🗣 وقتی نصیحت هم خشونت میشود!
چکیده سخنرانی حجت الاسلام #قنبریان / شب میلاد امام رضا(ع)۱۴۰۲/ هیات میثاق الشهداء دانشگاه امام صادق(ع)
#بخش_اول
• یک روایت عجیب از امام رضا(ع):
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْيَرِيُّ عَنِ اَلرَّيَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ إِلَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا إِنَّ قَوْماً مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ يَتَعَاطَوْنَ أُمُوراً قَبِيحَةً فَلَوْ نَهَيْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لاَ أَفْعَلُ فَقِيلَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّي سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ اَلنَّصِيحَةُ خَشِنَةٌ.۱
صدوق با سند صحیح روایت می کند که گروهی سراغ امام رضا(ع) در خراسان [ایام ولایتعهدی] آمدند. مردم به امام گفتند گروهی از اهل بیت شما [همانها] کارهای قبیح و زشت انجام می دهند کاش آنها را نهی از منکر کنی! فرمود: چنین نمی کنم! عرض شد: چرا؟! فرمود: از پدرم می شنیدم که می فرمود: نصیحت خشن است!
یعنی ایجاد واکنش در طرف می کند و از نصیحت تلقی و برداشت بدی می کند لذا اثر نمی کند!
❗️واضح است این روایت معتبر، معارض ادله قطعی وجوب نهی از منکر نیست. دنبال نسخ آن حکم نیست!
برخی فقهاء حمل بر عدم شرائط (فوران فتنه) کرده اند! برخی "قبیحه عرفی" گرفته اند که حرام نباشد و نهی از آن واجب نباشد! برخی توضیح و تأویلش را به اهلش سپرده اند!
ما می خواهیم این دوره و شرایط از زندگی امام رضا(ع) با این گروه از اهلبیتش را بفهمیم!
❓ نصیحت (نرم ترین مرتبه نهی از منکر) چه وقت خشن و بی اثر می شود؟!
▫️ بستره تاریخی این روایت
روایت درباره "قوم من اهل بیتک" هست. امام رضا(ع) هم می فرماید "لانی سمعتُ ابی یقول" پس این وضعیت خانوادگی و فامیلی از زمان امام کاظم(ع) اقلا درباره بعضی از خویشان بوده است.
❗️نشانه هایی از این وضعیت شکاف و اختلاف :
1⃣ جاسوسی از امام کاظم(ع)!
برادر زاده امام کاظم(ع) و پسر عموی امام رضا(ع)؛ علی بن اسماعیل جعفرالصادق(ع) با وجودی که امام کاظم(ع) به او کمک مالی می کرد، به سمت هارون الرشید و سعایت از امام رفت. هموست که به یحیی بن خالد خبر داد از شرق و غرب اموال به سوی او سرازیر است...۲
اینطور موجب سخت گیری بیشتر بر امام شد.
2⃣ تهمت عدم طیب مولد به امام جواد(ع)!
امام رضا(ع) بچه دار نشد تا آخر عمر خداوند به او جوادالائمه را داد. شایعاتی بالاگرفت که نعوذ بالله مادر امام جواد(ع) خیانت کرده و ایشان فرزند امام رضا(ع) نیست. تعدادی از امامزادگان هم تحت تاثیر قرار گرفته و امام را مجبور به آوردن قیافه شناس کردند! عمو زاده و برادر زاده و عمه و... در باغی جمع شده و لباس دهقان بر تن امام رضا(ع) کرده و قیافه شناس آوردند تا نسب امام جواد معلوم شود!!!۳
3⃣ برادری که امام را به دادگاه کشید!
امام کاظم(ع) لعنت کرده بود جز امام رضا(ع) مهر وصیتنامه را باز کند. فقر و مضییقه ای که به خاندان او تحمیل می شد موجب شد عباس برادر امام رضا(ع) از او بر سر ارث و میراث نزد قاضی مدینه (ابوعمران طلحی) شکایت کند! ۴شاهد هم حاضر شد.
عباس گفت در وصیت نامه پدر گنجی است که او (امام رضا) می خواهد پنهان کند و خودش بردارد!...
اینجا حتی شهود (اسحاق پسر امام صادق و عموی او) علیه عباس شدند که هرروز کار ناشایستی از تو سر می زند و این کار تو نیز نظیر همان کار زشتی است که دیروز انجام دادی!
قاضی ادعای او را نپذیرفت و به امام رضا(ع) گفت: برخیز ای ابالحسن! شکایت برادرت بی مورد است...
عباس باز اصرار کرد و اینبار خود مهر وصیت را شکست و آنرا بلند خواند و معلوم شد پدر، امام رضا را وصی اموال و موقوفات کرده است.
اینجا حتی به پدر هم جسارت کرد...۴
4⃣ ماجراهای سیاسی مورد اختلاف!
در این برهه قیامهایی رخ داد که برخی بنی هاشم در آنها بودند و امام هم دعوت می شد و نمی پذیرفت!
• قیام دیباج عموی امام!
محمدبن جعفر (معروف به دیباج) در سال۱۹۹ در مکه زره پوشید و بیعت جمع کرد. سال۲۰۰ خود را امیرالمومنین خواند! و بعد بخاطر عارضه در چشم گفت: شنیده ام یکی از چشمان مهدی عارضه دارد(!) امیدوارم مهدی موعود من باشم!۵
امام رضا(ع) به او فرمود: عموجان پدر و برادرت را تکذیب نکن! امر خلافت تو سرانجام ندارد!۶
عاقبت هم شکست خورد!
• قیام زیدالنار!
زید برادر امام هم در بصره خانه عباسیان را آتش زد و هرکس لباس عباسیان داشت می سوزاند. طوری که به زیدالنار معروف شد!
باز دستگیر شد و مامون بر امام منت نهاد و بخاطر او آزادش کرد! امام رضا(ع) زید را سرزنش کرد و گفت تا آخر عمر با او حرف نمی زند!۷
ادامه در بخش دوم
محسن قنبریان
#لبیک_یا_خامنهای
#مرگ_بر_آمریکا
#جانم_فدای_ایران
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و دوم/۹تیر۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
▫️ تتمه فراز مربوط به قضات:
۱. میزان پرداخت مالی به قاضی؟
۲. جایگاه سیاسی او؟
1⃣ میزان پرداخت به قاضی
ذهنیتی شکل گرفته که پرداخت حقوق به قاضی باید واسع و زیاد باشد؛ چقدر نهج البلاغه و نامه۵۳ از این ذهنیت پشتیبانی می کند؟!
• عنوان پرداخت چیست؟
اول باید پرسید، جبران خدمت به قاضی با چه عنوانی صورت می گیرد؟ اجرت یا ارتزاق؟!
نگوییم چه فرقی می کند؟ پول دادن است دیگر به هر عنوان که باشد!
چون قاضی نمونه شاخص پرداخت از بیت المال است و اتخاذ مبنای درست در بقیه موارد حکمرانی و حتی موارد مختلف همین قاضی کمک می کند.
شهید اول در القواعد و الفوائد ج۲ص۱۲۶و۱۲۷ در قاعده۱۹۰ آورده: اصحاب (فقهای شیعه) "اجرت" بر قاضی را حرام و "ارتزاق از بیت المال" را جایز شمرده اند.
بعد فرق ایندو را توضیح داده است:
- رزق، احسان و اعانه از جانب امام به کسی است برای قیام به مصلحت عامه / نه اینکه معاوضه عمل او باشد.
(به تعبیر دیگر، کار او کیلو نمیشود و پول به ازاء آن باشد که کار بیشتر و پرونده سنگین تر، پول بیشتر باشد؛ بلکه خود او را فارغ می کنند تا آن مصلحت عمومی را تدارک کند. به تعبیر نراقی: گرفتن رزق از جانب قاضی بخاطر قاضی بودنش است نه برای قضاوتش و در ازاء آن/ مستند الشیعه ج۱۷ص۶۸)
- رزق عقد جایز و اجرت لازم
- زیاده و نقصان در رزق متصور اما در اجرت، عوض طبق قرار داد فیمابین، معلوم است.
- تغییر جنس در رزق متصور بخلاف اجرت
- اجرت به ارث می رسد اما رزق نه!
• نکته فنی اجتهادی
در اجتهاد اینکه یک فرع ذیل چه بابی قرار گیرد هم از فنون اجتهاد است.
پرداخت مالی به قاضی آیا ذیل باب "اخذ اجرت بر واجبات" قرار گیرد یا ذیل باب "ولایت و ارتزاق او"؟!
بسیاری از فقهاء ذیل اولی قرار داده اند و از این حیث که کار واجب را می شود اجرت گرفت یا نه؟ بدان پرداخته اند. بالتبع قضاوتهای مستحب و حتی همان قضاوت واجب(کفایی یا عینی) تابع آن مبنا در اخذ اجرت بر واجبات می شود.
صاحب جواهر از اساس قضاوت را شعبه ولایت شمرده و ذیل مباحث ولایت بدان پرداخته که از جمله مسائل آن "عدم اخذ اجرت" است. نیازهای زندگی او از طریق ارتزاق از بیت المال تامین می شود. (ر.ک: جواهر الکلام ج۲۲ص۱۲۲)
• میزان پرداخت چقدر باشد؟
- اول نیازمند تاسیس اصل و قاعده کلی هستیم.
اصل در پرداخت از بیت المال، عدم جواز است الا با وجود حاجت به گونه ای که بدون آن پرداخت آن مخارج زندگی فرد تامین نشود و آن مصلحت (مثلا قضاوت) تدارک نشود (ر.ک: المکاسب ج۲ص۱۵۴)
روایاتی هم همین را تایید می کند...
⬅️ حضرت در این فقره نامه۵۳ می فرماید: "وافسَح لَهُ فی البَذل ما یُزیلُ علَّتَهُ و تَقِلُّ معه حاجَتُهُ الی الناس: در بذل مال به قاضی، فسحت و فراخی داشته باش چندان که نیازش را از بین ببرد و حاجتش به مردم کم شود"
❓یعنی چقدر بدهد؟!
❗️برخی اینجور معنا می کنند آنقدر که رشوه نگیرد!
واضح است این منظور نیست. چون رشوه، "هل من مزید" است! وقتی پروند ۳هزار میلیاردی است ممکن است پیشنهاد رشوه چند میلیارد باشد وقتی ۴۰هزار میلیارد شد، چند ده برابر میشود؛ حقوق با رشوه مسابقه بگذارد؟!!
"یزیل علته" یعنی نیاز و کمبودش مرتفع شود نه همه امکانهای وسوسه اش بسته شود که چاه ویل است و پر نمیشود!
• سیره حضرت درباره این فراز
سیره عملی حضرت درباره شریح قاضی، مفسر و مبین این فراز است.
خلفای قبل به شریح ماهی ۱۰۰درهم (سالی ۱۲۰۰ درهم) بعلاوه مقداری گندم می دادند ؛ حضرت آنرا به سالی ۵۰۰ درهم کاست! (ر.ک: السرائر ج۲ص۱۷۸)
آیت الله سبحانی دلیل نامه۳ نهج البلاغه را چنین شرح می دهد که شریح از بیت المال رزق می گرفت و هر ماه چیز اندکی می گرفت وقتی به حضرت خبر رسید که خانه ۸۰ دیناری خریده برایش چنین گفت، چون مافوق میزان ارتزاق بود، پس مظان این بود که حلال و حرام قاطی کرده باشد. (ر.ک: القضاء و الشهاده ج۱ص۱۵۱و۱۵۲)
⬅️ پس میزان پرداخت، نجومی و بسیار زیاد نیست متعارف زندگی است.
درمان سلامت قاضی و مصونیت از رشوه و... در فراز بعد و همچنین سخت گیری در شرایط ۱۴ گانه سابق به شکل پیشینی و پسینی (نظارت و بارزسی) است.
ادامه در بخش دوم
#لبیک_یا_خامنهای
#جانم_فدای_ایران
__
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران
چکیده سخنرانی حجت الاسلام #قنبریان/ هیات آرمان انقلاب(جامعه پزشکی)/ ۲۷مهر۱۴۰۲
🔴 #بخش_اول
▫️ایران و اسرائیل هریک در دوگانه ای مهم قرار دارند که بدون درک آن نمی توان تحلیل درست از صحنه و هم توصیه و راهبرد درست داد!
1⃣ اسرائیل در دوگانه دولت اسرائیل_سرزمین اسرائیل:
صهیونیزم پدیده ای مدرن است که در "بستر سکولاریزم" متولد شد و ناگزیر به استانداردهای آن است!
از سوی دیگر مخاطبش قوم یهود است ولاجرم با "مذهب" کار می کند.
لذا همزمان پایتختِ "ارزشهای لیبرال" (مثل هم جنس گرایی و...) و هم "افراطی ترین گرایش های مذهبیِ تکفیری" است!
⬅️ تقاضای جهانی از او، سکولاریزم است که برآیندش "دولت اسرائیل" است؛ به شکل دموکراتیک سرکار می آید و همراه با ارزشهای لیبرال است.
⬅️ تقاضای قوم یهود از او، رسالت مذهبی است که در مفهوم "سرزمین اسرائیل"(ارض موعود) خود را نشان می دهد.
• آمایش جمعیتی در آنجا:
- یهود سکولار ۴۰٪
- یهود سنتی ۲۳٪
- یهود مذهبی ۱۰٪
- یهود ارتدکس افراطی ۸٪
دو دسته آخر خواهان اجرای شریعت و قانون رسمی شدن اصول دین یهودند.
سکولارها معمولا مناصب سیاسی دولت و مذهبی ها نهادهای اجتماعی را پر می کنند.
⬅️ اسرائیل اینگونه توانسته در دوگانه یاد شده تعادل ایجاد کند. یهودی زاده های کمتر متدین و جامعه جهانی را با یک دولت سکولار که از کنسرت ها تا دیگرباشی ها را حمایت می کند، راضی کند؛ و یهودی های مذهبی و متعصب را با اعطای ارض موعود و یادگارهای تورات راضی کند.
• هارمونی انطباق و شکاف در این دوگانه بسیار حائز اهمیت است:
- وقتی در جنگ۱۹۶۷، صحرای سینای مصر و جولان سوریه و اماکن مقدسی از تورات به سرزمین اشغالی اضافه شد، مذهبی ها را مایل به دولت سکولار کرد و آنرا معجزه و نشانه الهی تلقی کردند. اینگونه "دولت اسرائیل" و "سرزمین اسرائیل" همگرایی بیشتر یافتند.
ارتش اسرائیل(در دولت)= ارتش خدا خوانده شد و حتی یهودیان مذهبی اقبال بیشتری در سِمَت های ارتش از خود نشان دادند.
خاخام تسوی یهودا کوک (پدر معنوی جنبشی تندرو) می گوید: "صهیونیزم پاسخی به ندای پروردگار است. باید گفت که صهیونیزم نشأت گرفته از اراده الهی بوده و در قالب جنبش سکولار ظهور و بروز یافته است. اراده خداوند را اجرا می سازند. صهیونیست ها اگر به دنبال اجرای یک پروژه سکولار ملی باشند، ابزاری در دست خداوند خواهند بود و خدا به وسیله آنها آزادی قوم یهود را رقم خواهد زد."
- در مقابل وقتی انتفاضه (مثل الاقصی سال۲۰۰۰) شکل می گیرد، نسبت به دولت اسرائیل تردید می کنند!
انتفاضه ها، "سرزمین اسرائیل" را نشانه گرفته و میخواهند مانع پیشروی آنها یا اخراج آنها از اورشلیم و قدس شوند. از اینرو وقتی مورد اقبال واقع می شوند یهود مذهبی، سرزمین را هم در معرض خطر می بیند.
- سطح درگیری سازشکاران (خودگردان یا شاهان منطقه) در حد برخی دولت های اسرائیل است؛ که لیکود بهتر است یا حزب کار؟! ولی اصل سرزمین اسرائیل را پذیرفته اند. در این سطح دولتهای آمریکا هم تفاوت قائل اند؛ بایدن هم کنار معترضان خیابانی نتانیاهو، گله مند بود.
⬅️ اما نوک فلش طوفان الاقصی، "سرزمین اسرائیل" بود نه نتانیاهو و رقبایش؛ پس تهدیدش بسی بیشتر از ائتلاف سیاسی رقبای سیاسی است.
• مطالبات طرح شده توسط دولت جمهوری اسلامی تا کنون؛ "محاکمه"(نتانیاهو)، "اخراج سفرای اسرائیل از کشورهای اسلامی" و "تحریم کالاهای اسرائیلی" بوده است. اینها #کف_مطالبات و در حد مواجهه با "دولت اسرائیل" است نه "سرزمین اسرائیل"!
انتفاضه و مقاومت بُردش، سلب سرزمین اسرائیل بوده نه محاکمه یک جانی یا اخراج موقت یک سفیر که دولت اسرائیل هم خود ممکن است چنین کند.(دقت کنید)
ادامه در بخش دوم
#بیمارستان_المعمدانی
#طوفان_الأقصی
#لبیک_یا_خامنهای
#مرگ_بر_آمریکا
#جانم_فدای_ایران
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و سوم/ ۲۹دی۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
▫️**فراز مربوط به شفافیت**
✔️ عرصه های شفافیت در سیره امیرالمومنین(ع):
1⃣ شفافیت در امور حکمرانی:
إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ: حق شما گردن من این است که هیچ سری جز در امور جنگی بر شما نپوشانم(نامه۵۰)
2⃣ شفافیت مالی:
دَخَلتُ بِلادَكُم بِأَشمالي هذِهِ ورَحلَتي وراحِلَتي ها هِيَ ، فَإِن أنَا خَرَجتُ مِن بِلادِكُم بِغَيرِ ما دَخَلتُ ، فَإِنَّني مِنَ الخائِنينَ:
در شهر شما با این عبا و راحله و چارپا داخل شدم اگر وقتی خارج می شوم غیر از اینها دارم، از خیانتکاران بوده ام(بحار ج۴۰ص۳۲۵)
⬅️ لازمه عادی این سخن، شفافیت اموال حاکم برای مردم تا بتوانند افزونی خائنانه را از غیر آن قضاوت کنند.
3⃣ شفافیت در عذر:
إن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بكَ حَيفا فَأصحِرْ لَهُم بعُذْرِكَ ، و اعدِلْ (و اعزِلْ) عنكَ ظُنُونَهُم بِإصحارِكَ ، فإنّ في ذلكَ رِياضَةً مِنكَ ، و رِفقا بِرَعِيَّتِكَ: اگر مردم گمان بردند كه در موردى ستمى مرتكب شده اى، دليل كارى را كه كرده اى برايشان توضيح ده و با توضيحات خود گمان آنان را از خود بازگردان (دور كن) ؛ زيرا اين كار هم مايه رياضت (پرورش) نفْس خودت مى باشد وهم نرمش با مردم است.(نامه ۵۳/ فراز مورد بحث)
⬅️ "اصحار" از صحرا یعنی دشت بدون تپه و بلندی و استعاره برای مورد دید بودن.
"قاعده اصحار " یکی از قواعد فقه سیاسی و حکمرانی است که عبارت اُخرای شفافیت است. عذر نشدن ها ، تاخیر در انجام ها و... باید به اطلاع مردم برسد.
✔️ نظریه مبنا در شفافیت
اینجا بسیار مهم است که شفافیت، مثل رای و مثل بسیاری دیگر از امور سیاسی ممکن است از دو مبنا ارتزاق کند لذا فرقهایی بکند.
1⃣ مبنای غربی: رقابت
تاریخ سیاسی اقتصادی غرب پس از فئودالیته، برای مصالحی به دولت مرکزی تن داد. لویاتانی که در همه امور دخالت می کرد غیر از امنیت راه ها، پول واحد و... که کمک به دوره تجارت بود. رانت واردات و صادرات هم توزیع می کرد که عصر بازرگانی را شکل می داد. اما به مرور تجار قوی شده و این موجود(دولت) اضافی تلقی شد. بعلاوه که دولت برای حفظ انسجام جامعه و جلوگیری از آشوب و ... باید به حقوق کارگران و مزد بگیران هم دخالت می کرد که خلاف منافع سرمایه داران و تجار بزرگ بود؛ از اینجا "لسه فر" -یعنی نظریه عدم دخالت دولت در بازار- متولد شد. بازار آزاد رقابتی ، مطالبه این دوره سرمابه داری شد. لازمه عادی رقابت آزاد، شفافیت بود تا دولت رانتی توزیع نکند و در بازار بی طرف باشد؛ از اینجا شفافیت غربی متولد شد.
در مرحله بعد(نئولیبرالیسم) یعنی از ریگان و تاچر به اینسو، دیگر دولت برآمده از بازار بود و باید در جنگ و صلح و سیاست خارجی و... منافع بازار بزرگ سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی را تامین می کرد. اینجا شفافیت به بیشتر از تصمیمات اقتصادی دولت، هم افزایش یافت و همه انور حکمرانی را شامل شد.
⬅️ شفافیت غربی از سلول بنیادین رقابت و در بستر توسعه بازار شکل گرفته است.
❓آیا شفافیت در سیره علوی ، از همین مادر شیر می خورد؟
2⃣ مبنای اسلامی شفافیت: تعاون و تناصح بر بزرگترین حق:
خطبه۲۱۶ عظیم ترین حقی که خداوند در بین حقوق، فریضه و واجب کرده را ، حق والی بر مردم و مردم بر حاکم معرفی می کند.
در کلمات بسیار عالی وجه این برتری را بیان می کند(رجوع کنید)
بعد می فرماید: فعلیکم بالتناصح فی ذلک و حُسن التعاون علیه: بر شما لازم است همدیگر را در این حق بزرگ سفارش و یاری کنید.
وجه این دستور مهم را هم چنین بیان می کند:
" زیرا هیچ کس _هر اندازه هم که در به دست آوردن رضای خداوند حریص باشد، و تلاشش در راه طاعت و بندگی خدا فراوان باشد_ نمی تواند به حقیقت اطاعتی که شایسته خداوند است برسد، لکن یکی از حقوق واجب خداوند بر بندگان این است که به اندازه توان خود خیرخواه یکدیگر باشند و یکدیگر را در راه برپاداشتن حق در میان خود یاری رسانند. هیچ کس _هرچند مقامش در حق بزرگ و فضلیتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد_ در ادای حقی که خداوند برعهده او نهاده بی نیاز از یاری دیگران نیست ؛ و هیچ انسانی _هرچند او را کوچک بدانند، و در دیده ها ناچیز باشد_ کمتر از آن نیست که نتواند دیگران را در ادای حق یاری رساند و یا از سوی دیگران یاری شود".
⬅️ این یعنی مشارکت و معاونت عمومی مردم در برپاداشتن حق بزرگِ مردم_حاکم باید تامین شود.
شفافیت امور ملازمه عادی چنین بنیان نظری مستحکمی است.
ادامه در بخش دوم
#طوفان_الأقصی
#لبیک_یا_خامنهای
#شرکتدرانتخابات_عملصالح
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
جلیلی یا قالیباف؛ قبای ریاست جمهوری به تن کدامیک برازنده تر است!؟
#بخش_اول
شاید شما از جمله کسانی باشید که برای انتخاب نامزد مورد نظر برای انتخابات ریاست جمهوری بین دو گزینه #جلیلی و #قالیباف مردد باشید.
پاسخ به این سوال که کدام نامزد می تواند #رئیس_جمهور مناسب تری برای کشور باشد به اندکی مطالعه و بررسی حول چهار متغیر بستگی دارد:
1_نگرش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر کدام از این دو نامزد
2_طیف حامیان و طرفدارانی که قاعدتاً دولت بعدی را تشکیل می دهند
3_کیفیت شخصیت هر نامزد
4_تناسب شخصی فرد با نظام مسائل و بحران های پیش روی ج.ا.
#ادامه_دارد
#بهامید_پیروزی_ملت_ایران
#طوفان_الأقصی
#لبیک_یا_امام_خامنهای
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
❓ رهبر انقلاب درباره مرجعیت زن چه/چرا گفتند؟!
#بخش_اول
این یادداشت دو مقصد دارد:
۱. حضرت آیت الله خامنه ای درباره مرجعیت زن دقیقا چه گفتند؟!
۲. چرا ایشان در دیدار مخصوص بانوان در دوسال پیاپی یکبار وزارت زن و اینبار مرجعیت زن را مطرح می کنند؟!
☆ ☆ ☆
1⃣ چه گفتند؟!
• "بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمی دهند، خانمها #باید از مجتهد زن تقلید کنند"! (۱۴۰۳/۹/۲۷)
• برخی بزرگواران آن را نقض فتوای مشهور مبنی بر شرط مذکر بودن در مرجعیت -حتی در بخش زنان- ندانسته و آنرا در حد موضوع شناسی بهتر زنان در این امور تقلیل دادند!
• برخی یادداشتها هم به اقوال و ادله ای پرداختند که مرجعیت زنان -اقلا برای زنان- را بلامانع می دانند!
بنظر می رسد سخن رهبر انقلاب بیش از اولی و کمتر از دومی را می گوید با این تفاوت که مجتهده زن را در این بخش از مسائل زنان اعلم می داند!
• توضیح اینکه؛ از دیر زمان فقهاء بین مقام افتاء با قضاء و ولایت تمایزاتی قائل بوده اند از جمله یکی در همین مساله زنان که برخی افتاء آنها را پذیرفته اند اما مناصبی مثل قضاء یا تصدی امور عامه را نه.
آیت الله حکیم در مستمسک عروه آورده: "افتی بعض المحققین بجواز تقلید الانثی و الخنثی"؛ تقلید(در همه مسائل نه فقط مسائل ویژه زنان مثل دماء ثلاث و...) از زنان را برای زنان فتوای برخی از محققین فقه شمرده است.
▫️دلیل موافقین جواز تقلید از زن -اقلا از سوی زنان- این است:
• دلیل تقلید یکی اطلاقات ادله و عمده بناء عقلاء(سیره رجوع جاهل به عالم) است؛ چیزی که موجب تقیید آن اطلاقات یا ردع از بناء عقلاء باشد و مرجعیت را مختص به مردان کنند در بین نیست (مستمسک عروه/ حکیم)
• روایات اختصاص به مردان دو دسته است:
- روایت ابی خدیجه و عمربن حنظله ⬅️ اینها مختص مقام قضاء است نه افتاء
- روایت عامربن عبدالله که در مقام افتاء است ⬅️ اما ضعیف است و اعتباری ندارد!(مبانی منهاج الصالحین / سید تقی طباطبایی قمی)
• در مقابل صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است که امام(ع) برای مساله حج صبی، مادر او را به حمیده ارجاع می دهد ⬅️ ظاهر این ارجاع به زن (حمیده) برای گرفتن حکم شرعی است نه گرفتن روایت؛ چنانچه ایشان هم برای همسر ابن حجاج روایت نقل نکرد بلکه فتوا داد! (الاجتهاد و التقلید/ رضا صدر)
• بالاتر اینکه اساساً حال فتوا همان حال روایت است. برای حجیت فتوا همان ادله حجیت خبر(روایت) آورده می شود؛ از اینرو همانگونه که حجیت روایت مختص به مردان نیست، حجیت فتوا هم مختص آنها نیست (بحوث فی الاصول / محقق اصفهانی)
• اما اگر کسی اطلاق ادله تقلید را منصرف به مردان بداند:
- اگر وجه انصراف، ملاحظه غلبه باشد ⬅️ این غلبه اثبات انصراف نمی کند
- اگر وجه، لفظ "علماء"(جمع مذکر) باشد ⬅️ مثل "فقراء" در الصدقات للفقراء است که تلبس به مبدا(علم) را ثابت می کند نه اختصاص مردان (کتاب البیع ج۲ / محمد علی اراکی)
• اما ادعای ردع بر بناء عقلاء:
اگر کسی از مذاق شرع، استتار زن را بفهمد و اینکه شارع راضی به تصدی امور عامه و اداره آنها را برای زن نیست؛ و این را رادع از سیره جاری رجوع جاهل به عالم بداند! ⬅️ این هم قابل قبول نیست چون اخص از مدعاست! جواز تقلید از زن حتما مستلزم تصدی امور عامه نیست و بین ایندو (افتاء و تصدی امور عامه) مباینت است؛ چرا که ممکن است زنی مجتهده مستتره و در کمال استتار هم باشد اما جاهل به رای او عمل کند، بخصوص اگر مرجعیت برای خود زنان مطرح باشد. (مبانی منهاج الصالحین سید تقی قمی)
• مزید بر آن اینکه اهل سنت به عدم اعتبار رجلیت در افتاء قائل بوده اند و در همان زمان معصومین مثل عایشه و... را از مفتیان می دانستند. این در مرآی معصومین بوده ولی تخطئه ای نشده است (الاجتهاد و التقلید / سید رضا صدر)
🔅 جمع بندی بخش اول اینکه قول به مرجعیت زن در همه مسائل -اقلا برای زنان- فتوای شاذ و بی استدلالی نیست.
آیت الله خامنه ای دقیقا این فتوای برخی محققین را نگفتند بلکه از مرجعیت زنان در مسائل خاص زنان (نه همه مسائل) گفتند؛ با این تفاوت که در این بخش بعلت موضوع شناسی دقیق تر مجتهدش را اعلم از مردان شمردند و از لزوم تقلید زنان در این بخش گفتند.
ادامه یادداشت را در بخش دوم مطالعه کنید
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
#وعده_صادق_سه
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
.
یادداشتی مکتوب از استاد امینی نژاد
در مورد حجاب و پیشنهاداتی درباره قانون حجاب و عفاف
#بخش_اول
به نام خداوند بخشنده مهربان
درباره حجاب:
لازم است چند نکته درباره حجاب ارائه شوند:
١- قانون اخیر حجاب مصوب مجلس شورای اسلامی که دولت محترم از اجرای آن استنکاف کرد، شامل سه بخش است؛ بخشی از آن مربوط به حداقل پوشش زن و مرد است. بخش دیگری از آن تکلیف عوامل موثر در ترویج بیحجابی را مشخص میکند و بخشی از آن نیز مربوط به حجاب و عفاف اسلامی است.
٢- آنچه مربوط به بخش نخست است مربوط به حجاب اسلامی نیست، بلکه هر جامعه ای به حسب هنجارها و عرف غالب، قوانینی را درباره آن اعمال میکند. پیشنهاد میشود این بخش از قانون حجاب، از آن قانون جدا و به اسم «قانون حداقل پوشش» (بدون به کارگیری هیچ عنوان و واژه دینی) ابلاغ و اجرا شود. در ضمن بهتر است بار اول و دوم صرفا تذکر داده شود و از بار سوم جریمهها شروع شود.
٣- بخش دوم قانون که مربوط به عوامل گسترش دهنده بیحجابی یا بی عفتی است مثل فعالیتهای تبلیغاتی، سلبریتی ها و مانند آنها نیز به بخش نخست ملحق شود و به صورت بسیار شدید و اکید اعمال شود.
۴_بخش سوم قانون حجاب که وظایف نهادهای قانونی در مسیر تکریم و ترویج حجاب و عفاف را مشخص میکند ذیل عنوان درست «قانون عفاف و حجاب در راستای تقویت خانواده» ابلاغ شود.
۵_نیروهای شریف انتظامی تاکنون نشان داده اند به وظایف قانونی خود به ویژه در امر پوشش و حجاب عمل میکنند. آنچه شایسته تاکید خواهد بود اعمال جدی دو بخش دیگر قانون توسط قوه قضائیه و نهادهای مسئول است. جالب است که همگان بر کار فرهنگی در حوزه حجاب و عفاف و خانواده تاکید میکنند اما تاکنون در اغلب موارد، نهادهای مسئول از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند و در نهایت تنها بخش قانون سخت اجرا میشود. اینجا همان جای درستی است که همه دغدغه مندان باید مطالبه گر باشند و مطالبه گری را تا حصول نتایج مطلوب رها نکنند.
۶_پیشنهاد میشود همه نهادهای فرهنگی اعم از صدا و سیما، آموزش و پرورش، دانشگاهها به ویژه حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط مثل سازمان تبلیغات اسلامی، طرح عمومی گفتگو درباره حجاب را در دورههای مشخصی مثل ایام محرم و صفر و رمضان در سطح کشور و به طور ویژه در کف خیابانها، پارکها و مراکز خاص به راه اندازند. تعداد بسیاری از طلاب و دانشجویان از آقایان و خانمها و دغدغهمندان مسئله حجاب آماده شوند دلسوزانه آسیبهای فرهنگی خانوادگی و اجتماعی بدحجابی، برهنگی و آزادیهای نادرست فرهنگ غرب را به زبانی لین و بدون هیچگونه برخوردی و به صورت گفتگوی طرفینی تبیین کنند. اینجانب معتقد است در مسئله زن و حجاب دست برتر از آن منطق اسلام است. بروشورهایی تهیه شود تا واقعیتها را با زبان آمار تبیین کند. شعارها و جملات عمیق و موثر به صورت پوستر ارائه شوند. اگر این هزینهها هر ساله و برای همیشه برای نسلها انجام نشوند باید بعدها چند برابر آن در جاهای دیگر هزینه شوند. حجاب پیشگیری از بیماری است و همیشه پیشگیری مقدم بر درمان است.
...
#پایانقسمتاول
#حجاب
#استاد_امینی_نژاد
مؤسسه آموزشی و پژوهشی نفحات
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
#وعده_صادق_سه
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
54.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست دارم ازدواج کنم اما شرایطم خوب نیست 😔🙄
#دیوانه_نشو
#ازدواج
#بخش_اول /ً۲ٰ:۴۶
کانال حمید درسی
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
#وعده_صادق_سه
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
🔴 امر پارادوکسیکال هستهای و سناریوهای نبرد چهارچوبها در مسقط
#بخش_اول
▫️کیان عبداللهی در یادداشتی برای فرهیختگان نوشت:
🔴 دوستی چند سال پیش نکته بسیار ظریفی گفت مبنی بر اینکه «سیاست، پیشبرد امر پارادوکسیکال است»؛ یعنی در مواردی عملاً سیاستورزی معنا پیدا میکند که بتوانیم برای اموری که در ظاهر متضاد و پارادوکسیکال هستند، راهی بیابیم و استراتژی و دکترین جلوبرندهای اتخاذ کنیم.
در مسئله هستهای چند امر پارادوکسیکال وجود دارد.
🔴 یکم: «توافق در عین تخاصم»؛ تعامل با کشورها یا گروههایی که متحد ما هستند و یا کشورها و دولتهایی که با ما در بعضی امور «ائتلاف» دارند و یا حتی با دولتهایی که در حوزههای خاصی از تجارت گرفته تا سیاست، «رقیب» محسوب میشوند، اگرچه به تدابیر خاصی نیازمند است اما پارادوکسیکال هم نیست. ماجرا از آنجایی آغاز میشود که به «دکترین تخاصم» نیازمندیم. آمریکا رسماً خصم ایران است و تا وقتی ایرانیها به دنبال تعیین سرنوشت خود و مخالفت با استعمار و سیاستهای ستمگرانه او باشند، این خصم باقی خواهد ماند. درعین حال ایران به دنبال درگیری نظامی پیشدستانه نیست و برای این موضوع الان استدلالهای روشنی دارد. حال چگونه میتوان با دولتی که در خصومت کامل است، در بعضی مسائل تعامل و توافقی کرد که به نفع دو طرف باشد؟ این اولین نکته است که باید خیلی درباره آن اندیشید و استراتژی مشخصی داشت.
🔴 دوم: «پارادوکس تهدید»؛ زور جز با زور تنظیم نمیشود. یکی از سیاستهای اصلی آمریکا برای امتیازگیری، بالابردن سطح وحشتآفرینی است، لذا جز از طریق توازن وحشت، رام نمیشود. از طرف دیگر این تهدید نباید به نوعی باشد که برای استراتژی آمریکا علیه ایران «مشروعیتآفرینی» و «اجماعسازی» کند. سربسته باید پرسید که چگونه میتوان در امر هستهای و غیرهستهای برای آمریکا تهدید ساخت ولی مانع مشروعسازی تهدید و چهارچوب او هم شد؟ در این باره میتوان بسیار سخن گفت که جای آن در متن اینچنینی نیست؛ اما مختصرش این است که باید «ایدهها» و «ادبیات» جدیدتری به بعضی ادبیات قبلی افزود و از بعضی اشتباهها خودداری کرد.
🔴 سوم: «سیاست خارجی و شرطی نکردن اقتصاد داخل»؛ یکی از امور دشوار و ظاهراً پارادوکسیکال، پیگیری کردن سفت و سخت سیاست خارجی و در عین حال شرطی نکردن بازار داخلی است. این مسئله هم در سیاست و هم در رسانه بسیار مهم است. برای این امر به نظر میرسد راه دشواری برای اندیشیدن و تعیین استراتژی درست داریم.
🔴 چهارم: «فعال شدن نقد در داخل و جلوگیری از دوقطبی»؛ اینکه منتقدان یک سیاست مذاکراتی در داخل فعال باشند، دو حسن دارد. یکی اینکه نقد درست، اصلاحگر است چه آنکه همهچیز را همگان دانند و دیگر اینکه دست مذاکرهکنندگان را برای فشار و امتیازگیری بیشتر در پشت میز مذاکره بازتر میکند. اما چطور میتوان هم نقد را فعال کرد و هم دوقطبی مضر و مستهلککننده نساخت؟ حتماً راه دارد ولی چرا به سمتش نمیرویم؟!
🔴 پنجم: «حمایت از دولت و در عین حال تنظیم دولت»؛ حمایت از دولتی که در وسط چالش است، حتماً منطقی است اما دولت هم حتماً به تنظیم نیاز دارد تا ناترازیاش در سیاست را برطرف کند؛ چگونه میتوان هم حمایت و هم تنظیمگری کرد؟
همه این مسائل گفته شده، هم به استراتژی نیاز دارد و هم ادبیات متناسب در رسانه میطلبد؛ اما کارِ نشد نیست، اگرچه کمتر به آنها توجه میشود و شاید یکی از اشکالهای بزرگ در کشور همین است.
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
و #GazaGenocide
#غزة_تحت_القصف
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
.
💥 جرم صغیر و عالم کبیر
👈 #بخش_اول
🔴 شعر: أتزعم انک جرم الصغیر
پرسش: مراد امام علی (علیهالسّلام) از این عبارت چیست: «ا تزعم انک جرم الصغیر و فیک انطوی العالم الاکبر؛ شما فکر میکنید یک موجود کوچک هستید، در حالیکه کل (جهان) در درونتان نهفته است»؟
پاسخ: برخی از کتابهای عرفانی و ادبی، ابیاتی را به امام علی (علیهالسّلام) نسبت دادهاند که در یکی از آنها آمده است: «آیا گمان میکنی که تو موجود کوچکی هستی در حالیکه عالم بزرگ در تو نهفته است.»
این شعر اگر چه دارای سند نیست، اما دارای محتوای عمیقی میباشد و در بیان حقیقت واقعی انسان و بیان جایگاه و مقامی است که انسان توان رسیدن به آنرا دارد، اما توجهی به آن نکرده و خود را تنها یک جسم کوچک بیفایده میپندارد.
شعری منسوب به امام علی
آنچه در پرسش آمده در واقع شعری است منسوب به امام علی (علیهالسّلام) که عبارت کامل آن چنین است:
دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ
وَ دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ
وَ تَحْسَبُ (تزعم) اَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ
وَ فِیکَ انْطَوَی الْعَالَمُ الْاَکْبَرُ
وَ اَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی
بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَر
ای انسان، داروی تو در درونت وجود دارد در حالیکه تو نمیدانی و دردت هم از خودت میباشد اما نمیبینی.
آیا گمان میکنی که تو موجود کوچکی هستی
در حالیکه دنیای بزرگی در تو نهفته است؟!
ای انسان، تو کتاب روشنی هستی که با حروفش هر پنهانی آشکار میشود.
آری، انسان با مُلک، ملک است، با ملکوت ملکوت و با جبروت جبروت و این توانایی تنها در انسان وجود دارد که جنبههای مختلفی را در درون خود جا داده است و این شعر، خواهان بیان این نکته است.
سند روایت
این روایت شعرگونه در منابع اولیه حدیثی شیعه ذکر نشده است و بیشتر در کتابهای عرفانی و ادبی قرن هفتم به بعد به امام علی (علیهالسّلام) نسبت داده شده است و نیز در کتابی با عنوان «دیوان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)» این شعر آمده است که در قرن نهم تالیف شده است.
البته سندی نیز برای این ابیات نقل نشده است. در کتابهای متاخر شرح حدیث نیز این ابیات یافت میشود.
با این حال محتوای این کلام، مطالب دقیق و قابل قبولی بوده و شاید به همین جهت کتابهای بسیاری از جمله بسیاری از کتابهای عرفانی این اشعار را نقل کردهاند.
محتوای روایت
این ابیات در بیان حقیقت واقعی انسان و بیان جایگاه و مقامیاست که انسان توان رسیدن به آنرا دارد و همچنین در مقام بیان رد تصور پوچگرایانه و مادی انسان از خودش، است. تفاسیر متعددی در مورد برخی از ابیات این شعر وجود دارد که به اختصار ذکر میشود:
👈 تحسب انک جرم صغیر
و تحسب انک جرم صغیر
و فیک انطوی العالم الاکبر
این بیت با اینکه تفاسیر متعددی دارد، با این حال همه آنها ناظر به بیان بزرگی و عظمت انسان میباشند. حال به تفاسیر این شعر میپردازیم:
تفسیر اول
انسان در یک نگاه ساده بینانه ممکن است خود را تنها صاحب یک جسم مادی و خاکی بداند؛ اما این جسم مادی در درونش، انبوهی از معجزات و آیات الهی است. انسان نسخه کوچک شده این عالم است که تمام بزرگیهای این جهان از مرکب و بسیط، مجرد و مادی را در خود جای داده؛ به بیانی دیگر، انسان باید به این نکته توجه داشته باشد که هیچ آیت و نشانهای نیست مگر اینکه در انسان نظیر آن وجود دارد.
بنابر این تفسیر، این قسمت شعر را میتوان هممعنای این آیات قرآن دانست: «وَ فیِ الْاَرْضِ ءَایَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ• وَ فیِ اَنفُسِکمُْ اَ فَلَا تُبْصِرُونَ؛
در زمین برای اهل یقین نشانههایی (بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا) است؛ و (نیز) در وجود شما (نشانههایی است) آیا نمیبینید؟»
شعری پارسی نیز از این محتوا بهره گرفته است:
ای نسخه اسرار الهی که تویی
وی آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی.
🔴 ادامه دارد
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
و #GazaGenocide
#غزة_تحت_القصف
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
🧮 داستان اقتصاد ریاضی!
(یادداشتی مختصر درباره مدعیات اقتصاد ریاضی)
#بخش_اول
#باز_نشر
1⃣ ریاضیات یا اصالت ریاضی؟!
ریاضیات همیشه ریاضی بوده اما "اصالت ریاضی" دکارت (pan mathematicism) وقتی اتفاق افتاد که: ریاضیات بر سایر علوم (حتی فلسفه) چتر انداخت!
جالب اینکه گزاره: "ریاضیات تنها علم یقینی است"! خود بحثی غیر ریاضی و فلسفی (معرفت شناسی) است که از قضا دکارت ادعای اشراقی درباره آن داشت و می گفت: فرشته ای به او الهام کرده!۱
2⃣ ریاضی شدن و مرگ طبیعت!
تاویل گرایی سایر علوم توصیفی به ریاضیات، با "تقلیل گرایی" و "تنزیل گرایی" همراه شد.
برای نمونه "طبیعیات قدیم" قبل از "فیزیکِ ریاضی"، موجودات عالم طبیعت را در ۴جوهر و ۹عرض طبقه بندی، تعریف و توصیف می کرد.
وقتی از "تبیین صوری ارسطویی" به "تبیین ریاضی پسادکارتی" تبدیل شد؛ فقط روش عوض نشد، فقط "منطق ریاضی" جای "منطق صوری" ننشست! بلکه برخی موجودات جا ماندند!
تغییر روش، بر محتوا اثر کرد! طبیعیات و الهیاتِ اعم به مواردی خاص تقلیل یافت!
برای نمونه:
الف) جوهر نفسانی (روح مجرد) در "مفاهیم کمّی منتخب" برای فیزیک نوین (مثل جرم و انرژی) جا نشد! پس عقیده ای شخصی ماند یا به نوعی انرژی، تاویل رفت و شعرگویی شد!
ب) فیزیک جدید، "حرکت مکانیکی" را تعریف و اندازه گیری و بکارگیری کرد؛ اما "حرکت در جوهر" جا ماند! مفاهیم پایه و روش محاسبه جدید راهی به آن نداشت!
در حالیکه هم "روح مجرد" و هم "حرکت جوهری" مطابق با برهان یقینی عقلی اند!
⬅️ ریاضی سازی علوم، فقط ریاضی کردن روش نبود، فروکاستن از معقولات و مقولات به مفاهیم کمّی یا جاماندن برخی از آنها را در پی داشت!
3⃣ اقتصاد ریاضی یا انسانِ ریاضی؟!
آن تاویل گرایی به ریاضیات، در علوم انسانی اثرات وخیم تر داشت! از همه بیشتر اقتصاد!
باز ادعای مروجین اقتصادِ ریاضی این است که: ریاضی کردن اقتصاد و مدل سازی نه "یک مکتب" که صرفاً "یک ابزار" است! اصطلاحات ریاضی نسبت به تبیین توصیفی، دقیق بوده و گمراه کننده نیست. زبان ریاضی، درک و بیان مباحث پیچیده را آسان می کند و میتواند پیش بینی در اختیار اقتصاددان و سیاستگذار قرار دهد!
اما اینجا هم "تقلیل گرایی" سابق خود را نشان می دهد! برای ریاضی شدنِ مؤلفه های موثر در اقتصاد انسان، برخی مولفه ها جا می مانند و برخی تنزیل معنایی می گیرند (مثل تنزیل روح به انرژی در طبیعیات)!
برای نمونه:
قبل از ریاضی شدنِ اقتصاد هم به عوامل رفاه اجتماعی توجه می شد؛ اما با پدیده هایی انسانی و غیر ریاضی ارزش گذاری می شد: تعداد زندانی، تن فروشی، تکدی گری، حاشیه نشینی، فقر و...
اینها همه "آمار های اخلاقی" و انسان محور بود.
اما از اواسط قرن۱۹ "شاخص های پولی و مالی" جای آنها نشست! پیشرفت و رفاه با "دلار" و "درآمد" سنجش شد! "آمارهای پولی"، انسان و جامعه را به دلار و درآمد فروکاست!
جالب اینکه این پدیده همزاد دو چیز بود:
- ظهور کاپیتالیسم (که علاوه بر بازار آزاد، سرمایه گذاری پولی را از مولفه های اساسی اجتماع و زندگی قرار می داد)!
- ریاضی شدن اقتصاد!
حالا منابع طبیعی، اختراعات، آثار هنری و حتی انسان همه با "کمیّت دارایی و درآمد" خوانش و محاسبه می شد!
نیویورک تایمز ۳۰ژانویه۱۹۱۰ عنوان مقاله اش این بود: "ارزش یک نوزاد به عنوان یک دارایی ملی چقدر است؟!"
معضلات زندگی هم با مفاهیم کمیّ پولی سنجش شد:
- الکلی شدن= هزینه ۲میلیارد دلاری!
- سرماخوردگی= ۲۱دلار به ازاء هر کارمند!
-و... ۲
⬅️ اول مفاهیم پایه تغییر و تنزل کرد تا علم محاسبه اش اقتصاد ریاضی شد!
ادامه در بخش دوم
.
#غدیر
#همه_پشت_سر_ولی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
و #GazaGenocide
#غزة_تحت_القصف
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
🔰نگاهی آینده پژوهانه به عتبات و زیارت در عرف فردا
#بخش_اول
#باز_نشر
1⃣روزی متشرعه، بودن قبر امیرالمومنین(ع) در یک قصر را مذموم می دانستند!
تازمان امام کاظم(ع)-به جز دوره کوتاهی در عصر امام صادق(ع)- قبر حضرت مخفی بود. بین شیعیان اختلاف بود که آیا در مسجد کوفه است یا در قصر یا در اراضی نجف؟!
حسن بن جهم نزد امام کاظم(ع) احتمال قصر را چنین باطل کرد:"به آن قائلین جواب دادم که:خداوند هرگز قبر امیرالمومنین را درقصر و خانه های ظالمین قرار نمی دهد"!
امام(ع) براستدلال او صحه نهاد ومذهب او راستود.(۱)
معلوم است حسن بن جهم بین حیات ظاهری وپس از شهادت امام ومحل سکونت وامارت امام با مزار ایشان فرقی ننهاده است؛ چرا که حضرت وقتی وارد کوفه شد واز او پرسیدند: در کدام قصر منزلتان دهیم؟!
فرمود:"مرا در کاخ فساد منزل ندهید"(۲).
واضح است، سیره مسلمین براصل قبر ومزار داشتن وتعمیر قبور ائمه(ع) دائر بوده است. امام صادق(ع) به ابی عامر الساجی -واعظ اهل حجاز- از پیامبر(ص) روایت کرده بود که به علی(ع) فرموده بود: "هرکس قبور شما را تعمیر کند کٲنه سلیمان را دربناء بیت المقدس یاری کرده است"(۳).
ملااحمدنراقی از کثرت روایاتی که در ابواب زیارات وارد شده ودر آداب زیارت تصریح به "ایستادن برباب روضه" یا قبله یا ناحیه مقدسه دارند واز "اذن گرفتن برای دخول" و"بوسیدن عتبه" و"دعا وقت دیدن قبه" می گویند؛ استفاده کرده که اینها همه متوقف بر بناء وعمارت بر قبورند ودلالت بر فضیلت بناء بر قبور ائمه(ع)دارد.(۴)
از اینروست که فقهای بزرگ، استحباب تعمیر وزیارت قبور ائمه را "نزدیک به ضروری مذهب" بلکه ضروری اسلام می شمارند(۵).
*⃣نکته اینجاست که علیرغم این وضوح وبداهتِ فضیلت مزار وعمارت برای معصومین، شیعیان نزدیک به امام، درون قصر وکاخ واقع شدن آنرا خلاف شٲن امام و اراده الهی می دانسته اند وامام(ع) هم این ارتکاز را تٲیید می کرده است.
2⃣ دوره ای مشـاهـد مجـلّل در عرف متشرعه از مصادیق تعظیم شعائر شد!
بیش از هزار سال بعد فتوای فقهای بزرگ شیعه چنین شد: "زینت دادن مشاهد مشرفه به قندیل طلا ونقره وطلا باف کردن پرده و روپوش ضرایح مقدسه جایز است"(۶).
این فتوا -که دیگر مشهور فقهای متٲخر است-خروج از اسلام اصیل وتشیع علوی نیست بلکه بخاطر جایگاه دخالت عرف در تعیین مصادیقِ "تعظیمِ" شعائر است.
در عرف گذشته، شیعه مکتب اعتراض بود وبا ائمه جور وغاصبین حق امام حتی در ساخت مسجد همکاری نداشت.(۷)
لذا هیچ گزارشی از همکاری ائمه وشیعیان با برخی شاهان عباسی -که بخاطر تزویر ومشروعیت بخشی به غصب خود به نوسازی وتعمیرو توسعه حرم سیدالشهداء(ع) روی آوردند- در دست نیست(۸). قبر معصوم را در بیابان بهتر از بودن در کاخی شبیه کاخ ظالمین می دانستند.
اما وقتی درغیبت معصوم، خود دارای جامعه مستقل وسلسله سلاطین شیعی شدند-که آنها را از مخالفین جدا وحفاظت می کردند- دیگر آن سخت گیری نبود.
سلاطین شیعی برای ایجاد "هویت واحد ملی" و"انگیزش برای مقابله با مخالفین"(مثل ازبکها وامپراطوری عثمانی و...)، اعتقاد مردم به ائمه وزیارت را گسترش دادند. بعض آنها از سر اخلاص وبرخی به تظاهر؛ گاه واقعا به قصد زیارت وگاه در ضمن لشکر کشی یا شکار وتفرّج، به زیارت می رفتند. هدایای نفیس به حرم می دادند؛ وقف می کردند، آبادانی وامنیت مسیر وشهرهای زیارتی را موجب می شدند(۹).
"تعظیم" شعائری مثل مزار معصومین، دستور قرآن بوده وهست(۱۰) اما اینکه "تعظیم" به چیست؟! اقلا به مبنائی فقهی، "با عرف زمانه" است.
وقتی سلطان شیعی، شٲنی دارد وکاخ وتشریفات خاص برایش، تبذیر واسرافِ خلاف شٲن نیست(قدیلیق بالسلطان مالا یلیق بغیره)؛ بطور طبیعی امام معصوم از او او٘لی به چنین شٲن و منزلتی می شود. در کنار نادرشاه و شاه عباس(مثلا)، شاه نجف وشاه خراسان هم وارد ادبیات شیعی می شود. لذا در کنار قصرهای عالی قاپو وهشت بهشت وچهل ستون و...، حرمهای معصومین هم به شکل مجلّل وباشکوه تر از آن قصرها تجدید بنا، تعمیر وتوسعه می یابد.
عرف این دوره گنبد وبارگاه طلائی وضرایح نقره ای با انواع زیور آلات را "شٲنِ مزار معصوم" واز مصادیق تعظیم شعائر می داند؛ لذا فقهاء هم آنرا منع نمی کنند؛ چون دلیلی خاص از کتاب وسنت بر منع نیافته اند.
3⃣عرف پیش رو، توسعه وبزرگی حرمها را با سادگی آنها خواهد خواست!
ادامه متن را در بخش دوم بخوانید
.
#ایران_پیروز
#بیچارهتون_میکنیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_امام_خامنهای
#غزة_تحت_القصف
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan