⛔️ #سقوط_انسانیت
🔍 #تعارضهایعقلیدرمولفههایاومانیسم
🔻در سه پست های گذشته به تشریح سه مولفه اومانیسم که ارتباط مستقیم با انسان شناسی غربی داشت پرداختیم،اما برخلاف ظاهر زیبا و #عقل_گرا ، باطن این سه مولفه دارای کاکردهای غیرعقلی است که اکنون به نقد آنها میپردازیم:
1⃣ #ساینتیسم :
🔻منابع شناخت حقیقت سه منبع #عقل، #وحی و #حس است. که هر کدام وظیفه ای را برای کشف حقیقت به عهده دارند،اما در ساینتیسم این منابع سه گانهبهیک منبع حس آن هم با شاخصه مشاهده وتجربه تقلیل پیدا نموده است.
🔻به عبارت دیگر در #علم_گرایی_نوین درصورتی یک حقیقت کشف میشود که آن حقیقت در ابتدا قابل #مشاهده و سپس قابل #آزمایش و بعد از آن قابل #تجربه باشد تابتوانآن را به عنوانیکحقیقتمطرحنمود، مانند پدیده نیروی جاذبه که این مراحل را سپری کرده و اکنون به عنوان یک نظریه علمی قابل قبول است، اما نقطه ضعف این منبع، این است که بسیاری از حقایق دیگر در حوزه توانایی منبع حس نیستند، مثلاً منبع حس نمی تواند وجود یا عدم وجود غیب و یا روح را تکذیب یا تصدیق نماید. چرا که حوزه تسلط منبع حس، محدود به مسائل مادی و فیزیکی است.
🔴لذا اعلام #حس به عنوان تنها منبع قابل اعتماد #اشکالات_عقلی زیر را به دنبال دارد:
🔻۱. #تحقیر_حقیقت به واقعیت محدود به علت انحصار منبع:
تحقیر حقیقت به عنوان آنچه که هست و وجود دارد به واقعیت به عنوان آنچه دیده و لمس می شود یکی از تبعات محصور کردن منبع شناخت به حس است.
🔻 ۲. #تحقیر_معرفت به عقل و تحقیر عقل به علم تجربی و تحقیر علم تجربی ریاضی و زیست:
تمدن غرب بعد از اعلام اینکه تنها راه تایید یا تکذیب حقیقت، علم است به این نتیجه رسید که موضوع خیلی از علوم مثل فلسفه نیز با مشاهده و تجربه قابل اندازه گیری یا تصدیق و تکذیب نیست، لذا طی یک اقدام تقلیلی اقدام به تعیین چند علم به عنوان علوم پایه مثل ریاضی نمود و اعلام کرد که سایر علوم برای اینکه بتوانند قابل اعتماد شوند باید از فرمول های علوم پایه استفاده کنند، لذا میبینیم که دکارت به عنوان یک فیلسوف تاثیرگذار در غرب اعلام میکند :« تا چیزی را بصورت ریاضی پیاده نکنم باورم نمیشود.»
🔻 ۳. #تحقیر_روان_شناسی انسان به رفتار شناسی:
قطعاً زمانی که ملاک تصدیق و تکذیب یک حقیقت، حس و مشاهده شد، روح انسان به عنوان یک حقیقت غیر مادی و مجرد یا مورد انکار قرار میگیرد یا در حالت خوشبینانه به درستی شناخته و تحلیل نمیشود و لذا روان شناسی انسانِ بدون روح تبدیل به رفتار شناسی می شود، درست همانطور که حیوان مورد ارزیابی قرار میگیرد.
جان واتسون بنیانگذار #رفتار_گرایی میگوید: «رفتار شناسی انسان یک راه دارد آن هم الگو گیری از رفتار شناسی حیوان است»
#ادامه_دارد