بخش دوم: اعجاز حکومت دینی در عصر مدرن؛ مقاومت و آرمانخواهی
در میانه این بحران عمیق تمدنی در غرب، پدیده جمهوری اسلامی ایران همچون معجزهای سیاسی در عصر مدرن ظاهر شد. ظهور این حکومت در اواخر قرن بیستم، نه تنها یک تغییر رژیم معمولی، بلکه یک زلزله ژئوپلیتیک و یک چالش ایدئولوژیک برای پارادایم مسلط جهانی بود. در جهانی که پس از جنگهای ویرانگر مذهبی، عقلانیت سکولار به عنوان تنها راه ممکن برای اداره جامعه بشری قلمداد می شد، ایران با احیای مدلی از حکومت دینی بر اساس تفسیر شیعی، همه محاسبات متعارف را بر هم زد. این نظام نوپا با شجاعت تمام ادعا کرد که میتواند هم مدرن باشد و هم دینی، هم در عرصه بینالمللی فعال باشد و هم ارزشهای بومی و معنوی خود را حفظ کند، و هم به علم و پیشرفت توجه داشته باشد و هم قوانین الهی را مبنای حکمرانی قرار دهد. این ادعای جسورانه در زمانی مطرح میشد که بسیاری از نظریه پردازان سیاسی، "پایان تاریخ" و پیروزی نهایی لیبرال دموکراسی را اعلام کرده بودند.
اما این مسیر با دشواریهای بیشماری روبرو بود. جمهوری اسلامی از نخستین روزهای تأسیس خود با مخالفت و کارشکنی قدرتهای جهانی مواجه شد. جنگ تحمیلی هشت ساله که بلافاصله پس از انقلاب بر این کشور تحمیل گردید، اولین آزمون سخت برای بقای این نظام نوپا بود. در این جنگ نابرابر، ملت ایران با اتحاد کمنظیری از موجودیت خود دفاع کرد و نشان داد که این مدل حکومتی از پشتوانه مردمی عمیقی برخوردار است. در ادامه، تحریمهای فلجکننده اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک بیسابقه از سوی جامعه بینالمللی به رهبری ایالات متحده آمریکا، شرایطی را ایجاد کرد که هر نظام سیاسی نوپای دیگری را به زانو درمیآورد. با این حال، جمهوری اسلامی نه تنها تسلیم این فشارها نشد، بلکه در سایه همین محاصره اقتصادی و سیاسی، به پیشرفتهای قابل توجهی در حوزههای مختلف علمی و فناوری از جمله زیست فناوری، فناوری هستهای صلحآمیز، و صنایع دفاعی دست یافت. این مقاومت موفقیتآمیز در برابر فشارهای خارجی، خود به یکی از منابع مشروعیتسازی این نظام تبدیل شد و الگویی از "مقاومت فعال" را در مقابل نظام سلطه جهانی به نمایش گذاشت.
در بعد نظری نیز جمهوری اسلامی با ارائه گفتمان "مردم سالاری دینی" کوشید تا نشان دهد که میتوان بین خواست مردم و احکام الهی پیوندی ناگسستنی ایجاد کرد. در این مدل، حق حاکمیت هم از آن خداوند است و هم از آن مردم، و این دو در قالب نظریه "ولایت فقیه" با یکدیگر تلفیق میشوند. این نظام سیاسی با رد جدایی دین از سیاست، مدعی شد که دین اسلام ظرفیت لازم برای ارائه برنامه جامع در تمامی عرصههای فردی و اجتماعی زندگی بشر، از اقتصاد و قضاوت تا روابط بینالملل را دارا میباشد. اگرچه کارآمدی عملی این مدل در حوزههای مختلف با نقدها و چالشهای داخلی و خارجی متعددی روبرو بوده است، اما نفس بقا و تداوم آن در چهار دهه گذشته، خود گواهی بر وجود ظرفیتهای نهفته در این ساختار حکمرانی است. این تجربه عملی نشان داده که حکومت دینی در عصر مدرن یک پارادوکس غیرممکن نیست، بلکه آلترناتیوی است که میتواند در کنار سایر مدلهای حکومتی به حیات خود ادامه دهد و برای بخشی از بشریت که طالب زندگی در چارچوب ارزشهای دینی هستند، جذابیت داشته باشد.
بخش سوم: فردای محتوم؛ سناریوهای پیشروی تمدن اسلامی و غرب
اکنون که بر خاکستری نشستهایم که تمدن غرب از خود به جای گذاشته، و بر جوانهای چشم دوختهایم که حکومت دینی در ایران رویانده، باید به دقت و عمیق در مسیرهای محتمل پیش رو بیندیشیم. آینده رابطه این دو الگوی متعارض حکمرانی، نه در آسمان که در دل انتخابهای کنونی ما شکل میگیرد. سرنوشت این تقابل تمدنی را میتوان در دو سناریوی کلان، با پیامدهایی کاملاً متضاد، تصویر کرد.
در سناریوی نخست، که میتوان آن را "طلوع تمدنی نوین" نام نهاد، نظام جمهوری اسلامی ایران با موفقیت از گردنه سخت چالشهای داخلی عبور میکند. در این مسیر، اقتصاد ملی با تکیه بر ظرفیتهای بومی و مقاومسازی در برابر تحریمها، نه تنها به ثبات میرسد، که الگویی کارآمد از "اقتصاد عدالتمحور اسلامی" را به نمایش میگذارد. در عرصه اجتماعی، گفتمان اصیل "مردمسالاری دینی" با گسترش مشارکت حداکثری و نهادینهسازی پاسخگویی مسئولان، به بلوغ میرسد و توانایی خود در تأمین حقوق شهروندی و آزادیهای مشروع را به اثبات میرساند. در چنین شرایطی، و با تداوم افول غرب به دلیل بحرانهای درونی ساختاری آن، مدل ایرانی حکومت دینی به کانون جاذبهای قدرتمند برای ملل مختلف بدل میشود. این الگو نه تنها برای جهان اسلام که برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که از سلطه یکجانبه لیبرال دموکراسی خسته شدهاند، به عنوان راه سوم و آلترناتیوی مبتنی بر معنویت و عدالت جلوه خواهد کرد. در این آینده، ایران نه یک قدرت تحمیلگر، که مرکزی برای الهامبخشی و تولید گفتمان خواهد بود و "تمدن نوین اسلامی" نه به عنوان یک آرمانشهر دستنیافتنی، که به مثابه واقعیتی عینی و قابل دستیابی در جهان چندقطبی آینده ظهور خواهد کرد.
در مقابل، سناریوی دوم که "افول در آستانه پیروزی" نام دارد، روایت دیگری را ترسیم میکند. در این مسیر، چالشهای داخلی – از جمله ناکارآمدیهای مدیریتی، فساد اقتصادی، شکاف میان نسل جوان و ارزشهای رسمی، و ناتوانی در تأمین عدالت اجتماعی – حلنشده باقی میمانند. فشارهای خارجی نیز، با وجود همه مقاومتها، هزینههای خود را بر پیکره جامعه تحمیل میکنند و موجب فرسایش سرمایه اجتماعی میشوند. در چنین شرایطی، نظام اگرچه ممکن است به لحاظ فیزیکی و نهادی به بقای خود ادامه دهد، اما توان الهامبخشی و جاذبه تمدنی خود را از دست میدهد. این مدل به جای آنکه به عنوان یک آلترناتیو زنده و پویا برای جهان مطرح شود، به نمونهای منزوی و درونگرا تبدیل میگردد که تنها بر بقای خود متمرکز است. در این سناریو، شکاف میان آرمانهای بلند و واقعیتهای روزمره چنان گسترده میشود که "روایت مقاومت" دیگر برای نسل جدید قانعکننده نیست. در چنین وضعیتی، اگرچه سکولاریسم غربی نیز به دلیل تناقضات درونی خود به افول ادامه میدهد، اما جهان شاهد ظهور یک "خلاء تمدنی" خطرناک خواهد بود، زیرا آلترناتیو متقاعدکنندهای برای پر کردن جایگاه آن وجود نخواهد داشت.
حقیقت این است که آینده به هیچ وجه قطعی نیست. محقق شدن هر یک از این سناریوها، و یا حتی شکلگیری راه سومی در میانه این دو، کاملاً به اراده و انتخاب انسانها وابسته است. موفقیت الگوی حکومت دینی در گرو آن است که بتواند اثبات کند قادر است نه تنها در عرصه ایدئولوژیک و مقاومت، که در میدان ملموس زندگی روزمره – در تأمین معیشت، برقراری عدالت، و تضمین آزادیهای مشروع – نیز موفق عمل کند. سرنوشت این تقابل بزرگ تمدنی، در نهایت در گرو پاسخ به این پرسش ساده اما عمیق است: آیا حکومت دینی میتواند "بهشت زمینی" را که وعده میدهد، در عمل نیز بسازد؟!
این ماییم که مشخص می کنیم وعده حق خدا در تحقق حکومت صالحان در زمان ما اتفاق می افتد، یا تحقق آن را بر اساس عدم درک صحیح شرایط به آینده واگذار خواهیم کرد...
محمد رحیمی احمدبلدی
۵ آذر ۱۴۰۴
قصه شجاعت پسرک نانوا (مناسب سن زیر هفت سال)
در شهری قشنگ به نام "شهر آفتاب"، پسری کوچک به نام "امیر" زندگی می کرد. امیر با پدرش در یک نانوایی کوچک کار می کرد و بوی نان تازه همه محله را خوشبو می کرد.
یک روز، خبر ناراحت کنندهای در شهر پیچید: "شاهزاده خانم کوچولو، گنجشک سخنگویش را گم کرده است." نام گنجشک "جیجی" بود و او بهترین دوست شاهزاده خانم بود. شاهزاده خانم آنقدر ناراحت بود که دیگر لبخند نمی زد و این باعث شده بود همه شهر غمگین شوند.
امیر که دلش به حال شاهزاده خانم سوخت، گفت: "من جیجی را پیدا می کنم!" او یک نان تازه و خوشمزه را در کیسه ای گذاشت و به سمت جنگل بزرگ کنار شهر راه افتاد.
مسیر سخت بود. او از یک رودخانه کم عمق با کمک یک لاک پشت مهربون گذشت. سپس به یک تپه بلند رسید. وقتی از تپه بالا می رفت، صدای جیک جیک ضعیفی را شنید. او به آرامی به سمت صدا رفت و بین بوته ها، جیجی را دید که بالش زخمی شده بود و نمی توانست پرواز کند.
امیر با مهربانی جیجی را در دستانش گرفت و به او تکه هایی از نانش را داد. سپس با داستان تعریف کردن، جیجی را سرگرم کرد تا غصه نخورد.
اما در راه برگشت، یک مشکل بزرگ پیش آمد! یک خرس بزرگ جلوی راهش ایستاد. امیر ترسید، اما شجاعتش را جمع کرد. یاد حرف پدرش افتاد که همیشه می گفت: "مهربانی کلید همه قفل هاست."
به جای فرار، امیر یک تکه نان بزرگ و خوشمزه را به خرس تعارف کرد. خرس نان را خورد و چنان از بوی خوب آن خوشش آمد که به جای عصبانی شدن، دمش را تکان داد و راه را برای امیر باز کرد.
امیر، جیجی را به قصر رساند. وقتی شاهزاده خانم دوست کوچکش را دید، چنان خندید که صدای خنده اش مثل موسیقی در تمام قصر پیچید. پادشاه مهربان از شجاعت و مهربانی امیر خیلی خوشش آمد.
به پاس این کار خوب، پادشاه به پدر امیر کمک کرد تا بزرگترین و بهترین نانوایی شهر را بسازد. از آن روز به بعد، همیشه بوی نان تازه و صدای خنده بچه ها در "شهر آفتاب" پیچیده بود.
و امیر، پسرک شجاع نانوا، قهرمان کوچک همه شهر شد.
شماره 9.pdf
حجم:
567.6K
🔰 نشریه تحلیل هفته (شماره ۹)
✍در این شماره میخوانیم
📌 هفته بسیج و ضرورت تقویت سرمایه اجتماعی نظام
📌 سیاستهای دولت در رفع ناترازیها و مسئله بنزین
📌 جلسه آتی آژانس انرژی اتمی و مسئله هستهای ایران
📌 برای چی توقیف نفتکش متجاوز به آبهای سرزمینی ایران و پیامدهای بین المللی آن
🌏 معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین
شماره 10.pdf
حجم:
462.8K
🔰 نشریه تحلیل هفته (شماره۱۰)
✍در این شماره میخوانیم:
📌طرح صلح ترامپ در اوکراین
📌سفر ولیعهد عربستان سعودی به آمریکا
📌شهادت هیثم طباطبایی و نقض آتش بس در لبنان
🌏 معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین
جزم اندیشی.pdf
حجم:
604.1K
❇️ با توجه به خطرات جزم اندیشی و استبداد رای، سعی شد در یک مقاله منسجم از منظر دین، روانشناسی و علوم دیگر این پدیده بررسی گردد و آسیب ها و علاج آن بیان شود.
📑 مجموعا 12 صفحه
✍🏻محمد رحیمی
6 آذر 1404
🆔 @daily_notes
هدایت شده از Astan20
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
شنبه های ام البنینی سلام الله علیها
👆 بزن روی پخش زنده و بیا چند دقیقه دلمون رو گره بزنیم به
مصائب اهل بیت ع
🔹 بگو: «یازهرا سلام الله علیها
کانال اطلاع رسانی آستان مقدس امامزاده هادی (ع)
لطفا به جمع ما بپیوندیید👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/astan20
هدایت شده از هیئت قرآن و عترت باغستان شهریار
#اطـلاعـیـه
🏴السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّة
⚫️مراسم رحلت حـضـرت ام البـنـیـن( س )
📚 سخنران : حجت الاسلام رحیمی
🎤 مادحین :
حـاج قـاسم پـناهـی
حـاج یـاسـر پـناهـی
🕢 #پنجشنبه ، ۱۳ آذر ، از ساعت ۱۹.۳۰
🔺خادم آباد ، بلوار رسول اکرم ( ص ) ، خ ۷ اصلی ، کوی شهامت ۴ ، پلاک ۸
🏠 منزل آقایان مـوسـوی و قـمـی
همراه با سفره اطعام و احسان اهل البیت( ع )
#هیئت_قرآن_و_عترتِ_باغستان_شهریار
#روضه_خانگی
#ام_الادب
🆔 @thaqalayn80
❗️یک روایت مهم از پیامبر ص در مورد آخرالزمان
«سلمان گفت: راستی چنین خواهد شد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، بلکه در آن روزگار «روبیضه » سخنگو می شود!
سلمان گفت: ای رسول خدا (ص) ! پدر و مادرم به قربانت «روبیضه » چیست؟
رسول خدا (ص) فرمود: روبیضه، شخص عاجز و ناتوانی است، که در کارهای عمومی و مسائل مهم اظهار نظر می کند، چنین مردمی مدت زیادی دوام نخواهندداشت.»
✅ در این حدیث، «روبیضه» به فردی بیکفایت و کمظرفیت گفته میشود که در امور مهم عمومی دخالت و اظهارنظر میکند، در حالی که شایستگی و دانش لازم را ندارد. این مفهوم در دوران معاصر نیز مصادیق فراوانی دارد، از جمله:
1. شبهکارشناسان فضای مجازی:
افرادی که بدون مطالعه یا تخصص در موضوعات پیچیده (مانند پزشکی، اقتصاد، دین یا سیاست) در شبکههای اجتماعی نظرات قاطع میدهند و بر افکار عمومی تأثیر میگذارند.
2. دخالت بیجا در مدیریت کلان:
کسانی که تنها بر اساس احساسات یا منافع شخصی، در تصمیمگیریهای مهم اجتماعی-سیاسی مداخله میکنند، بدون آنکه تحلیل عمیق یا مسئولیت پیامدهای آن را بپذیرند.
3. افراد عادی در جایگاههای تخصصی:
گماردن افراد فاقد صلاحیت در پستهای مدیریتی یا مشاورهای به دلیل رابطهگرایی، نه شایستهسالاری.
4. تأثیرگذاری بر اساس شهرت کاذب:
افرادی که صرفاً به دلیل شهرت رسانهای (مثل سلبریتیها) در امور تخصصی اظهارنظر میکنند و جامعه را به انحراف میکشانند.
5. اشاعهدهندگان شایعات:
کسانی که بدون راستیآزمایی، اخبار نادرست را در بحرانهای اجتماعی پخش میکنند و موجب تشویش اذهان عمومی میشوند.
نکته پایانی:
حدیث فوق هشداری است دربارهی "عوامزدگی در مدیریت جامعه" و تأکید میکند که اگر معیارهای صلاحیت و تخصص نادیده گرفته شوند، نظام اجتماعی دچار آسیبهای جدی خواهد شد. این مفهوم میتواند در سطوح مختلف (از خانواده تا حکومت) مصداق پیدا کند.