eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
452 دنبال‌کننده
30هزار عکس
22.6هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
‏نفتکش های ما به اعتبار مان جلوی چشمان خشمگين آمریکا، با امنیت کامل، درحال شکستن علنی تحریم ها هستند. مخالفان قدرت موشکی و نظریه پردازان ببینند که این قدرت راهبردی تضمین فعالیتهای اقتصادی مان شده و در دوران سخت ترین تحریم ها و مشکلات بانکی معاملات، برایمان شمش های طلا به ارمغان می آورد! ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: همینها که میگویند باید با دنیا رابطه داشت آن زمان تمام توان رسانه ای شان این بود که ما از روابط با ونزوئلا هیچ سودی نمی‌بریم! مثلاً می‌نوشتند ایران میخواهد یکطرفه به اینها کمک کند! ولی از این طریق با چند ده میلیارد دلار قرارداد منافع اقتصادی و اشتغال زیادی برای ایران بدست آمد. ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🔴 مصاحبه این روزها کلیپی از سپهبد شهید، عزیزِ دل ایران و تمام مستضعفان جهان، حاج قاسم سلیمانی در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است.  شهید قاسم سلیمانی در این کلیپ با بیان دلنشین و چشمانی اشک بار شعر پر مغز، شیوا و بلند بالایی را در جمع خانواده‌های معزز و مکرم شهدای مدافع حرم زمزمه می‌کند.  سراینده این شعر حجت‌الاسلام سید محمد مهدی شفیعی، شاعری جوان، باکمال، خوش ذوق، محجوب و اهل اهواز است و اکنون در قم و در جوار کریمه اهل‌بیت(ع) مشغول تفقه در دین است.  اکنون به بهانه‌ی کلیپ منتشر شده و رزقی که سردار عزیز ما حاج قاسم سلیمانی برای ما رقم زده، با حجت‌الاسلام سید محمد مهدی شفیعی به گفت‌و‌گو می‌پردازیم.  متن این گفت‌و‌گوی تفصیلی به شرح زیر است: فارس: شعر شما بسیار مورد اقبال قرار گرفته است. داستان سرودن این شعر را برای ما بیان کنید؟  شفیعی: زمستان سال 94 یکی از دوستان مدافع حرم خوزستانی با بنده تماس گرفت و خبر داد که قرار است مراسم کوچکی با حضور تعدادی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم برگزار و از این عزیزان تجلیل شود.  این دوست عزیز از من نیز دعوت کرد تا در این برنامه شعری بخوانم. من هم با کمال میل و عشق پذیرفتم. برنامه صبح جمعه بود و من شب جمعه با خود فکر می‌کردم که باید چه شعری را بخوانم.  البته شعر با موضوع مقاومت و شهدا زیاد داشتم اما احساس می‌کردم باید شعر دیگری بنویسم تا در خور نام و جایگاه خانواده شهدای مدافع حرم به‌ خصوص مادران محترم این شهدا باشد. تصمیم گرفتم همان شب شعری برای برنامه تجلیل از خانواده‌های شهدای مدافع حرم بنویسم اما هر مقدار که طبعم را به کار می‌گرفتم و تلاش می‌کردم، نتوانستم چیزی را بنویسم.  آن شب بدون نتیجه پایان یافت و فردا یعنی جمعه ساعت 10 صبح به شهدایی که برنامه به نام آنها مزین شده بود، توسل کردم. دو سه بیت از این غزل مدنظر را نوشتم و چون وقت کم بود و باید خود را به مراسم می‌‌رساندم، سوار ماشین شدم و به راه افتادم.  پشت فرمان ماشین و در حین رانندگی و رفتن به محل برنامه باقی این غزل را نوشتم. در این حین بیت را می‌گفتم و با موبایل ضبط می‌کردم و هنگام رسیدن به برنامه ابیات گفته شده را بر روی برگه پیاده کردم و این غزل معروف متولد شد.  فارس: شما این شعر را در محضر رهبر معظم انقلاب خواندید که با تحسین‌های مکرر ایشان همراه بود. از آن جلسه برای ما صحبت کنید.  شفیعی: شعرخوانی در محضر مبارک رهبر انقلاب ویژگی‌های خاص و بی‌نظیری دارد، برای شاعران جوان در آن جلسه میدان خوف و رجا است و بنده هم از این قاعده مستثنی نبودم و برای اولین بار بود که در محضر ایشان قرار بود شعر بخوانم.  در آن جلسه اضطراب شدیدی داشتم و از طرفی شوق نیز داشتم و امیدوار بودم در محضر کسی شعر می‌خوانم که خودش ادیب و سخن‌شناس بزرگی‌است. من قبل از آغاز جلسه و شعرخوانی شاعران استرس زیادی داشتم اما به محض شروع شعرخوانی و با دریافت اولین تصدیق‌ها و تاییدها از طرف آقا، تمام فشاری که رویم بود برطرف شد. فارس: اطلاع دارید که کلیپی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در هنگام زمزمه کردن شعر شما در فضای مجازی منتشر شده است. برای ما از حس و حالتان در این زمینه صحبت کنید. شفیعی: در سال 96 یکی از دوستانم در کرمان تماس گرفت و به بنده گفت که خبر داری سردار سلیمانی شعرت را خوانده است، بنده گفتم خیر نمی‌دانم. این دوست عزیز اضافه کرد که بله حاج قاسم شعر شما را خوانده و البته خود حاج قاسم هم نخواسته که رسانه‌ای شود به این دلیل که وقت شعر خواندن اشک ریخته است.  این دوست به من وعده داد که فیلم این برنامه را از دست‌اندرکاران بگیرد که طبیعتا به‌خاطر مواردی که عرض کردم نتوانست. بنابراین من خبر داشتم که شعرم را ایشان خوانده‌اند، اما فیلم یا صوتی از آن جلسه نداشتم. فارس: به نظر شما این شعر چه خاصیت ویژه و ممتازی داشت که هم رهبر معظم انقلاب و هم سردار شهید قاسم سلیمانی بر آن تاکید و تحسین داشتند؟ شفیعی: همه اتفاقات و تحسین‌هایی که برای این شعر پدید آمده همه از الطاف الهی و عنایت شهدا بوده است. اما به نظر بنده این شعر یک ویژگی خاصی نسبت به دیگر اشعار دارد.  ما در شعرهایی که برای مقاومت و شهدا سروده شده است، غالبا وجه عاطفی را بیشتر از سایر وجوه شعری می‌بینیم. اما به ابعاد اعتقادی و نوع تفکر ما در حوزه دفاع و مقاومت و جهان‌بینی فکری کمتر توجه می‌شود.  سال 95 هم که من این شعر را در دیدار شاعران با رهبر انقلاب قرائت کردم هم ایشان در صحبت‌های انتهای جلسه اشاره‌ای به این شعر داشتند و بیان کردند که چرا وزارت ارشاد، صدا و سیما و سایر نهادهای فرهنگی به چنین اشعاری کمتر توجه ‌می‌کنند. ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🔴 مصاحبه فارس: واکنش‌های مردم و جوانان به این شعر شما چه بود؟  شفیعی: بعد از شعرخوانی در محضر رهبر معظم انقلاب واکنش‌های بسیار خوب و جالبی را از سوی مردم دریافت کردم. وقتی که در حرم‌های مطهر یا مساجد و حسینیه‌ها، یا قبل از برنامه‌های شعرخوانی حضور پیدا می‌کردم با واکنش مردم به این شعر مواجه می‌شدم که بعضی از بازخوردها بسیار خوشحال‌کننده بود و مرا سر ذوق می‌آورد، بعضی از آنها هم بسیار متاثرکننده بود. فارس: خاطره جالبی از این واکنش‌های مردمی دارید؟  شفیعی: بله. بعد از یکی از جلسات شعرخوانی، جوانی جلو آمد و همان‌طور که به خاطر شعرم از من تشکر می‌کرد، به پهنای صورت اشک می‌ریخت و می‌گفت: «من به‌خاطر این شعر خیلی برای شما دعا کرده‌ام. من در عملیات شکست حصر الزهرا(س) حضور داشته‌ام و تعدادی از دوستانم در این عملیات شهید شده‌اند. با همه سختی‌ها و شهدای عزیزی که در این عملیات به شهادت نائل شدند، حرفی از این عملیات مهم و کلیدی در رسانه‌ها زده نشد. وقتی اسم آن عملیات را در شعرت شنیدم و بعد هم در پرداختن رسانه‌ها به این شعر را دیدم، احساس کردم غربت این عملیات و شهدای والامقام آن تا حدودی برطرف شد و برایت خیلی دعا کردم.» این اتفاق باعث خوشحالی من شد و هیچ چیز برای من خوشایندتر از این نیست که مدافعان حرم از من راضی و خوشحال باشند و دعایم کنند.  فارس: حرف پایانی؟ ‌شفیعی: امیدوارم خدای متعال همه مردم به ویژه هنرمندان را در قدردانی از شهدا و خانواده معزز و مکرم آنها موفق کند و همچنین امیدوارم خدای متعال شهدای عزیز را شفیع و دستگیر ما در آخرت قرار دهد.  متن شعر: کوه باشی سیل یا باران، چه فرقی می کند سرو باشی باد یا طوفان، چه فرقی می کند مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان آسمان شام با ایران چه فرقی می کند قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می کند مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می کند هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی لحظه آغاز با پایان چه فرقی می کند گفت و گو از محسن یوسفی ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
گل در بر و می در کف و معشوق به‌کام است سلطان جهانم به چنین روز غلام است گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماهِ رخ دوست تمام است در مذهب ما باده حلال است ولیکن بی‌روی تو ای سرو گل‌اندام حرام است گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است در مجلس ما عطر میامیز که ما را هرلحظه ز گیسوی تو خوش‌بوی مشام است از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکّر زان‌رو که مرا از لب شیرینِ تو کام است تا گنجِ غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مُقام است از ننگ چه‌گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه‌پرسی که مرا ننگ ز نام است می‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز وان‌کس که چو ما نیست در این شهر کدام است با محتسبم عیب مگویید که او نیز پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است حافظ منشین بی می و معشوق زمانی کایام گل و یاسمن و عید صیام است ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. ، منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم: مجلس دهم آیین نامه را به گونه ای تغییر داده که برای عضویت در کمیسیونها، بیشترین امتیاز به نمایندگان ادوار گذشته تعلق میگیرد و حدود ۱۷۰ نماینده جدید برای ورود به کمیسیونهای مرتبط با تخصص خود به حاشیه میروند. این تبعیض ناروا و روند ناعادلانه در اولین فرصت باید اصلاح شود. ، منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم با اشاره به توییت سید نظام الدین موسوی: مصوبه مجلس دهم در مورد دستورالعمل اجرایی تبصره ۱ ماده ۳۶ آیین نامه داخلی مجلس که در آن نماینده های فعلی و ادوار برای انتخاب کمیسیونها حق وتو دارند،خلاف عدالت است و بیگانه با روح انقلاب. قرار نیست مجلس انقلابی راه سایر مجالس را برود. این مصوبه ناعادلانه باید موردبازبینی قرار گیرد ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
به نام خدا با سلام و احترام خدمت مخاطبین، همراهان و اعضای محترم کانال ! ضمن تشکر از همراهی شما، معروض میدارد به دلایل کاملا فردی، تا اطلاع ثانوی فعالیتهای این کانال معلق میگردد. انشالله در فرصتی دیگر و پس از رفع موانع و مشکلات ادامه فعالیتهای کانال را با روحیه ای مضاعف تر و سبک و سیاقی متفاوت شاهد خواهیم بود. با تشکر و سپاس فراوان از همراهی همیشگیتان؛ أدمین و مدیر کانال ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
سلام ! چند شب هست که ساعت به ۹ شب میرسه، توی کوچه مون، که نسبتا کوچه بزرگی هم هست، یه تعدادی حدود ۵ تا ۶ نفر از پنجره های خونه شون شروع می‌کنند شعار دادن و فحش دادن به ارزش‌های ملی و انقلابی. جالبیش این هست که یکی دو نفرشون، به طرز مضحکی، با تغییر صدا و فریاد کردن با چند صدا سعی می‌کردند تعداد خودشون رو بیشتر جلوه بدند. چند شب تو فکر بودم برم روی بام جواب بدم یا نه! تا اینکه مقاله -پور رو خوندم. از اون روز قصد کردم من هم برم و به نفع و و و مردمم و علیه و شعار بدم. همون شب (سه شب قبل) وقتی صدای اولین نفرشون بلند شد رفتم رو پشت بام و همزمان با اونها شروع کردم به دادن شعارهایی مثل -طلب و شعارهایی از این دست. نمیدونم چی شد که یه دفعه شعارهای اونها جهتش عوض شد و شروع کردند به بد و بیراه گفتن به من، که مرگ بر ب_س_ی _ج_ی، مرگ بر مزدور و مرگ بر جیره خوار... اول تعجب کردم و شوکه شدم ‌‌که چرا اینجوری به تقابل با من اقدام کردند. من که شعارهام علیه دشمنای مردم و ارزشها و ایران عزیزمون بود. با خودم گفتم: احتمالا بعضی هاشون قرابتی با بعضی از این دشمنا دارند و به مذاقشون خوش نیومده. البته ‌با وجود این کم نیاوردم و تاثیر شعارم رو که دیدم صدام رو بلندتر کردم. با صدای بلند گفتم: احسنت! شعار خیلی خوبیه ، ! همزمان یه صدای دیگه از یکی دو تا خونه اونطرفتر شروع کرد با من همراهی کردن. مدت کمی نگذشت ‌که صدای فحش دهنده ها خاموش شد و انگار که و لو رفته باشه صداشون قطع شد الحمدلله پریشب از خودشون و شعارهاشون خبری نبود. ظاهرا لیدرشون که غالبا شروع کننده بود احساس خطر کرده بود، یا رفته بود راهکاری پیدا کنه. ولی دیشب صدای چندتاشون بلند شد و باز شروع کردند به فحش دادن و شعارهای ... دادن. رفتم روی پشت بام و شروع کردم به شعار دادن علیه . ایندفعه هم از بامهای دور و نزدیک چند نفر شروع کردند با من همراهی کردن. جالب بود چند نفری هم اومده بودند روی تراسها و لب پنجرهاشون و گوش میکردند. شاید هم داشتند ارزیابی میکردند که: عکس العمل نشون بدند یا نه! و شاید برای همراهی کردن نگران چیزی بودند. توی همین ضمن، پسر صاحب خونه اومد بالا (صاحبخونه ما پیر زنی هست که تنها زندگی میکنه، احتمالا پسرش اومده بود به مادرش سر بزنه). با نگرانی صدام کرد که: بیا بریم پایین! اینها بیشعور هستن، یه وقت دیدی با سنگ می‌زنند به سرت ... گفتم: نگران نباشید من حاضرم جونم رو هم بدم. بانگرانی ای بیشتر از قبل گفت: نه حاجی! بیا بریم اینها هیچی نمی‌فهمند و شعور ندارند. ممکنه بیان خونه رو آتیش بزنند! گفتم باشه بخاطر نگرانی شما میام! من رو کشید برد تو خرپشتی و گفت امروز چند از اینها ریختند توی بازار، جلوی مغازه ما و شروع کردند به عربده کشی و آتیش زدن و ... چندتا کارگر رو با خودشون همراه کردند سطل آشغالها و بساط رو آتیش زدند. وقتی هم چند نفر بهشون اعتراض کردند با چاقو یکی رو زدند و بعد سوار موتور شدند و فرار کردند. اینها اصلا شعور و منطق ندارند.... توی مغازه عکس حاج قاسم رو داشتم، برام نامه انداختند ‌که: عکس رو بردار والا دچار مشکل میشی! من هم از ترس اینکه مغازه رو آتیش نزنند برداشتم. تازه علت نگراني این بنده خدا و تردید همراهی سایر همسایه ها رو متوجه شدم. اومدم پایین و این داستان ذهنم رو درگیر کرد! مصداق عینی که میگن همینه، متاسفانه ساده لوحان و سر در فضای مجازی کرده ها قبول نمی‌کنند. محمود ح ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
توی این بزرگ که عظمت خدادادیش کم از بزرگی عزیز ما نداره، میلیون‌ها و میلیاردها هست ‌که یکی یکی دیده میشن ولی بخاطر زیاد بودنشون قابل شمارش نیستند. نور هرکدومشون عالمی رو روشن میکنه. خورشید خودمون کوچیکترینشونه، تا این ستاره ها گرد عالم تاب هستی حلقه بزنند و باشکوهترین منظومه وجود رو خلق کنند. ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماجِ هزاران ستم است شعرم همه ارزانیِ این یک مصراع: حرم است شاعر: میلاد عرفان‌پور ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan