امروز حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بازار کوفه چنان سخنرانی برا آگاه کردن مردم کوفه کرد که به خطبه های آتشین معروف شد، دشمنان و ظالمان وقتی این سخنان رو می شنیدن، ترس و وحشت در جانشون افتاد، با این صحبتهای بانو زینب سلام الله علیها مردم کوفه از خواب غفلت بیدارشدن و فهمیدن که چقدر درحق اهل بیت کوتاهی کردن😔

در قسمتهایی از خطبه تاریخی ایشان اومده: «گریه می کنید؟ ناله سرمی دهید؟ به خدا بسیار گریه کنید😢 و کمتر بخندید😔 لکه ننگی بر دامان شما نشست که با هیچ آبی پاک نمی شود، شما چطور اجازه دادید جگر گوشه پیامبر شما در بدترین مشکلات کشته شود و چراغ جامعه شما خاموش شود؟»

بچه ها یکی از چیزهایی که باعث تعجب و یک درس عبرت برا ما میشه اینه که بانو زینب سلام الله، زنی که دوروز پیش داغ ۶ برادر دید😢 داغ دوپسر جوان دید😢 داغ برادر زاده ها و اقوامش رو دید و امروز بصورت اسیر به سوی شهر شام میره....به جای افسردگی و‌ناتوانی این قدر زیبا و حیرت آور سخنرانی کرد! 👌👌👌👌👌 ایشان مثل شیر خشمگین چنان به مردم بی وفای کوفه حرف زد که همه سرهاشونو از خجالت و پشیمانی پایین انداخته بودن😓

ما باخوندن این داستانهای واقعی باید یادبگیریم که در برابر مصیبتها و مشکلات زندگیمون نا امید نشیم و صبر داشته باشیم👌 باید راه و‌روش این بزرگواران رو الگوی خودمون در زندگی قرار بدیم ✅

بله زینب کبری سلام الله علیها مانند پدر بزرگوارشون مولا علی علیه السلام در خطبه خوانی حرف اول رو می زنند👌👌👌👌👌👌

از دیگر بزرگوارانی هم که همان روز برای مردم سخنرانی کردن حضرت سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام بودن که با الفاظ پر معنی دل مردم کوفه رو آتیش زد

بعد از حضرت سکینه، حضرت ام کلثوم سلام الله علیها، یکی دیگه از دختران امام علی علیه السلام خطبه های کوبنده خواند، میگن ایشون هم چنان زیبا و آتشین از ادبیات در سخنرانی استفاده کرد که مردم کوفه از ناراحتی زیاد ناله و‌اشک و آه راه انداخته بودن، صدای گریه هاشون کوفه رو‌پر کرده بود 😢

آخرین خطبه خوان در کوفه؛ امام چهارم ما شیعیان، سیدالساجدین آقا زین العابدین علیه السلام بودن، صحبتهای تاریخی ایشان ضربه بزرگی به روح و‌روان کوفیان وارد کرد، مردم کوفه فهمیدن که چه اشتباه بزرگی کردن، با سخنان امام سجاد حقیقت آشکار شد و چهره شیطانی دشمنان ظالم و‌ قاتلان امام حسین علیه السلام اشکار شد، مردم فهمیدن گول بنی امیه و‌ابن زیاد رو‌خوردن، مردم کوفه بفکر انتقام از قاتلان امام مظلوم ما افتادن😔 ولی چه فایده اون روزی که باید امام رو یاری می کردن، چنین کاری نکردن😔

بله بچه ها این سخنرانیها بعد از واقعه عاشورا و‌ماجراهای دردناک عاشورا، مردم رو‌از جنایات دشمن باخبر کرد. این خطبه های کوبنده اسلام رو‌نجات داد👌👌

خب دوستان عزیز و خوبم اینم از ماجرای امروز ببخشید که طولانی شد لازم بود اینا گفته بشه تا بدونیم اهل بیت برای حفظ اسلام چه زحماتی کشیدن 😔

اگه زنده موندم فردا آخرین قسمت از مجموعه گریه های آسمان رو خدمتتون میفرستم 😊 حالا برای تعجیل در فرج امام زمان عزیزمون، سلامتی ایشون و سلامتی رهبر عزیز انقلاب یک صلوات بفرستید اللهم صل علی محمدوال محمد و عجل فرجهم تا فردا خدایار و نگهدارتون 👋👋👋👋👋👋

0⃣3️⃣2️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ «حلما کوچولوی قهرمان» قسمت سیزدهم ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم ‌نژاد،سما سهرابی، محمد علی حکیمی و ابوذر توحیدی فر 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان ارزش‌های اخلاقی و اهداف حرکت امام حسین علیه‌السلام است.

دوستان امام حسینی سلاااااااام 🤚 صبح جمعه تون بخیرو نورانی 😊 الهی حال دلتون امام زمانی الهی که اخر هفته تون به خوبی بگذره 🤲

خب رسیدیم به آخرین قسمت از مجموعه #گریه_های_آسمان میخاییم باهم‌ ببینیم امروزکه چهاردهمین روز از ماه محرم هست با خاندان پاک اهل بیت چه کردند؟! بچه ها میگن امروز عبیدالله به یزید نامه‌ نوشت که‌باسرهای بریده شهدای کربلا و با اسیران چکار کنه؟!

امروز یک روز بسیار به یاد ماندنی در تاریخ ما شیعیان به حساب میاد میدونید چرا ؟؟ چون وقتی اسیران کربلا رو وارد کاخ عبیدالله بن زیاد ظالم کردند ماجرای زیادی پیش اومد مثل مناظره ای که حضرت زینب با عبیدالله داشت

دوستان خوبم! میدونید مناظره یعنی چی ؟؟ الان توضیح میدم، مناظره یعنی دونفر یا چند نفر در جلوی چشم دیگران صحبتهایی برای دفاع از خودشون رد و بدل کنند، چنین روزی یعنی چهاردهم ماه محرم عبیدالله که میخاست خاندان پیامبر رو پیش یارانش رسوا کنه، با صحبتهای حضرت زینب سلام الله علیها، عبیدالله و خاندان ناپاک و یاران ظالمش رسوا شدند😊

بریم ببینیم ماجرای امروز چطور به پایان رسید و چطور عبیدالله رسواشد🤔

گفت‌وگوی حضرت زینب سلام الله علیها با عبیدالله بن زیاد عبیدالله بن زیاد: ستایش خدا را که شما خانواده را رسوا ساخت و کشت و نشان داد که آنچه می‎گفتید دروغی بیش نبود. زینب سلام الله علیها: ستایش خدا را که ما را به واسطه پیامبر خود (که از خاندان ماست) گرامی داشت و از پلیدی پاک گردانید. جز فاسق رسوا نمی‎شود و جز بدکار، دروغ نمی‎گوید، و بد کار ما نیستیم بلکه دیگرانند‌ (یعنی تو و پیروانت هستید) و ستایش مخصوص خداست عبیدالله بن زیاد: «دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟ زینب سلام الله علیها: «مارایت الاّ جمیلا» جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدّر ساخته بود کشته شوند و آنان نیز اطاعت کرده و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به‌زودی خداوند تو و آنان را (در روز رستاخیز) با هم روبه‌رو می‎کند و آنان از تو، به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر که آن روز چه کسی پیروز خواهد شد، مادرت به عزایت بنشیند‌ ای پسر مرجانه! عبیدالله بن زیاد: خدا دلم را با کشته‌شدن برادر نافرمانت حسین و خاندان و لشکر سرکش او شفا داد. زینب سلام الله علیها: به خدا قسم بزرگ ما را کشتی، نهال مرا قطع کردی و ریشه مرا در آوردی، اگر این کار مایه شفای توست، همانا شفا یافته‎‌ای ابن زیاد با حالت خشم و استهزا: این هم مثل پدرش علی سخن‌پرداز است؛ به جان خودم پدرت نیز شاعر بود و سخن به سجع می‎گفت. زینب: «زن را با سجع‌گویی چه کار؟» (حالا چه وقت سجع گفتن است؟ سرم گرمِ کار دیگر است از سوز سینه چیزی بر زبانم جاری شد وگفتم. ابن زیاد در وسطهای این گفت‌وگو هنگامی که سخنان حضرت زینب سلام الله علیها «جز زیبایی ندیدم!...، مادرت به عزایت بنشیند‌ ای پسر مرجانه!» را شنید خشمگین شد و خواست حضرت را مجازات کند، عمرو بن حُرَیث گفت: «امیر! این یک زن است و کسی زن را به خاطر سخنانش عقوبت نمی‎‌کند! پس ابن زیاد منصرف شد.

بله دوستان خوبم در این روز حضرت زینب با سخنان حق و‌کوبنده در پیش چشم همه عبیدالله رو خارو‌کوچک کرد، در کتابهای تاریخی اومده امام سجاد علیه السلام هم چنان عبیدالله رو رسوا کرد که عبیدالله خشمگین و عصبانی شد😡 میخاست امام رو به شهادت برسونه ولی حضرت زینب سلام الله علیها رفت جلو و اجازه نداد به امام آسیب برسه 😊

بچه ها میگن بعد از این ماجرا اهل بیت علیهم السلام رو زندانی کردن😢 ودر زندان سختیهای زیادی براشون پیش اومد😢 فکرشو بکنید وقتی جلوی چشم دیگران به این بزرگواران اهانت میشد، خدا میدونه دور از چشم مردم چه بلاهایی به سرشون آوردند! 😢 متاسفانه در کتابها تاریخ دقیقی از مدت زندانی کردن اهل بیت علیهم السلام بدست ما نرسیده 😔

خب اینم از ماجرای امروز دیگه کم کم باید کتاب قصه عاشورا رو ببندیم، ان شاءالله اگه زنده موندم یه ویژه برنامه برای اربعین (چهلم) امام حسین علیه السلام هم در همین هیئت مجازی کانال باهم برگزار می کنیم