✂️ #بریده_کتاب
سیصد دینار هدیه دادند به پیامبر(ص). در همان مسجد رسولخدا (ص) بخشید به علی مرتضی(ع).
از مسجد که بیرون آمد، زنی را دید که با حالی درمانده، درخواست کمک کرد. علی(ع) صد دینارش را به زن بخشید.
زبان زن لکنت گرفت و در سیاهی شب، چشمانش مردی را دید که در انتهای کوچه ناپدید شد.
صبح نشده شایعه پیچید، علی(ع) دیشب به زن بدکاره صد دینار کمک کرده است.
شب بعد، مردی درخواست کمک کرد. علی (ع) قدم آهسته کرد و صد دینار دوم را هم داد به همان مرد. شایعه ادامه داشت:
- علی، دیشب به یک دزد صد دینار داده است.
شب سوم بود و صد دینار باقیمانده را هم به مردی دیگر داد که در مسیرش بود و در سکوت، نگاه خاصی داشت.
دوباره صبح و شایعه:
- علی دیشب به یک ثروتمند صد دینار کمک کرده است.
بیکارها و منافقها ایستاده بودند که علی(ع) هر کاری کند، خرابش کنند.
آمد نشست مقابل رسول خدا. پیامبر(ص) حال علی(ع) را میدانست.
خدا نیتهای علی(ع) را میداند... و جبرئیل مرید علی(ع) است. خبر آورده بود:
- خداوند صدقههایت را پذیرفته. زن بدکاره به دعای تو، توبه کرد و با مردی که خواهانش بود ازدواج کرد. صد دینارش شد خرج ازدواجش. مرد دزد با حال تو توبه کرد، شد سرمایهی تجارتش. مرد ثروتمند اهل خمس و زکات نبود. به نیت تو توبه کرد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دستت را مقابل هر کس دراز نکن.
#نیاز_دل_و_جانت_را_به_صاحبت_بگو.
به شبی،
نگاهی،
گاهی،
محبتی...
هر چه هستی. سر راه علی(ع) بایست.
جز نگاه محبت، دست یاری و دعای عاقبتبهخیری نخواهی دید...
دستت را به سمتش دراز کن،
میگیرد و میبردت تا...
بهشتی میشوی!
@daghighehayearam
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃