدم انفعال ایران در یک‌سال گذشته اموری است که باید خیلی زودتر رخ می‌داد که موانع متعددی داشت. 🔹 از جمله اینکه برخی به‌جای جهاد تبیین مشغول و بودند و به زیرساخت‌های آسیب زدند که باید این آسیب را جبران کرد. 🆔 @taalighat