🌹☘️🌹جایگاه زیارت #جامعه_کبیره میراث عظیم امام هادی (علیه السلام) در سیره عبادی علما🌹☘️🌹
🌸۱. "امام خمینی (س) تا وقتی در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف میشدند و حضور در نماز جماعت ایشان هرگز ترک نمیشد و در حرم معمولاً زیارت جامعه میخواندند."
"ایشان در هنگام تبعید و اقامت در نجف اشرف و کربلا نیز به مدت چهارده سال همه شب زیارت جامعه کبیره را میخواندند."🌸
🌺۲. در بخشی از وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رض) آمده : «سفارش مىكنم به مداومت قرائت زيارت جامعه كبيره، اگرچه در هفته يكبار باشد.»🌺
🌼۳.در قسمتی از حکایتِ تشرفِ مرحوم سید احمد رشتی (رض) به محضر نورانی منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) که در مفاتیح الجنان ذکر شده آمده است که امام (عج) به ایشان فرمودند : «شما چرا جامعه نمی خوانید؟» و سپس سه بار تأکید نمودند: « جامعه ، جامعه ، جامعه »🌼
🌷🌺🌷
#⃣ #امام_هادی #حکایت #علما #جامعه_کبیره #دهه_امامت_و_ولایت
👇🏻 لینک کانال ما 👇🏻
✌🏻 @damghan_enghelabi✌🏻
🍪 آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گردهی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛
یک لقمه از این نان را خودش میخورد و یک لقمه را به سگ میدهد.
⁉ ️حضرت ایستاد تا گردهی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گردهی نان را قسمت کردی؟
🔰 گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش میکردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گردهی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم.
⁉ ️حضرت پرسید: تو که هستی؟
گفت: من غلامی هستم.
⁉ ️پرسید: غلام چه کسی هستی؟
گفت: غلام ابان بن عثمان.
👤 فرمود: تو را به خدا قسم میدهم از همینجا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست،
حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت.
🌴 فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم.
❇ ️حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست میکشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همانجا به این غلام ببخشد!
⁉ ️اگر کسی برای چنین کسی قدمی بردارد، با او چه معاملهای خواهد کرد؟
‼ ️ما نمیدانیم خدمت به #امام_مجتبی علیهالسلام چقدر عظمت دارد!
🏆 کسانی که توفیق #خدمت به حضرت مجتبی علیهالسلام را پیدا کردند، باید قدر این #نعمت را بدانند؛ اجر و مزد قابل تصور نیست.
🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۶/ شهريور/ ۱۳۸۷
◻️ #کلام_فقیه #حکایت #امام_حسن
🌼 از معجزات امام هادی علیه الصلاة والسلام
🎩 قطب الدین راوندی نقل میکند: متوکّل از هندوستان یک شعبدهباز را احضار کرد، چون هند مرکز علوم غریبه بود.
⁉️ چه خبر است که متوکل با آن قدرت، با آن ثروت، اینجور بیچاره میشود که مهمترین فنّان علوم غریبه را به سامره میآورد؟!
👤 گفت: من از تو یک مطلب میخواهم و آن این است که #علی_بن_محمد (علیهماالسلام) را پیش مردم خجل کنی.
🍽 این فحل هندی گفت: مجلسی بیارا، سفرهای بینداز، بر سر آن سفره گردههای نان بگذار، او را هم بیاور، مرا پهلوی او بنشان.
👥 تمام زُعمای قوم، رجال حکومت عباسی، همه هستند (خاقان، علما، وزرا)؛ مجلس آراسته شد، سفره انداخت، امام را کنار شعبدهباز نشاند.
🍪 هنگام غذا شد؛ حضرت دست دراز کرد به گردهی نان، نان پرید، به گردهی نان دوم دست دراز کرد، نان پرید، به گردهی نان سوم دست دراز کرد، نان پرید.
😂 همهی حاضرین به خنده افتادند که این جور امام دهم منفعل شد؛ در این هنگام امام صبر کرد او تمام هنر را نشان بدهد.
🦁 متوکّل تکیه داده بود به متکایی که بر آن تکیهگاه، یک نقش شیر بود؛ #حضرت_هادی علیهالسلام دست گذاشت روی همان نقش، یک کلمه گفت: خُذهُ، بگیر او را؛ یک مرتبه شیر پرید، مجلسی نماند، شعبدهباز را بلعید، شیر آمد مقابل حضرت زانو زد، امام دهم اشاره کرد، برگشت به متکأ!
🐍 کاری کرد که موسی بن عمران علیهالسلام نکرد؛ موسی عصا را انداخت، سِحر سحره را بلعید؛ اما عصا جسم بود، حجم داشت، ابعاد ثلاثه داشت.
❇️ قدرت الهی را که نشان داد؟ موسی و عیسی و همه باید تماشا کنند.
‼️ نقش و رنگ و... آن هم نقش پرده؛ اشارهای کرد، بدن را خورد، بعد هم برگشت به همانجا، باز شد نقش؛ یعنی چه؟ یعنی کلید #وجود و #عدم، در دست علی بن محمد علیهماالسلام است.
👈🏻 این است و أمره إلیکم : «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»
🎙 برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۳/ ارديبهشت/ ۱۳۹۲
◻️ #حکایت #امام_هادی
🐆 اعجاز امام علی النقی علیه السلام در قفس شیر ها
🔵 در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب(سلام الله علیها) هستم.
❗️ متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
♓️ آن زن گفت: رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم.
👥 متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست. متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
✅ آنان به متوکل گفتند: علی بن محمد را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
☀️ امام علی النقی (علیه السلام) حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب (سلام الله علیها) در فلان سال وفات کرده است.
✴️ متوکل پرسید: آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
💟 امام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
❇️ متوکل خواست او را در قفس بیندازد، ولی زن گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید.
🗑 برخی از دشمنان امام هادی (علیه السلام) به متوکل پیشنهاد کردند که خود علی بن محمد داخل قفس برود.
❓ متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟!
🔆 ابن الرضا پذیرفت و نردبانی آوردند تا ایشان داخل قفسی بروند که درون آن شش شیر درنده ای بود.
🐅 وقتی امام علی النقی (صلوات الله علیه) داخل شد، شیرها آمدند و در برابر حجت خدا زانو زده خوابیدند و امام (علیه السلام) آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.😥😔
⚠️ وزیر متوکل به او گفت: زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.
⏺ متوکل از امام هادی (علیه السلام) خواست که بیرون بیاید و ایشان بیرون آمد.
🔴 سپس امام فرمود: هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
🔜 متوکل به آن زن گفت: داخل شو. آن زن گفت: من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
📚 منابــع:
- علامه مجلسی، مولا محمدباقر؛ بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
- محدث قمی، شیخ عباس؛ منتهی الآمال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.
#⃣ #حکایت #معجزه #امام_هادی #اهلبیت
🚩 کانال دامغان انقلابی 🚩
🌹☘️🌹جایگاه زیارت #جامعه_کبیره میراث عظیم امام هادی (علیه السلام) در سیره عبادی علما🌹☘️🌹
🌸۱. "امام خمینی (س) تا وقتی در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف میشدند و حضور در نماز جماعت ایشان هرگز ترک نمیشد و در حرم معمولاً زیارت جامعه میخواندند."
"ایشان در هنگام تبعید و اقامت در نجف اشرف و کربلا نیز به مدت چهارده سال همه شب زیارت جامعه کبیره را میخواندند."🌸
🌺۲. در بخشی از وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رض) آمده : «سفارش مىكنم به مداومت قرائت زيارت جامعه كبيره، اگرچه در هفته يكبار باشد.»🌺
🌼۳.در قسمتی از حکایتِ تشرفِ مرحوم سید احمد رشتی (رض) به محضر نورانی منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) که در مفاتیح الجنان ذکر شده آمده است که امام (عج) به ایشان فرمودند : «شما چرا جامعه نمی خوانید؟» و سپس سه بار تأکید نمودند: « جامعه ، جامعه ، جامعه »🌼
🌷🌺🌷
#⃣ #امام_هادی #حکایت #علما #جامعه_کبیره #دهه_امامت_و_ولایت
🌺 دامغان انقلابی 🌺
هدایت شده از مدینه فاضله دامغان
🌼 از معجزات امام هادی علیه الصلاة والسلام
🎩 قطب الدین راوندی نقل میکند: متوکّل از هندوستان یک شعبدهباز را احضار کرد، چون هند مرکز علوم غریبه بود.
⁉️ چه خبر است که متوکل با آن قدرت، با آن ثروت، اینجور بیچاره میشود که مهمترین فنّان علوم غریبه را به سامره میآورد؟!
👤 گفت: من از تو یک مطلب میخواهم و آن این است که #علی_بن_محمد (علیهماالسلام) را پیش مردم خجل کنی.
🍽 این فحل هندی گفت: مجلسی بیارا، سفرهای بینداز، بر سر آن سفره گردههای نان بگذار، او را هم بیاور، مرا پهلوی او بنشان.
👥 تمام زُعمای قوم، رجال حکومت عباسی، همه هستند (خاقان، علما، وزرا)؛ مجلس آراسته شد، سفره انداخت، امام را کنار شعبدهباز نشاند.
🍪 هنگام غذا شد؛ حضرت دست دراز کرد به گردهی نان، نان پرید، به گردهی نان دوم دست دراز کرد، نان پرید، به گردهی نان سوم دست دراز کرد، نان پرید.
😂 همهی حاضرین به خنده افتادند که این جور امام دهم منفعل شد؛ در این هنگام امام صبر کرد او تمام هنر را نشان بدهد.
🦁 متوکّل تکیه داده بود به متکایی که بر آن تکیهگاه، یک نقش شیر بود؛ #حضرت_هادی علیهالسلام دست گذاشت روی همان نقش، یک کلمه گفت: خُذهُ، بگیر او را؛ یک مرتبه شیر پرید، مجلسی نماند، شعبدهباز را بلعید، شیر آمد مقابل حضرت زانو زد، امام دهم اشاره کرد، برگشت به متکأ!
🐍 کاری کرد که موسی بن عمران علیهالسلام نکرد؛ موسی عصا را انداخت، سِحر سحره را بلعید؛ اما عصا جسم بود، حجم داشت، ابعاد ثلاثه داشت.
❇️ قدرت الهی را که نشان داد؟ موسی و عیسی و همه باید تماشا کنند.
‼️ نقش و رنگ و... آن هم نقش پرده؛ اشارهای کرد، بدن را خورد، بعد هم برگشت به همانجا، باز شد نقش؛ یعنی چه؟ یعنی کلید #وجود و #عدم، در دست علی بن محمد علیهماالسلام است.
👈🏻 این است و أمره إلیکم : «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»
🎙 برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۳/ ارديبهشت/ ۱۳۹۲
◻️ #حکایت #امام_هادی
هدایت شده از مدینه فاضله دامغان
🐆 اعجاز امام علی النقی علیه السلام در قفس شیر ها
🔵 در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب(سلام الله علیها) هستم.
❗️ متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است.
♓️ آن زن گفت: رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم.
👥 متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست. متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه.
✅ آنان به متوکل گفتند: علی بن محمد را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند.
☀️ امام علی النقی (علیه السلام) حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب (سلام الله علیها) در فلان سال وفات کرده است.
✴️ متوکل پرسید: آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟
💟 امام فرمود: بله و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید.
❇️ متوکل خواست او را در قفس بیندازد، ولی زن گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید.
🗑 برخی از دشمنان امام هادی (علیه السلام) به متوکل پیشنهاد کردند که خود علی بن محمد داخل قفس برود.
❓ متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟!
🔆 ابن الرضا پذیرفت و نردبانی آوردند تا ایشان داخل قفسی بروند که درون آن شش شیر درنده ای بود.
🐅 وقتی امام علی النقی (صلوات الله علیه) داخل شد، شیرها آمدند و در برابر حجت خدا زانو زده خوابیدند و امام (علیه السلام) آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت.😥😔
⚠️ وزیر متوکل به او گفت: زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود.
⏺ متوکل از امام هادی (علیه السلام) خواست که بیرون بیاید و ایشان بیرون آمد.
🔴 سپس امام فرمود: هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود.
🔜 متوکل به آن زن گفت: داخل شو. آن زن گفت: من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت.
📚 منابــع:
- علامه مجلسی، مولا محمدباقر؛ بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
- محدث قمی، شیخ عباس؛ منتهی الآمال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.
#⃣ #حکایت #معجزه #امام_هادی #اهلبیت
🚩 کانال دامغان انقلابی 🚩
هدایت شده از مدینه فاضله دامغان
🌹☘️🌹جایگاه زیارت #جامعه_کبیره میراث عظیم امام هادی (علیه السلام) در سیره عبادی علما🌹☘️🌹
🌸۱. "امام خمینی (س) تا وقتی در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر به حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف میشدند و حضور در نماز جماعت ایشان هرگز ترک نمیشد و در حرم معمولاً زیارت جامعه میخواندند."
"ایشان در هنگام تبعید و اقامت در نجف اشرف و کربلا نیز به مدت چهارده سال همه شب زیارت جامعه کبیره را میخواندند."🌸
🌺۲. در بخشی از وصیت نامه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رض) آمده : «سفارش مىكنم به مداومت قرائت زيارت جامعه كبيره، اگرچه در هفته يكبار باشد.»🌺
🌼۳.در قسمتی از حکایتِ تشرفِ مرحوم سید احمد رشتی (رض) به محضر نورانی منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) که در مفاتیح الجنان ذکر شده آمده است که امام (عج) به ایشان فرمودند : «شما چرا جامعه نمی خوانید؟» و سپس سه بار تأکید نمودند: « جامعه ، جامعه ، جامعه »🌼
🌷🌺🌷
#⃣ #امام_هادی #حکایت #علما #جامعه_کبیره #دهه_امامت_و_ولایت
🌺 دامغان انقلابی 🌺
هدایت شده از مدینه فاضله دامغان
🍪 آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گردهی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛
یک لقمه از این نان را خودش میخورد و یک لقمه را به سگ میدهد.
⁉ ️حضرت ایستاد تا گردهی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گردهی نان را قسمت کردی؟
🔰 گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش میکردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گردهی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم.
⁉ ️حضرت پرسید: تو که هستی؟
گفت: من غلامی هستم.
⁉ ️پرسید: غلام چه کسی هستی؟
گفت: غلام ابان بن عثمان.
👤 فرمود: تو را به خدا قسم میدهم از همینجا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست،
حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت.
🌴 فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم.
❇ ️حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست میکشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همانجا به این غلام ببخشد!
⁉ ️اگر کسی برای چنین کسی قدمی بردارد، با او چه معاملهای خواهد کرد؟
‼ ️ما نمیدانیم خدمت به #امام_مجتبی علیهالسلام چقدر عظمت دارد!
🏆 کسانی که توفیق #خدمت به حضرت مجتبی علیهالسلام را پیدا کردند، باید قدر این #نعمت را بدانند؛ اجر و مزد قابل تصور نیست.
🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۲۶/ شهريور/ ۱۳۸۷
◻️ #کلام_فقیه #حکایت #امام_حسن
💞 محمد بن وليد کرمانی میگويد: در مدینه به محضر #امام_جواد علیهالسلام رسیدم؛ هنگام وداع به حضرت عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در مکه نبودند، هرگز دوست نداشتم آستان شما را ترک کنم.
💰 امام جواد علیهالسلام اشاره فرمودند پولی را که آورده بودم، بردارم.
عرض کردم: اجازه بدهيد باشد.
❇️ امام با لبخندی شيرين فرمودند: بردار، به آن احتياج پيدا ميکنی!
💸 وقتی به مکه بازگشتم، ديدم که بخش بزرگی از دارايیام از بين رفته است و به آن پول محتاج شدهام.
📚 بحارالانوار، ج۵۰، ص۸۷، حدیث۳.
◼️ #حکایت #امام_جواد علیهالسلام
🚩 منبع: فاطمیه حضرت ولیعصر
🏴 دامغان انقلابی 🏴
💠 «ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن عليّ قد سألناه.»
👤 اهل شام بود و زیاد به محضر #امام_باقر صلواتاللهعلیه شرفیاب میشد.
روزی در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا حضور من در خدمت شما به جهت محبّت به شما نیست، در روى زمين كسى را بيش از شما خانواده دشمن نمیدارم، بلکه فقط به خاطر #فصاحت و #دانش شماست که در این محفل حاضر میشوم!
🔆 امام علیه السلام تبسمی نمود و چیزی نفرمود.
🤒 چند روزی گذشت و خبری از جوان نشد؛ حضرت جویای حال آن جوان شد؛ شخصی گفت: او بیمار است.
⚰ در این حین شخصی وارد شد و گفت: ای فرزند رسول خدا! جوان شامی که در مجلس شما حاضر میشد از دنیا رفت؛ او وصیّت کرده که شما بر جنازهی او نماز بخوانید.
❇️ امام باقر علیهالسلام فرمود: وقتی او را غسل دادید، بگذارید روی سریر باشد و کفن نکنید تا من بیایم.
📿 آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو رکعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و ردای #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بر تن کرد و نعلین بر پا نمود و به سوی او رفت.
👈🏻 وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقی شد که او را غسل میدادند، او را غسل داده روی سریر گذاشته بودند؛ حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود: ای فلانی!
✋🏽 ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبّیک گفت و سر بلند کرد و نشست؛ حضرت شربت سویقی خواست، به او خورانید.
⁉️ آنگاه پرسید: چه شده به تو؟
🎶 گفت: قبض روح شدم؛ وقتی روح از بدنم خارج شد صدای دلنشینی را شنیدم که تا بحال نیکوتر از آن نشنیدهام که گفتند: «ردّوا إلیه روحه، فإنّ محمّد بن علیّ قد سألناه»؛ روح او را باز گردانید، زیرا #محمد_بن_علی او را از ما خواسته است.
📚 اقتباس از کتاب الثاقب فی المناقب، ص۳۶۹، ح۲.
◼️ #حکایت #امام_باقر علیهالسلام
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr