✳شاعر بیخواب!
آوردهاند شاعری پادشاهی را دید و شعری با این مضمون برایش خواند که من نه عاشقم و نه بیمارم، ولی هر شب بیدارم!
پادشاه گفت: کسی که نه عاشق است و نه بیمار، امّا شبها بیدار است، لابد دزد است؛ بگیریدش!
شاعری نزد پادشاهی رفت
گفت: بشنو بهلطف گفتارم
بنده آن شاعرم که شبهمهشب
تا سپیدهدمان گرفتارم
چشم بر هم نمینهم یکدم
گویی از رختخواب بیزارم
کارم این است تا سحر هر شب
بنشینم ستاره بشمارم
خواب بستهست رخت از چشمم
گرچه نه عاشقم، نه بیمارم...
شاه زد خندهایّ و گفت: او را
دزد غارتگری میانگارم!
هست بیدار و نیست عاشق و زار؟!
من چرا رهزنش نپندارم؟!
تو مگر جغد شومی ای شاعر؟!
یارب از شومیاش نگهدارم!
تا نیفکندهام تو را در بند
زود بیرون برو ز دربارم!
گفت شاها درست فرمودی
بنده یک دزد سابقهدارم
گرچه هرگز ندیده هیچکسی
وقت دزدی به روی دیوارم،
لیک من سارق مضامینم
رهزن لفظ و دزد اشعارم!
حکم فرما که چون دگر دزدان
دست برّند بر سر دارم
شاه گفتا نکوتر آن باشد
که زبانت به تیغ بسپارم!
لیکن آن به که شاعران را من
هرگز از خویشتن نیازارم
تا نگویند بیمحابا هجو
بر سر کوچهها و بازارم!
🔶️
قصّۀ ما به سررسید و دمید
صبح و من تا هنوز بیدارم...!
#محمدرضا_ترکی
#طنز
#سرقت_ادبی
🆔️ @faslefaaseleh
#جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
#بهامید_پیروزی_ملت_ایران
#طوفان_الأقصی
#لبیک_یا_خامنهای
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan