eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
470 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا می‌توانیم را مروج «» بدانیم⁉️ بطور خلاصه، بعضی فیلسوفان در کنار برخی جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان، خدا را یک امر مخلوق بشر و یک موجود ذهنی در نظر گرفته‌اند. برخی از مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی، با استناد به نتایج به دست آمده از برخی مطالعات پیرامون آداب و رسوم و عقاید مذهبی اقوام گذشته، کوشیده‌اند تبیینی مادیگرایانه و ضددینی از گرایش انسان به خدا بدهند. ص ۲۰ 👇👇👇👇
آنان مدعی شده‌اند که انسان در سیر تاریخ، خدا را به گونه‌های مختلفی تصور کرده و بر اساس همان تصورات نیز به دعا و نیایش و ارتباط با خدا پرداخته است. به عبارت دیگر، خدا ساخته و پرداختهٔ ذهن بشر است. یعنی، گرایش بشر به خدا، چیزی جز گرایش و پرستش موجودی که در ذهن انسانها ساخته شده، نیست‼️ ص ۲۱
با تأسی و به پیروی از فیلسوف ملحدی چون فوئرباخ، می‌گوید که : خدا در واقع مفهومی است، که ذهن انسان آن را ساخته است. وی معتقد است که شیئیت در ذات خود مخلوق است و اعتقاد همواره به چیز و شیء تعلق می‌گیرد، خواه این چیز مادی باشد، خواه غیرمادی. وی در یادداشت دیگری، که به مناسبت مرگ «استفان هاوکینگ»، فیزیکدان انگلیسی منتشر کرد، «ایرانیان» را متهم به تلقی «شیءانگارانه» و «ذهنی» از خدا کرده و می‌نویسد: « آنچه اکنون در تصور و تخیل ایرانیان درباره خدا حضور دارد، نوعی از "شئ انگاری" درباره خداست. از همین رو، فیزیک به مثابه یک سخن معیار درباره شئ و "موجود" مقبول می‌افتد. این شئ‌انگاری و یا به تعبیر هایدگر، تلقی آنتیک (موجود انگارانه)، مختص خداناباوران (Atheist) نیست، و بلکه به طور ویژه نزد خدا باوران یافت می‌شود. » ص ۲۲
وی نه تنها ایرانیان را که اساس یکتاپرستی را حامل این شیءانگاری از خدا دانسته، بلکه به نفی چندخدایی توسط ادیان یکتاپرست نیز، ایراد وارد می‌کند : « اساساً مفهوم یکتاپرستی در تطور تاریخی خود، حامل این شئ انگاری بوده است. وقتی می‌گوییم خدایان را کنار نهیم و خدای واحد را بپرستیم، آیا این بدان معناست که همه خدایان جز یکی را نفی کنیم و تنها آن یکی را نگاه‌داریم❓ آن یک خدا که نه دیدنی است و نه شنیدنی و تنها به زور و ضرب استدلال فیلسوفان و متکلمان می‌توان وجودش را ثابت کرد. این چه معامله‌ایست⁉️ » ص ۲۳
تلاش کرده است با مغالطاتی شبه‌ فلسفی و لفّاظی و بازی با مفاهیمی، مثل : «وجود» و «موجود»، به ردّ خدایی که ادیان یکتاپرست درباره آن سخن می‌گویند پرداخته و به جای آن، بحثِ موهومی چون ایمان به گشودگی به ساحتِ جهان و وجود بپردازد. پاسخ‌های دقیق و متقنی به ادعاهای می‌توان داد، که البته موضوع این گفتار نیست. از آن جمله اینکه : اگر خدا ساخته ذهن انسان است، چطور ذهن انسان که متناهی و ناقص است، توانسته مفهوم نامتناهی و کاملی چون خدا را به تصور درآورد⁉️ ص ۲۵
اومانیسم به جای خداگرایی : اندیشه انسانگرایانه ی ، صرفاً در سخنان آنان بازتاب نداشته و برای فهم وجود این نگاه، صرفاً نیاز به مداقّه در سخنان مبهم یا بعضاً غامض برای عموم مردم در بین اعضای این حلقه نیست، چرا که گاه برخی از چهره‌های این حلقه به صراحت و بدون هیچ اِبایی خود را معتقد به «» معرفی کرده‌اند. برای نمونه، صراحتاً به معتقد است و به آن اذعان می‌کند و بر این اساس می‌گوید که : نباید خدا را محور عالم قرار داد. وی در یک سخنرانی در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ می‌گوید: « اگر می‌گوید انسان، محور عالم است، ما نباید بگوییم خدا محور عالم است. خدا محور عالَم نیست؛ بلکه خالق عالَم است. خدا در عالَم نیست؛ بر عالم است. در عالَم، است. » ص ۲۷
معتقد است چون خدا در عالم نبوده و بر عالم است، بنابراین انسان در عالم، محور و اساس است❗️ بر این اساس، وی صراحتاً معتقد است که ما باید به اومانیسم تأسی کرده و به پیروی از آن، انسان را محور عالم قرار دهیم❗️ نکته بسیار مهم این سخنان در این است، که وی عالمانه و عامدانه از واژه «» استفاده می‌کند، وگرنه می‌توانست صرفاً از کلیدواژه همیشگی «» استفاده نماید. ص ۲۸
در واقع، در استفاده از ، همان معنایی را اراده می‌کند و در نظر دارد که این واژه در غرب به آن دلالت دارد. وی حتی با این استدلال که 👈 «حکومت دینی در غرب، منفور است» ؛ (که در بطن خود این معنا را دارد، که به جای حکومت دینی، «» در آن‌جا محبوبیت دارد)، توصیه به استفاده از به جای تبلیغ حکومت دینی و تکیه بر آموزه‌های دینی کرده و می‌گوید این رویکرد برای اصلاح ذهنیت مردم اروپا به خاطر سابقه زشت کلیسا است : «الان در دنیا نگاه سنتی قدیم درباره ما حاکم است؛ به گونه‌ای که حکومت ما در دنیا یک حکومت دینی تبلیغ می‌شود، که این نوع حکومت به خاطر سابقه زشت کلیسا در اروپا در دنیا تقریباً منفور است ... این ذهنیت را باید اصلاح می‌کردیم؛ بنابراین شروع به کار کردیم و از انسان سخن گفتیم.» ص ۲۹
در واقع مشایی می‌گوید که به خاطر ضدیت مردم اروپا با حکومت دینی و دین، بهتر است ما به جای تأکید بر این‌ها از سخن بگوییم‼️ برای فهم بهتر افکار ضروری است معنای واژه «» واکاوی شود. ص ۳۰
واژه «» در لغت، به معنای یا است و در معنای خاص خود، جنبشی فلسفی و ادبی است، که در نیمه دوم قرن چهاردهم در ایتالیا پدید آمد و به کشورهای دیگر اروپا کشانده شد. هدف این جنبش، آن بود که با توجه به متون کلاسیک فرهنگ باستانی یونان و روم، همچون : «ویرژیل» و «هومر» که مبناهایی ملحدانه و مشرکانه داشتند، دانش، بینش، زندگی اخلاقی و دینی انسانها را فارغ از آموزه‌های دین مسیحیت برپا دارد . اما معنای عام و متداولی نیز دارد که فراتر از یک جنبش خاص ادبی هنری بوده (البته آن جنبش یکی از نمودهای آن است)، بلکه عبارت است از یک شیوه فکری و نگرشی که انسان را مدار عالم دانسته و عقل خودبنیاد انسانی را برتر از هر چیزی چون وحی تلقی کرده و خواهان حاکمیت کامل و مطلقُ العِنان آن بر زندگی بشر شده است. این معنای از ، یکی از مبانی و زیرساخت‌های دنیای مدرن به شمار می‌آید و اساس مکاتب مختلف غربی از رنسانس تاکنون بوده است، هر چند که ظهور و بروز آن در برخی مکاتب فلسفی و سیاسی نظیر پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم، پرسیونالیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم بیشتر بوده است. ص ۳۲