eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
452 دنبال‌کننده
30هزار عکس
22.6هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 دلم را بشکنی با تکه‌هایش ساز می‌سازم🎼 ✅آدم‌ها ذاتاً شاعرند، وجهه‌ی شاعری انسان‌ها را از دوره‌ی کودکی، آن‌ گاه که دنیای پیرامون خود را با کمک اعضای خانواده و اطرافیانشان نامگذاری می‌کنند، می‌توان شناخت. این فرایند با بلوغ انسان و افزایش خودآگاهی در غالب آن‌ها به حاشیه می‌رود و افراد اندکی این وجهه را در وجود خویش رشد می‌دهند، به تکامل می‌رسانند و درنهایت به معنای واقعی کلمه هنرمند می‌شوند. اینجا تازه کار هنرمند آغاز می‌شود؛ شاعری، مجسمه‌سازی، نقاشی، عکاسی و ... اما جاودانگی به عوامل دیگری بیرون از انسان وابسته است. ✅کار هنرمند ریشه در هر امری که داشته باشد: جوشش یا کوشش، فرقی نمی‌کند؛ به قول فلاسفه بازنمایی است: واقعیت یا تخیل واقع‌نما. ذهن هنرمندانه دوست دارد جهان آرمانی خود را  با شبیه‌سازی با امکان‌های ملموس پیرامون خود جاودانه کند. اگر هنرمند بتواند بخشی از پسند جامعه را با این کار بیانگری کند، به سخنگوی بیدار آن‌ها تبدیل خواهد شد. بخشی از جاودانگی از همین مسیر عبور می‌کند. هر قدر دامنه‌ی بیانگری گسترده‌تر باشد، پیوند با ابدیت بیشتر خواهد بود. ✅ امروز به غزلی از بانوی شاعری جوان که در آغاز دهه‌ی سوم زندگی خود است، بازخوردم که انگیزه‌ی سرودنش گویا واقعیت امروز تقابل شیطان با فرشته در سرزمینی به نام لبنان است؛ سرزمین آخرالزمانی‌ها. ✅وقتی شیطان همه چیز را ویران می‌کند تا تو را نابود کند یا دست‌کم شبیه خود سازد، تو چه واکنشی باید داشته باشی؟ نابودی را می‌پذیری یا ساز زندگی و امید را کوک می‌کنی؟ من از غم‌های خود، بال و پر پرواز می‌سازم دلم را بشکنی با تکه‌هایش ساز می‌سازم اگر دستی بچیند ساقه‌ام را باز می‌رویم اگر پایی بکوبد خانه‌ام را، باز می‌سازم ✅ شاعر دوست دارد ساز زندگی را کوک کند، همان‌گونه که سوژه‌‌های اصلی‌اش، انسان‌های فرشته‌‌خو، این مسیر را برگزیده‌اند: بیا با منجنیقت شعله‌باران کن جهانم را گلستان می‌شوم در آتشت، اعجاز می‌سازم منم ققنوسِ در افسانه‌ها، با تب نمی‌سوزم منم صبحی سراسر روشنا، با شب نمی‌سازم. دکتر ۱۰ آبان ۱۴۰۳ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🍃 دلم را بشکنی با تکه‌هایش ساز می‌سازم🎼 ✅آدم‌ها ذاتاً شاعرند، وجهه‌ی شاعری انسان‌ها را از دوره‌ی کودکی، آن‌ گاه که دنیای پیرامون خود را با کمک اعضای خانواده و اطرافیانشان نامگذاری می‌کنند، می‌توان شناخت. این فرایند با بلوغ انسان و افزایش خودآگاهی در غالب آن‌ها به حاشیه می‌رود و افراد اندکی این وجهه را در وجود خویش رشد می‌دهند، به تکامل می‌رسانند و درنهایت به معنای واقعی کلمه هنرمند می‌شوند. اینجا تازه کار هنرمند آغاز می‌شود؛ شاعری، مجسمه‌سازی، نقاشی، عکاسی و ... اما جاودانگی به عوامل دیگری بیرون از انسان وابسته است. ✅کار هنرمند ریشه در هر امری که داشته باشد: جوشش یا کوشش، فرقی نمی‌کند؛ به قول فلاسفه بازنمایی است: واقعیت یا تخیل واقع‌نما. ذهن هنرمندانه دوست دارد جهان آرمانی خود را  با شبیه‌سازی با امکان‌های ملموس پیرامون خود جاودانه کند. اگر هنرمند بتواند بخشی از پسند جامعه را با این کار بیانگری کند، به سخنگوی بیدار آن‌ها تبدیل خواهد شد. بخشی از جاودانگی از همین مسیر عبور می‌کند. هر قدر دامنه‌ی بیانگری گسترده‌تر باشد، پیوند با ابدیت بیشتر خواهد بود. ✅ امروز به غزلی از بانوی شاعری جوان که در آغاز دهه‌ی سوم زندگی خود است، بازخوردم که انگیزه‌ی سرودنش گویا واقعیت امروز تقابل شیطان با فرشته در سرزمینی به نام لبنان است؛ سرزمین آخرالزمانی‌ها. ✅وقتی شیطان همه چیز را ویران می‌کند تا تو را نابود کند یا دست‌کم شبیه خود سازد، تو چه واکنشی باید داشته باشی؟ نابودی را می‌پذیری یا ساز زندگی و امید را کوک می‌کنی؟ من از غم‌های خود، بال و پر پرواز می‌سازم دلم را بشکنی با تکه‌هایش ساز می‌سازم اگر دستی بچیند ساقه‌ام را باز می‌رویم اگر پایی بکوبد خانه‌ام را، باز می‌سازم ✅ شاعر دوست دارد ساز زندگی را کوک کند، همان‌گونه که سوژه‌‌های اصلی‌اش، انسان‌های فرشته‌‌خو، این مسیر را برگزیده‌اند: بیا با منجنیقت شعله‌باران کن جهانم را گلستان می‌شوم در آتشت، اعجاز می‌سازم منم ققنوسِ در افسانه‌ها، با تب نمی‌سوزم منم صبحی سراسر روشنا، با شب نمی‌سازم. دکتر ۱۰ آبان ۱۴۰۳ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🍂دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز🍃 ✅ اولین بار که پایم از وطن مقدس، ایرانِ جان، بیرون رفت، ۱۹ ساله بودم؛ بهمن ۱۳۶۴. عملیات والفجر ۸ بود که در قالب نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) با قایق‌های جنگی از اروند عبور کردیم و وارد شبه‌جزیره فاو شدیم. بعدتر در زمستان ۱۳۶۶، در طی عملیات بیت‌المقدس ۲، این نوع خارج رفتن را در ماووت عراق هم تجربه کردم. راستش را بخواهید من این خارج‌ رفتن‌ها را در ردیف مسافرت‌های بعدی علمی و کاری دو دهه‌ی اخیر عمرم نمی‌شمارم. نوع، هدف و شیوه‌ی این خارج‌رفتن‌ها از لونِ دیگری است. به قول معروف: تفاوت از زمین تا آسمان است. شما هم حتماً این نوع تجربه‌ها را داشته‌اید. ✅ از سال ۱۳۷۶، یعنی وقتی که ۳۱ ساله بودم، نزدیک به پنج سال از عمر نزدیک به سه‌ دهه اخیر عمرم را در خارج از وطن عزیز سپری کردم. همیشه به قول محمود درویش، شاعر فلسطینی، که برای کشور عزیز اشغال‌شده‌اش سروده بود: "از تو دور شدم تا به تو نزدیک شوم" حس از دور دیدنِ وطن را با تمام وجود تجربه کرده‌ام. اما قصه‌ای که هم‌اکنون می‌خواهم تحریر کنم، قصه‌ی خودم نیست، داستان دوستی است که او هم مثل من، هر دو تجربه‌ی من و احتمالاً امثال شماها را دارد. چندسالی است با خانواده در ینگه‌دنیا زندگی می‌کند. ✅ "گفتمان‌های مزاحم نمی‌گذارند شکوه و عظمت پیشرفت‌های ایران در حوزه‌های پزشکی، فناوری دیجیتالی، خدمات بیمه‌ای، بانکی، و امور نظامی به چشم مردم بیاید. من که نزدیک به یک دهه است در غرب زندگی می‌کنم و از دور وطنم را می‌بینم، این‌ها را به‌خوبی و با تمام وجود حس می‌کنم. شما نمی‌دانید شکستن گنبد آهنین و فلاخن داود اسرائیل توسط ایران چه زلزله‌ای در جهان غرب به پا کرده است! ورود پهپادهای حزب‌الله به فضای دشمن یک دنیا معنی دارد. علت دیگری که فضای بین دولت و ملت را تیره‌تر کرده، ناتوانی دولت ایران در تبلیغ دستاوردهای شگفت‌انگیز خودی است. " ✅ اینها بخشی از گفتگوی من با این دوست سی‌ساله بود. به‌راستی کدام گفتمان‌ها در ایران، مزاحم فضای فرهنگی و سیاسی ایران هستند و نمی‌گذارند ما واقعیت‌های کشور خود را بدون عینک مزاحمی که بیگانگان یا خودی‌ها برایمان ساخته‌اند، ببینیم و تحلیل کنیم؟ چرا نمی‌توانیم از بودن در سرزمین مادری لذت ببریم؟ ✅ به قول علامه اقبال لاهوری که "دیدن و شنیدنی دیگر" به ما توصیه کرده است، چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. ✅حضرت مولانا در مثنوی شریف خشم و شهوت را عامل دوبینی انسان می‌داند و اغراض را مایه‌ی کوری ما آدم‌ها می‌شمارد. اینکه دشمن نسبت به ما خشمگین است و غرض‌ آلوده شده، حرفی نیست؛ شهوت چگونه ما را فریفته است؟ برخی از هم‌وطنان خارج‌رفته‌ی ما را چه رفته است که اینگونه علیه منافع ملی سخن ساز می‌کنند؟! خشم و شَهوَت مرد را احوَل کند ز استقامت روح را مُبْدَل کند چون غَرَض آمد، هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد ۱۴ آبان ۱۴۰۳ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🍂دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز🍃 ✅ اولین بار که پایم از وطن مقدس، ایرانِ جان، بیرون رفت، ۱۹ ساله بودم؛ بهمن ۱۳۶۴. عملیات والفجر ۸ بود که در قالب نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) با قایق‌های جنگی از اروند عبور کردیم و وارد شبه‌جزیره فاو شدیم. بعدتر در زمستان ۱۳۶۶، در طی عملیات بیت‌المقدس ۲، این نوع خارج رفتن را در ماووت عراق هم تجربه کردم. راستش را بخواهید من این خارج‌ رفتن‌ها را در ردیف مسافرت‌های بعدی علمی و کاری دو دهه‌ی اخیر عمرم نمی‌شمارم. نوع، هدف و شیوه‌ی این خارج‌رفتن‌ها از لونِ دیگری است. به قول معروف: تفاوت از زمین تا آسمان است. شما هم حتماً این نوع تجربه‌ها را داشته‌اید. ✅ از سال ۱۳۷۶، یعنی وقتی که ۳۱ ساله بودم، نزدیک به پنج سال از عمر نزدیک به سه‌ دهه اخیر عمرم را در خارج از وطن عزیز سپری کردم. همیشه به قول محمود درویش، شاعر فلسطینی، که برای کشور عزیز اشغال‌شده‌اش سروده بود: "از تو دور شدم تا به تو نزدیک شوم" حس از دور دیدنِ وطن را با تمام وجود تجربه کرده‌ام. اما قصه‌ای که هم‌اکنون می‌خواهم تحریر کنم، قصه‌ی خودم نیست، داستان دوستی است که او هم مثل من، هر دو تجربه‌ی من و احتمالاً امثال شماها را دارد. چندسالی است با خانواده در ینگه‌دنیا زندگی می‌کند. ✅ "گفتمان‌های مزاحم نمی‌گذارند شکوه و عظمت پیشرفت‌های ایران در حوزه‌های پزشکی، فناوری دیجیتالی، خدمات بیمه‌ای، بانکی، و امور نظامی به چشم مردم بیاید. من که نزدیک به یک دهه است در غرب زندگی می‌کنم و از دور وطنم را می‌بینم، این‌ها را به‌خوبی و با تمام وجود حس می‌کنم. شما نمی‌دانید شکستن گنبد آهنین و فلاخن داود اسرائیل توسط ایران چه زلزله‌ای در جهان غرب به پا کرده است! ورود پهپادهای حزب‌الله به فضای دشمن یک دنیا معنی دارد. علت دیگری که فضای بین دولت و ملت را تیره‌تر کرده، ناتوانی دولت ایران در تبلیغ دستاوردهای شگفت‌انگیز خودی است. " ✅ اینها بخشی از گفتگوی من با این دوست سی‌ساله بود. به‌راستی کدام گفتمان‌ها در ایران، مزاحم فضای فرهنگی و سیاسی ایران هستند و نمی‌گذارند ما واقعیت‌های کشور خود را بدون عینک مزاحمی که بیگانگان یا خودی‌ها برایمان ساخته‌اند، ببینیم و تحلیل کنیم؟ چرا نمی‌توانیم از بودن در سرزمین مادری لذت ببریم؟ ✅ به قول علامه اقبال لاهوری که "دیدن و شنیدنی دیگر" به ما توصیه کرده است، چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. ✅حضرت مولانا در مثنوی شریف خشم و شهوت را عامل دوبینی انسان می‌داند و اغراض را مایه‌ی کوری ما آدم‌ها می‌شمارد. اینکه دشمن نسبت به ما خشمگین است و غرض‌ آلوده شده، حرفی نیست؛ شهوت چگونه ما را فریفته است؟ برخی از هم‌وطنان خارج‌رفته‌ی ما را چه رفته است که اینگونه علیه منافع ملی سخن ساز می‌کنند؟! خشم و شَهوَت مرد را احوَل کند ز استقامت روح را مُبْدَل کند چون غَرَض آمد، هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد ۱۴ آبان ۱۴۰۳ _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan