eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
452 دنبال‌کننده
30هزار عکس
22.6هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
. بفرماييد فروردين شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرماييدهرچيزی همان باشد که می خواهد همان، يعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرماييد تا اين بی‌چراتر کار عالم، عشق رها باشد ازاين چون و چرا و چندهای ما سرِ مويی اگر با عاشقان داری سرِ ياری بيفشان زلف و مشکن حلقه‌ ء پيوندهای ما به بالايت قسم،سرو و صنوبر با تو می‌بالند بيا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب وروز ازتو می‌گوييم ومی‌گويند،کاری کن که «می‌بينم» بگيرد جای «می‌گويند»های ما نمی‌دانم کجايی يا که‌ای، آن قدر می‌دانم که می‌آيی که بگشايی گره از بندهای ما بفرماييد فردا زودتر فردا شود ، امروز همين حالا بيايد وعده‌ ء آينده های ما   _ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan
. به یاد استاد کم نظیر دکتر چرا عاقلان را نصيحت كنيم؟ بياييد از عشق صحبت كنيم تمام عبادات ما عادت است به بي‌عادتي كاش عادت كنيم چه اشكال دارد پس از هر نماز دو ركعت گلي را عبادت كنيم؟ به هنگام نيّت براي نماز به آلاله‌ها قصد قربت كنيم چه اشكال دارد كه در هر قنوت دمي بشنو از ني حكايت كنيم؟ چه اشكال دارد در آيينه‌ها جمال خدا را زيارت كنيم؟ مگر موج دريا ز دريا جداست چرا بر «يكي» حكم «كثرت» كنيم؟ پراكندگي حاصل كثرت است بياييد تمرين وحدت كنيم «وجود» تو چون عين «ماهيت» است چرا باز بحث «اصالت» كنيم؟ اگر عشق خود علت اصلي است چرا بحث «معلول» و «علت» كنيم؟ بيا جيب احساس و انديشه را پر از نقل مهر و محبت كنيم پر از گلشن راز، از عقل سرخ پر از كيمياي سعادت كنيم بياييد تا عينِ عين القضات ميان دل و دين قضاوت كنيم اگر سنت اوست نوآوري نگاهي هم از نو به سنت كنيم مگو كهنه شد رسم عهد الست بياييد تجديد بيعت كنيم برادر چه شد رسم اخوانيه؟ بيا ياد عهد اخوت كنيم بگو قافيه سست يا نادرست همين بس كه ما ساده صحبت كنيم خدايا دلي آفتابي بده كه از باغ گل‌ها حمايت كنيم رعايت كن آن عاشقي را كه گفت: «بيا عاشقي را رعايت كنيم» ___ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
. می خواستم ولوله برپا کنم، ولی..‌. با شورِ شعر محشر کبرا کنم ولی... با نی به هفت بند غزل ناله سر دهم با مثنوی رهی به نوا وا کنم، ولی... تا باز روحِ قدسی حافظ مدد کند دم می زدم که کارِ مسیحا کنم ولی... دل برکَنم از این دل مرداب وارِ تنگ با رود رو به جانب دریا کنم، ولی... این بی کرانه آبیِ آیینه ء تو را با چشم تشنه سیر تماشا کنم، ولی... "باید" به جای "شاید" و "آیا" بیاورم فکری به حال "گرچه" و "امّا" کنم، ولی... __ ! وارد شوید! 👇 @daneshvadanestan‌
. 🌹 آقای خوبم سلام 🌹 این روزها که می گذرد، هر روز احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه آلود یک آشنای دور صدا می زند آهنگ آشنای صدای او مثل عبور نور مثل عبور نوروز مثل صدای آمدن روز است آن روز ناگزیر که می آید روزی که عابران خمیده یک لحظه وقت داشته باشند تا سربلند باشند و آفتاب را در آسمان ببینند روزی که این قطار قدیمی در بستر موازی تکرار یک لحظه بی بهانه توقف کند تا چشم های خسته خواب آلود از پشت پنجره تصویر ابرها را در قاب و طرح واژگونه جنگل را در آب بنگرند آن روز پرواز دست های صمیمی در جستجوی دوست آغاز می شود روزی که روز تازه ی پرواز روزی که نامه ها همه باز است روزی که جای نامه و مهر و تمبر بال کبوتری را امضا کنیم و مثل نامه ای بفرستیم صندوق های پستی آن روز آشیان کبوترهاست روزی که دست خواهش، کوتاه روزی که التماس، گناه است و فطرت خدا در زیر پای رهگذران پیاده رو بر روی روزنامه نخوابد و خواب نان تازه نبیند روزی که روی درها با خط ساده ای بنویسند: «تنها ورود گردن کج، ممنوع» و زانوان خسته ی مغرور جز پیش پای عشق با خاک آشنا نشود و قصه های واقعی امروز خواب و خیال باشند و مثل قصه های قدیمی پایان خوب داشته باشند روز وفور لبخند لبخند بی دریغ لبخند بی مضایقه ی چشم ها آن روز بی چشمداشت بودن لبخند قانون مهربانی است روزی که شاعران ناچار نیستند در حجره های تنگ قوافی لبخند خویش را بفروشند روزی که روی قیمت احساس مثل لباس صحبت نمی کنند پروانه های خشک شده، آن روز از لای برگ های کتاب شعر پرواز می کنند و خواب در دهان مسلسل ها خمیازه می کشد و کفش های کهنه سربازی در کنج موزه های قدیمی با تار عنکبوت گره می خورند روزی که توپ ها در دست کودکان از باد پر شوند روزی که سبز، زرد نباشد گل ها اجازه داشته باشند هر جا که دوست داشته باشند بشکفند دل ها اجازه داشته باشند هر جا نیاز داشته باشند بشکنند آیینه حق نداشته باشد با چشم ها دروغ بگوید دیوار حق نداشته باشد بی پنجره بروید آن روز دیوار باغ و مدرسه کوتاه است تنها پرچینی از خیال در دوردست حاشیه ی باغ می کشند که می توان به سادگی از روی آن پرید روز طلوع خورشید از جیب کودکان دبستانی روزی که باغ سبز الفبا روزی که مشق آب، عمومی است دریا و آفتاب در انحصار چشم کسی نیست روزی که آسمان در حسرت ستاره نباشد روزی که آرزوی چنین روزی محتاج استعاره نباشد ای روزهای خوب که در راهید! ای جاده های گمشده در مه! ای روزهای سخت ادامه! از پشت لحظه ها به در آیید! ای روز آفتابی ای مثل چشم های خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که می گذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟ ✅ نذر سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات شاعر ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی لب زخنده بستن است گوشه‌ای درون خود نشستن است گـل به خنده گفت زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بی‌عادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ به هنگام نیّت برای نماز به آلاله‌ها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ چه اشکال دارد در آیینه‌ها جمال خدا را زیارت کنیم؟ مگر موج دریا ز دریا جداست؟ چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟ پراکندگی حاصل کثرت است بیایید تمرین وحدت کنیم «وجود» تو چون عین «ماهیت» است چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟ اگر عشق خود علت اصلی است چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟ بیا جیب احساس و اندیشه را پر از نُقل مهر و محبت کنیم پُر از «گلشن راز»، از «عقل سرخ» پُر از «کیمیای سعادت» کنیم بیایید تا عینِ «عین القضات» میان دل و دین قضاوت کنیم اگر سنت اوست نوآوری نگاهی هم از نو به سنت کنیم مگو کهنه شد رسم عهد الست بیایید تجدید بیعت کنیم برادر چه شد رسم اخوانیه؟ بیا یاد عهد اخوت کنیم بگو قافیه سست یا نادرست همین بس که ما ساده صحبت کنیم خدایا دلی آفتابی بده که از باغ گلها حمایت کنیم رعایت کن آن عاشقی را که گفت: "بیا عاشقی را رعایت کنیم" . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بی‌عادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ به هنگام نیّت برای نماز به آلاله‌ها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ چه اشکال دارد در آیینه‌ها جمال خدا را زیارت کنیم؟ مگر موج دریا ز دریا جداست؟ چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟ پراکندگی حاصل کثرت است بیایید تمرین وحدت کنیم «وجود» تو چون عین «ماهیت» است چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟ اگر عشق خود علت اصلی است چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟ بیا جیب احساس و اندیشه را پر از نُقل مهر و محبت کنیم پُر از «گلشن راز»، از «عقل سرخ» پُر از «کیمیای سعادت» کنیم بیایید تا عینِ «عین القضات» میان دل و دین قضاوت کنیم اگر سنت اوست نوآوری نگاهی هم از نو به سنت کنیم مگو کهنه شد رسم عهد الست بیایید تجدید بیعت کنیم برادر چه شد رسم اخوانیه؟ بیا یاد عهد اخوت کنیم بگو قافیه سست یا نادرست همین بس که ما ساده صحبت کنیم خدایا دلی آفتابی بده که از باغ گلها حمایت کنیم رعایت کن آن عاشقی را که گفت: "بیا عاشقی را رعایت کنیم" . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan