#حکایت
📚📚📚📚📚📚
🔵ادراک و زاویۀ نگاه
دو بازاریاب کفش به کشور دور افتاده رفتند تا بازار کفش در آن سرزمین را بررسی کنند.
بازاریاب اول در گزارش خود به مدیران نوشت سفر بی فایده بود مردم در این سرزمین اصلاً از کفش استفاده نمیکنند یا پا برهنه هستند و یا از پاپوش های سنتی که با پوست درخت درست می شود استفاده می کنند در عمل امکان بازاریابی برای کفش وجود ندارد و احتمال موفقیت این نیست.
بازاریاب دوم در گزارش خود به مدیران نوشت مردم این کشور اً از کفش استفاده نمی کنند و آن را نمی شناسند اما فرصتی بی نظیر و تاریخی به وجود آمده است مشتریان ما در این کشور هیچ ذهنیت و سلیقه قبلی از کفش ندارند و این بدان معناست که ما میتوانیم همه کفشهای خود را با هر مدلی به آنها ارائه دهیم...؟!!!
📚📚📚📚📚📚
#قتل_در_پیشواز_اعلی_حضرت
https://eitaa.com/joinchat/2866741346C45b4008a3e
#حکایت
📖📖📖📖📖📖
🔵فرصت
پیرمرد دلتنگ بود و چشم از تخت کناری برنمیداشت صحبت پدر و پسر در تخت کناری گل انداخته بود دلش هوای پسرش را کرد.
با او تماس گرفت و خواهش کرد که به دیدنش بیاید تا کمی با هم در حیاط بیمارستان قدم بزنند و اینگونه از دلتنگی بیرون بیاید.
پسر استقبال کرد و قول داد که عصر به دیدن پدر برود.
عصر پیش از آنکه به بیمارستان برود با خود گفت:
" بهتر است اول به مغازه بروم و کمی کارها را روبهراه کرده و به کارگرها سفارش های لازم را بکنم و بعد به بیمارستان بروم"
پسر به مغازه رفت و آنقدر مشغول کار شد که از گذر زمان غافل شد وقتی متوجه شد که هوا تاریک شده بود.
با خود گفت :
"فردا از صبح زود نزد پدر رفته و تا ظهر پیش رو خواهم ماند "
قلب پیرمرد به درد آمد و شکست قطره اشکی از گوشه چشمش غلطید بی آنکه کسی آن را ببیند و رویش را به سمت پنجره چرخاند و نگاهش را به آسمان دوخت.
صبح روز بعد پسر برای ملاقات پدر به بیمارستان رفت
🌸غافل از آنکه شب گذشته پدر با چشمان حسرت بار و منتظر و با دلتنگی زیاد دار فانی را وداع گفته است🌸
📖📖📖📖📖📖
#قتل_در_پیشواز_اعلی_حضرت
https://eitaa.com/joinchat/2866741346C45b4008a3e
#حکایت
شمارۀ۱۲۰
🔵دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق!
🔸دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد.
🔹پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است!
🔸در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد.
🔹دختر از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟
🔸پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد.
🔹دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر»
🔰 عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند.
#قتل_در_پیشواز_اعلی_حضرت
https://eitaa.com/joinchat/2866741346C45b4008a3e
#حکایت
🔵بلا ذخیره آخرت!!
شیخ رجبعلی خیاط را بعد فوتش در خواب دید. شیخ گفت که ضرر کردهام. با تعجب گفت شما ضرر کردهاید!؟ شیخ گفت: خیلی از بلاهای دنیا را با توسل دفع میکردم، اما اینجا میبینم آنهایی که بلاهای دنیوی را تحمل میکنند، چه پاداش بزرگی میگیرند
بلا سراغتان آمد بدانید خدا همچنان دوستتان دارد
#قتل_در_پیشواز_اعلی_حضرت
https://eitaa.com/joinchat/2866741346C45b4008a3e