تووی مدرسه چند تا دانش آموز داشتم که عاشق تتو کاری بودن. منه معاون هرگز روحیه اینو نداشتم که با برخورد قهری و چکشی تحقیرشون کنم هر چند یکباری دربرابر تتوکاریشون توو مدرسه با خودکار و ماژیک چکشی وایسادم. اما دلم نیومد ادامه بدم. برام واضح بود که تاثیری هم تووی تربیت شون نداره. بعد از اون یاد نظریه والایش روانکاوی افتادم. میگفت «غرایز هر چند هم ضد اجتماعی و شرور اگر راهی که مطابق و موافق با هنجارهای وقت جامعه باشه پیدا کنه می تونه خودش رو در جایگاه بالاتری نسبت به ارزش فعلی ش در جامعه قرار بده». این نکته رو به ذهن گرفتم و شروع کردیم به کمک معاون آموزشی مدرسه تشویق شون کردیم به نقاشی روی مقواهای مخصوص و دیوار مدرسه. ته قضیه این شد که این سه دانش آموز تشخص ویژه ای در هنر پیدا کردن یعنی خودشون رو بعنوان کسایی که هنر ویژه ای دارن شناختن. این شناخت مرهون والایش غریزه ای بود که سابق بر اون ضد اجتماعی یا ضد فرهنگ فعلی کشور محسوب می شد.
ما به فرهنگ اون سه دانش آموز عزیز کمک کردیم برای غرایزشون مسیر تازه ای باز کردیم. این یعنی آموزش. آموزش آموختن بهتر زندگی کردنه. آموزش اینکه چه راهی هست که انسان ناخوداگاه ش رو در موقعیت بهتر قرار بده و بهتر ازش استفاده کنه.
این کار رو باید بی منت انجام داد. هر چند ازش بعنوان تجربه ای شیرین و افتخار یاد کرد چون با علم جهان ذهن یک انسان رو تغییر دادیم. اساس این کار عشق به آموزش و عشق به کشور و فرزندان اونه.
#عشق_و_مدرسه
#سال_رونق_تولید
____
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan