┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا شروع سـخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگـیرد قـرار
خوشم چون که باشی مرا در کنار
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸طلوع خورشید
🍃آغاز زندگیست
🌸با طلوع خورشید،هستی
🍃به تو خوش آمد می گوید
🌸تو نیز با خورشید طلوع کن
🍃سلام صبحتون زيبـا
🌸روزتـون پر از شـادی
🍃دلتون لبريز از عشق و اميد
18729726950625.mp3
1.45M
#زندگینامه_امام_حسین_علیه_السلام
#قسمت 8️⃣
🍃 حركت امام حسين عليه السلام به سمت كوفه🍃
امام حسین عليه السلام تا روز هشتم ماه ذي حَجِّه كه همه مردم (حاجيان) براي رفتن به سرزمين مِنا در مكّه🕋 جمع ميشدند، در مكّه ماند و در روز هشتم با اهل بيت ( خانواده) و ياران خود از مكّه به سمت كوفه خارج شد و با اين كار به همه فهماند كه فرزندِ پيغمبر خدا، يزيد را به رسميت نشاخته و با او بيعت نكرده🤝❌ ، بلكه عليه او قيام كرده است و از طرفي به دعوت📜 مردم 👥كوفه هم جواب مثبت✅ داده بود.
يزيد👿 كه از وجود مُسلم در كوفه و بيعت كوفيان با او آگاه شده بود، اِبنِ زياد را كه مردي بي دين و پليد 👹👿بود به كوفه فرستاد تا مُسلم را دستگير كرده و مردمي را كه دور او جمع شده اند ترسانده😨 و پراكنده كند.
ابن زياد نيز به كوفه رفت و با تهديد، مردمِ سست ايمانِ كوفه را از دورِ مُسلم پراكنده كرد و مُسلم تنها ماند. 😞
مُسلم نگران بود؛ 😟
امّا نه نگران تنها ماندن خود، بلكه نگران امام حسين عليه السلام💚 بود كه با جواب مثبت او از بابت مردم كوفه با زن وبچّه به سمت كوفه ميآمدند. 😞
مُسلم هر چند تنها👤 مانده بود ولي تسليم نشد و به تنهايي در مقابل سربازان ابن زياد ايستاد و پس از مبارزه اي دلاورانه و شجاعانه😌🙂 به شهادت رسيد.🌷
🌷💚🌤💚🌷
🔶صدا پیشه: خانم زهرا صبوری
مقطع ششم ابتدایی ورودی هفتم
مدرسه ی حضرت معصومه س
#تولید_محتوا
حمیده رستمی
ناحیه ۸
امام حسین علیه السلام.mp3
1.68M
#زندگینامه_امام_حسین_علیه_السلام
#قسمت 9️⃣
🔶محاصره امام حسين عليه السلام در كربلا 🔶
❤️امام حسين عليه السلام كه از ابتداي حركت از مدينه ميدانست در اين راه برگشتي وجود ندارد و به شهادت 🌷خواهد رسيد بارها به يارانش👥👥 اين مسأله را يادآوري كرد و ميفرمود:
«مقصود من از اين حركت،
🔸رسوا ساختن حكومت ضد اسلامي يزيد👹
🔸و بر پا داشتن امر به معروف و نهي از منكر
🔸و ايستادگي در برابر ظلم و ستم است
🔸 و جز زنده نگه داشتن قرآن📖 و دين اسلام 🕋هدفي ندارم و بازگشتي در اين راه نيست»
و بدين وسيله كسي را در اين راه مجبور نكرد.
ابن زياد👹👿 براي امام حسين عليه السلام نامه اي📜 نوشت كه يزيد از من خواسته تا يا تسليم شوي و با يزيد بيعت 🤝كني يا تو را بكشم. 🗡🩸
❤️امام عليه السلام كه شهادت 🌷در راه خدا را سعادت😌 و زندگي با ذلّت را نَنگ😒 ميدانست در جواب نامه نوشت:
《اين نامه در نزد من جوابي ندارد.》
ابن زياد👹😈 كه از بي اعتنايي امام حسين عليه السلام به تهديدش سخت عصباني😡 شده بود دستور داد تا امام حسين و يارانش را در سرزمين كربلا محاصره كنند و طولي نكشيد كه در دوّم محرم سپاهي عظيم و بسیار بزرگ👥👥 آنها را محاصره كردند و هر روز كه ميگذشت بر تعداد نيروهايشان افزوده ميشد 👥👥👥👥و حلقه ی محاصره را تنگ تر ميكردند تا جايي كه در هفتم محرّم آب💧 را بر روي ياران و زن و بچّههاي امام حسين عليه السلام بستند.😞
🕯🕯🌷🕯🕯
🔶صدا پیشه: خانم زهرا صبوری
مقطع ششم ابتدایی ورودی هفتم
مدرسه ی حضرت معصومه س
#تولید_محتوا
حمیده رستمی
ناحیه ۸
#داستان
#محرم_مهدوی
▪️مرد شامی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی شخصی که خانه اش در شام بود، به مدینه🏝 آمد و چشمش به مردی افتاد که در کناری نشسته بود. توجهش به اطرافیان جلب شد و از اطرافیان پرسید: " این مرد کیست❓" گفتند حسین بن علی علیه السلام💚 است.
در شهر شام کسانی بر مردم حکومت می کردند که دشمن👿 امامان بودند. آن ها آن قدر درباره ✨اهل بیت علیهم السلام حرف های نادرست زده بودند که باعث شده بود مردم شام نظر خوبی درباره امامان نداشته باشند و از آن ها کینه به دل بگیرند. به همین خاطر، مرد شامی تا نام امام حسین علیه السلام را شنید، خشمگین😡 شد و شروع کرد به بد و بیراه گفتن🤭 اما امام حسین ساکت بودند و چیزی نمی گفتند...
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
#ادامه_داستان_مرد_شامی
👆...وقتی ناسزا گفتن مرد شامی تمام شد.✨امام حسین علیه السلام بدون این که ناراحت و خشمگین شوند، با نگاهی پر از مهر😊 به او سلام کردند؛ سپس چند آیه از قرآن📖 را که درباره خوش اخلاقی و بخشش و گذشت بود ، قرائت کردند و به او فرمودند:" ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم " بعد هم از او پرسیدند:" آیا تو اهل شام هستی❓" مرد گفت: بله امام فرمودند: " تو در شهر ما غریبی". اگر به چیزی احتیاج داری حاضریم کمکت کنیم: حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، به تو لباس و پول بدهیم و ... "
مرد شامی که فکر نمی کرد پس از گفتن آن همه حرف زشت و ناسزا✨امام حسین علیه السلام با گذشت، بخشش و محبت با او رفتار کنند، حالش دگرگون شد و با پشیمانی از رفتار نادرست خود گفت: " آرزو داشتم زمین شکافته می شد و من به زمین فرو میرفتم😔 و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم.😢
تا آن ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست."😇