eitaa logo
✍️دانش‌ افزایی‌ ویژه‌ اساتید کودک‌ و نوحوان و جوانان 🌾🕊️🕌⁦🕊⁩🌾
211 دنبال‌کننده
609 عکس
332 ویدیو
334 فایل
سوالاتتون رو برامون بفرستیدو پاسخ خود را انشاءالله در کانال ببینید. #مشاوره (تربیت_فرزند) #آموزشی #پرورشی 👈ارسال‌سوالات‌وارتباط‌با @amini_09155157436
مشاهده در ایتا
دانلود
موضوع: ماجرای جالب یک انتخابات مهم در زمان مولا‌ علی (علیه السلام) ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم همانطور که میدانید انتخاب خلیفه سوم در شورایی ۶نفره بود و در واقع رأی گیری شد و قرار شد که اگر آرا مساوی شد، نقش تعیین‌‌کننده را عبدالرحمان بن عوف داشته باشد یعنی او حق «وتو» داشت و به هرکسی رای داد، همون شخص خلیفه می‌شد... عبدالرحمن ابتدا نزد مولا امیرالمومنین (علیه‌السلام) آمد و گفت به شرط ((عمل به قرآن)) و ((سنت پیامبر)) و ((سیره شیخین)) به تو رای می دهم و تو خلیفه خواهی شد. اما امام از این دو شرط، تنها عمل به قرآن و سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را پذیرفت اما هرگز عمل به سیره شیخین (ابابکر وعمر) را نپذیرفت. عبدالرحمن سراغ عثمان رفت اما او هر سه شرط را بی‌درنگ پذیرفت. این ماجرا گذشت، بعد از آنکه عثمان خلیفه شد فوراً بنی‌امیه را بر امور مسلمانان مسلط کرد به گونه ای که حضرت امیر در تعبیری می فرمایند: «بنی امیه چونان شتران گرسنه که به علفهای بهاری رو می آورند بر بیت‌المال مسلمین چیره گشتند...» در نتیجه در زمان خلافت عثمان خیلی مشکلات و بلاها به سر جامعه پهناور اسلام آمد تا جایی که مردم علیه او شورش کردند و به رغم مخالفت و حتی مقابله امیرالمومنین، عثمان در آن شورش کشته شد. 🌾نکته: قبل از شورش عده ای از اصحاب رفتند که عثمان را نصیحت کنند مثل ابوذر، عبدالله بن مسعود و خود عبدالرحمن بن عوف، که خلیفه باهر کدام به نحوی برخورد ناشایست کرد مثلاً ابوذر را تبعید کرد، عبدالرحمن ابن عوف را کتک زد و بیرون کرد و... 🍂بعداً عثمان برای دلجویی به عیادت عبدالرحمن رفت که عبد الرحمن از او روی برگرداند و گفت: «ما به تو رأی ندادیم که با جامعه مسلمین این کارها را بکنی، قرار ما این نبود...» 🌼در ادامه امیرالمومنین به عیادت عبدالرحمن رفته و انتخاب غلط او را یادآور شده و فرمودند: ((همه این اتفاقات نتیجه رای تو بود)) 🍁عبدالرحمن گفت: من پشیمانم و از از رأی خود به خلیفه، بیزار و روی‌گردانم و راضی به هیچیک از اقدامات وی نیستم. مولا علی (علیه‌السلام) دربیان اینکه پشیمانی دیگر فایده ندارد، فرمودند: «تو در تمام اقدامات او شریکی! چه بخواهی! چه نخواهی!» عزیزان... انتخابات مهمی پیش رو داریم فراموش نکنیم که: رأی ما مسئولیت‌آور است. پس باید دلیلی قانع‌کننده و محکمه‌پسند برای ارائه در پیشگاه خداوند برای انتخاب خود، داشته باشیم. یا خودمان تحقیق کنیم یا اگر قدرتی بر این کار ندارید از کسانی که نزد شما موجّه هستند و اهل تحقیق و بصیرت هستند پرس و جو کنید که به چه کسی رأی دهید. تعجیل در فرج حضرت صاحب الزمان (عج) و هدیه نثار اموات و شهدای عزیزمان صلواتی بر محمد و آل محمد ┄┅┅❅💠❅┅ https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام حسين عليه السلام ـ به مردى كه عرض كرد: من مردى نا فرمانم و در برابر معصيت شكيبايى ندارم، پس مرا اندرزى فرما ـ فرمود : پنج كار بكن و آنگاه هر چه خواستى گناه كن. اوّل اينكه روزى خدا را نخور و هر چه خواهى گناه كن. دوم اينكه از قلمرو خدا بيرون شو و هرچه خواهى گناه كن. سوم اينكه به جايى برو كه خدا تو را نبيند و هرچه خواهى گناه كن. چهارم اينكه هرگاه ملك الموت براى گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دور گردان و هرچه خواهى گناه كن. و پنجم اينكه هرگاه مالك (مأمورِ دوزخ) تو را به آتش برد، داخل آن نشو، و [آنگاه ]هرچه خواهى گناه كن! به کانال دانش افزایی خوش آمدید https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
📝 همه چیز تمام شد‼️ در درگیرى شدید نبرد اُحد، یكى از جنگجویان كافر به نام عمرو بن قمیه سنگى به‌سوی پیامبر افكند كه موجب مجروح شدن پیشانى و شكستن بینى و دندان و شكافته شدن لب پایین آن حضرت شد. بلافاصله مصعب ابن عمیر که شباهتی به پیامبر داشت خودش را سپر پیامبر کرد که به او آسیب نرسد! دشمن به سمت پیامبر هجوم برد، مصعب شهید شد. گردو خاک زیاد بود و دشمن خیال کرد که پیامبر را کشته است. *بلافاصله صدایی بلند شد که محمد (ص) را کشته ایم.* 🔴 این شایعه شدیداً باعث تضعیف روحیه مسلمانان گردید و حتی در مدینه خبرش پیچید و زنان و مردان را نگران و گریان نمود! نوشته اند عده‌ای از مسلمانان آن‌چنان خود را باختند كه از میدان گریختند!! عده ای هم گفتند: «همه چیز تمام شد» 🔰سوره آل عمران حوادث این روز را دقیق روایت کرده است‌؛ در یکی از این آیات میخوانیم: وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ مَن ینقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیهِ فَلَن یضُرَّ اللّهَ شَیئًا وَ سَیجْزِى اللّهُ الشَّاكِرِینَ؛ محمّد(ص) فقط فرستاده خدا است و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند، اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ (اسلام را رها كرده به دوران جاهلیت و كفر بازگشت می‌کنید؟) و هر كس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمی‌زند، خداوند به ‌زودی شاكران مقاوم را پاداش خواهد داد. 📌خاطر نشان می شود که پس از اُحد، ما با زنجیره ای از پیروزی‌های اسلام در خندق خیبر و حنین مواجه هستیم https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak
خوشبخت ☺️ و بدبخت 😡 📚 عصر رسول اكرم (ص ) بود، در مدينه ، شخصى درخت خرمائى در خانه اش داشت🏝 ، كه قسمتى از شاخه هاى آن درخت به خانه همسايه سرازير بود.🏡 با توجه به اينكه همسايه او شخصى عيالمند و فقير بود. او وقتى مى آمد تا از خرماى درخت خود بچيند، به بالاى درخت مى رفت و خوشه هاى خرما را مى چيد، و در ظرفى مى گذاشت . هنگام چيدن خرما، گاهى چند دانه خرما به خانه همسايه مى افتاد، كودكان همسايه آن خرماها را برداشته و مى خوردند. صاحب درخت آنها را از برداشتن آن خرماها برحذر مى داشت ، و از درخت پائين مى آمد و خرماها را از كودكان فقير همسايه مى گرفت و حتى اگر در دهانشان بود، آن را با انگشتانش بيرون مى آورد. همسايه فقير از اين وضع ناراحت شد، به محضر رسول خدا(ص ) رفت و به عنوان شكايت ، جريان را به آن حضرت عرض كرد. رسول اكرم (ص ) فرمود: ((صاحب درخت خرما را مى بينم ، بلكه اين مشكل شما حل شود، تو برو)). پيامبر(ص ) صاحب درخت را ديد و جريان را به او گفت و سپس فرمود: ((آن نخله را كه شاخه هايش به خانه همسايه فقيرت سرازير است ، به من بده كه ضامن مى شوم عوض آن را در بهشت به تو بدهند)). صاحب درخت گفت : من نخلهاى بسيار دارم ، ولى هيچيك از آنها مانند اين نخله ، پر بار نيست و حاضر به اين معامله نيستم ، اين را گفت و از محضر رسول خدا(ص ) مرخص شد. در اين ميان شخصى (كه نقل مى كنند ابوالدحداح نام داشت ) گفتگوى پيامبر(ص ) و صاحب درخت خرما را از نزديك شنيد، و پس از رفتن صاحب درخت ، به محضر پيامبر(ص ) نزديك شد و عرض كرد: ((اگر من آن نخله را از صاحب درخت خريدارى كنم و به شما واگذار نمايم آيا نخله اى را در بهشت براى من ضامن مى شوى ؟!)). رسول اكرم (ص ) فرمود آرى . ابوالدحداح فرصت شناس مرد صاحب درخت رفت و او را ملاقات نموده و درباره خريد آن نخله با او صحبت كرد، و پس از چك و چانه ، آن نخله را به چهل نخله ديگر خريد، و طبق درخواست صاحب درخت ، نزد جمعى شهادت داد كه من فلان درخت را از صاحبش خريدم كه در مقابل چهل درخت خرما به او بدهم . سپس مرد نيكوكار نزد رسول اكرم (ص ) آمد و جريان را به عرض رساند و گفت :((اكنون درخت مال من است و آن را به شما واگذار كردم )). رسول اكرم (ص ) نزد همسايه فقير رفت و آن نخله را به او بخشيد و فرمود: ((از اين درخت تو و خانواده و فرزندانت بهره مند شويد)). 📚در اين هنگام خداوند سوره والليل (نود و دومين سوره قرآن ) را نازل كرد، كه آيه 5 و 6 و 7 اين سوره ناظر به ستايش آن مرد نيكوكار(ابوالدّحداح ) است ، و منظور از آيه 8 و 9 و 10 و 11 اين سوره ، سرزنش صاحب درخت بخيل مى باشد. به اين ترتيب ، يكى مثل صاحب درخت ، تيره دل ، و بخيل و دنياپرست ، بى سعادت و محروم از مواهب الهى و بدبخت شد. و ديگرى مثل ابوالدحداح ، خوشبخت در دنيا و آخرت گرديد، و در اين آزمايشگاه دنيا برنده شد. و ضمناً از كلاس رسولخدا (ص ) اين درس را آموختيم كه بايد واسطه خير شد، و در حوادث مربوط به مستضعفين بى تفاوت نبود. 🌴🇮🇷🌴🇮🇷🌴 استاد محمد مهدی اشتهاردی داستان دوستان https://eitaa.com/daneshAfzaei_koodak