.
#محسن_مهدیان نوشت:
از خیابان ایران تا شهرک شهید محلاتی
پرسید نظرت درباره "شهرک شهید محلاتی" چیست؟ گفتم من "خیابان ایران" را می پسندم.
گفتم مهمترین ویژگی خیابان ایران این است که در دل یک "فرآیند طبیعی" شکل گرفت و جهانی شد. امام به محض ورود به ایران در مدرسه علوی و رفاه سکونت کرد. و هنوز عکس های آنروزها در کوچه پس کوچه های این محله در آرشیو رسانه هاخارجی باقیست. بام مدرسه رفاه هنوز به محل اعدام نصیری و هویدا معروف است. دیدار با همافران اینجا بود. اینجا محله شهید رجایی و آیت الله خامنه ای و اهل معرفتی چون آیت الله حق شناس و اهل علمی چون دکتر قریب و دکتر سنگ است.
مذهبی شدن خیابان ایران در دل محلات غیر مذهبی، محصول یک فرآیند طبیعی بود. خیابان ایران زمانی محل تجمع جامعه متدین تهران شد که پیش از آن با نام عین الدوله، تفرجگاه بچه پولدارهای تهران محسوب میشد. یعنی محله مذهبی تهران در دل زندگی روزمره مردم تشکیل شد.
نهادهای برآمده از این محله نیز طبیعی و خودساخته بود. از خیریه ها و حسینیه ها تا کبابی حاج عبدالله که نمادی از پرهیز از کافی شاپ های مدرن و مال و پاساژ های پر زرق و برق محسوب میشد.
✅پرسید یعنی شهرک محلاتی خوب نیست؟
گفتم من از شهرک شهید محلاتی یک "نماد" می فهمم. نمادی از تشکل های مردم مذهبی و انقلابی؛ مثل رستوران چادری ها و سینمای انقلابی ها و مدرسه حزب اللهی ها و غیره.
✅هنوز دنبال یک پاسخ صریح بود. تشکل گعده ای و کالبدی انقلابیون خوب است یا بد؟
هم خوب است و هم هم بد. بستگی دارد از چه منظری ببینیم. اگر "شهرک شهید محلاتی" و "سینمای عمار" و "رستوران طلائیه" برای "فرار" از مردم و «تاسیس جمهوری اسلامی در جمهوری اسلامی» باشد، حتما سزاوار نیست و بهترین تعبیر برای آن "سکولاریزم حزب اللهی" است. همه نهادها و اماکن و کالبد شهر متعلق به "جبهه حق" است و جبهه حق یک "متن مردمی" دارد که طیف های رنگین کمانی مردم را در بر می گیرد. انقلاب همه زیبایی اش به مردمی بودن آن است. پس باید در دل این متن ماند و تلاش کرد و جامعه را ارتقا داد.
و اما خوب و لازمست اگر با چشم باز انتخاب شود. تشکل یافتن جریان انقلاب چه به جهت کالبدی و چه جهات دیگر یک "ضرورت" است. ساخت یک "حلقه سخت" برای "اقدام اجتماعی" است.
متشکل شدن به این معنا مراقبت از خود است؛ اما نه از سر "خودخواهی" که از سر "خودسازی". نه برای فرار که آمادگیست برای قرار. متشکل شدن به این معنا، حلقه سختی است برای نصرت جامعه نه تنفر و طبقاتی شدن.
✅بااین خودآگاهی، مرز هست؛ اما محسوس نیست....
#سال_رونق_تولید
__
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
برداشت سیاسی از دیدار رهبری با جهادی ها
پنج شنبه گذشته رهبرانقلاب با تعدادی از گروه های جهادی دیدار داشتند. یک نکته حائز اهمیت از این دیدار گزارش شد که به جهت سیاسی اهمیت دارد.
1⃣نکته اول که الحق نیز مایه مباهات است انتقاد صریح یکی از جوانان جهادگر از رهبری است: " شما که خودتان بحث جوانگرایی را مطرح کردید چرا برخی از انتصاب های تان جوانانه نیست؟"
اصل این انتقاد را نباید دست کم گرفت.
از دو جهت این انتقاد ارزشمند است. اول اینکه رهبری انقلاب، آغوشی باز برای شنیدن نقدها دارد. بله جدید نیست، اما تکرارش نیز به جهت شکر دارایی یک انقلاب شیرین است.
اما موضوع مهمتر نقدی است که از زبان یک جوان جهادگر و انقلابی مطرح می شود. این نیز رشد است. روزگاری بود که جریان انقلابی ما تصور می کرد ولایت مداری یعنی اینکه هر چه رهبری گفت، باید چشم بسته پذیرفت. ایندست افراد اگرچه ظاهر انقلابی تری دارند اما کمک شان فراتر از تکرار سخنان رهبری نیست. اما امروز جوان مومن ما به چنان بلوغی رسیده است که ولایت مداری را در مدار عقلانیت می فهمد. چنین جوانی ممکن است ابتدا چند و چون بیاورد اما وقتی مساله برایش بجهت منطقی روشن شد، دهها برابر برای فهمیدن و فهماندن ولایت، موثرتر عمل می کند.
در این باره حرف بسیار است. بگذریم.
2⃣اما موضوع دوم پاسخ رهبری به این انتقاد است. پاسخ ایشان دو بخش دارد. بخش اول اشاره ایشان به آقای فتاح است و می گویند "ایشان نه پیر است و نه جوان. اما آیا به مصلحت است که کنار گذاشته شوند؟" و در جای دیگر می گویند "بهترین راه حل برای جوان گرایی اینست که یک رئیس جمهور جوان سرکار بیاید."
به این فهم دو برداشت کلیدی از این تعابیر می شود.
یکم. مساله اینست که ما در 40 سالگی انقلاب افرادی داریم که گرچه جوان و یا پیر نیستند، اما کوله بار تجربه اند. یک انقلاب برای اینها سپری و هزینه ها شده است تا تجربه کسب کردند. سوال اینست که آیا می توان و منطقی است که کنار گذاشته شوند؟ آیا ضرورت جوانگرایی به معنی حذف تجربه گرایی است؟
اما دوم و مهمتر اینکه رهبری توضیح می دهند مسیر جوانگرایی از حذف دستوری باتجربه ها نمی گذرد. لذا می فرماید برای رسیدن به جوانگرایی باید یک جوان دولت بعدی را به اختیار بگیرد. این تعبیر یعنی برای تحقق گام دوم و جوانگرایی نباید منتظر انتصاب و دستور و نسخه های بالا به پایین ماند. جوانگرایی یک پروسه در درون مردم سالاری است.یعنی بجای چشم دوختن به مسئولین باید چشم به مردم دوخت. با این گزاره، یعنی گام دوم را باید به سبک دیگری تحلیل کنیم؛ تحلیلی مردمی نه حکومتی.
#سال_رونق_تولید
__
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
✅دوره های بامزه جهادی...
اردوی جهادی برای من 5 دوره تحول داشته است وجالب اینکه در هر دوره احساس می کردم با فهمی بلوغ یافته از جهادی مواجه ام.
✅دوره قهرمانی
اولین سالی که جهادی رفتم سال 80 یا 81 بود. آن ایام فکر می کردم مهمترین ماموریت جهادگر دستگیری از محرومین است. برای همین حس و حال قهرمانی را داشتم که باید به کمک مردم شتاب کند. تماشای آنروزها برایم خنده دار است.
✅دوره درویشی
گذشت تا همان سفر اول متوجه شدم محروم مائیم و این مردم گنجینه ای از دارایی اند که عمری باید دو زانو نشست و بر آن غبطه خورد. پابرهنگی، انسان هایی ساخته است به غایت معنوی و رشدیافته که در اوج گرفتاری با مناعت طبع زرق و برق دنیا را تحقیر می کردند.
از سال بعد سپر انداختم. اینبار احساس کردم که اردوی جهادی، سفری خودسازی است. یک سفر معنوی برای سلوک شخصی. این روزها نیز بر آن روزها می خندم. نتیجه این تلقی از جهادی فاصله از مردم بود. گوئی سفر زیارتی آمده ایم. چند صباحی بیل می زدیم و بی ارتباط با مردم برمی گشتیم.
از سفر که برگشتم احساس کردم همچنان دستم خالی است. لذت معنوی اردو را چشیده بودم اما کسری ها داشت. پیش خود گفتم اگر قرار بر بی نسبی از مردم است، چرا سفر کربلا و مشهد و یا حتا اردوی جنوب نروم؟
✅دوره خادمی
دوره سوم جهادی از زمانی آغاز شد که متوجه شدم خودسازی ما در خدمت به مردم است. اساسا سبک سفرمان تغییر کرد. تمام محاسبات اردویی مان در نسبت با مردم تعریف شد. معنویت را هم در دل خادمی دیدیم. گوئی بلند شدن این و آن در خاک شدن برای محرومین بود. اردو ارتقا یافته بود.
خوب بود اما نه به کفایت. گوئی همچنان کم داشت.
گوئی اصل برای ما معنویت است و خدمت رسانی طفیلی. همین باعث می شد خدمت ما، نیاز اصلی مردم نباشد. مثلا ساخت مسجدی که شاید نیاز اولیه مردم نبود.
✅دوره مهندسی
گذشت تا دوره چهارم که خیزمان، فهمیدن نیازاصلی منطقه بود. اما واقعا نیاز اصلی چه بود؟ مدرسه بجای مسجد؟ خوابگاه بجای مدرسه؟ بندآب بجای مدرسه؟ اشتغالزایی بجای عمران؟...
تا مدتها نیز در میان نیازهای رنگارنگ منطقه غوطه خوردیم. از این نیاز به آن نیاز. حتا سراغ ساخت نقشه جامع راهبردی برای منطقه رفتیم و...
✅واپسین دوره
بعدها در لابه لای نیازها فهمیدیم نیاز اصلی محرومیت بلند شدن خود مردم است و راهبرد جهادی را ساخت گروهی جهادی از جوانان منطقه قرار دادیم. جوانانی که آستین بالا بزنند و برای روستا و منطقه شان برنامه ریزی و نیازسنجی کنند. ما نیز کنار آنها خادمی کنیم و بیل بزنیم و مسیر این قیام باشیم.
رحمت و برکت در تمام دوره ها یافت می شود اما ارتقای جهادی را اینطور یافتم؛...در نسبت با "گام دوم."
#سال_رونق_تولید
__
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
درباره افشاگری و ورود بهنگام عدلیه
سخنگوی قوه قضائیه تصریح کرد: از افشاگری حمایت می کنیم، اما افشاگری در رسانه ها خلاف قانون و شرع و اخلاق است. افشاگری باید به اطلاع محاکم قضائی برسد.
اما چرا افشاگری خلاف قانون وشرع و اخلاق است.
ابتدا موضوع را از منظر اخلاق و شرع بررسی کنیم.
افشاگری در رسانه ها یعنی اتهام زدن علنی. این اقدام 2 اثر دارد. اثر اول تهمت است. این اتهام می تواند درست یا غلط باشد. طبیعی است که در بسیاری از موارد چون افشاکننده به همه اسناد اشراف ندارد و دفاع متهم را نیز نشنیده است، ادعای او ممکن است خلاف باشد و مصداق تهمت و افترا محسوب شود. هیچ وقت یک افشاگر نمی تواند نقش دادگاه و قاضی را پیدا کند.
اما اثر دوم بردن آبرو است. اثر دوم در هر دو حالت وجود دارد. بدین ترتیب با فرض اینکه اتهام و افشاگری درست باشد و بعدا در دادگاه تائید شود، باز هم افشاگر آبروی یک انسان را ریخته است. چه آنکه ریختن آبرو ولو برای آدم خطاکار نیازمند حجت شرعی است. به همین دلیل است که رهبری صریح می گوید: "یک نفر جرمی میکند، باید هم مجازات شود؛ اما اگر ما اسم او را اعلام کردیم، با این اعلان، چند نفر مجازات میشوند؟ پسر و دختر او هم که در مدرسه یا دانشگاه درس میخوانند و در محلّهی خود رفت و آمد دارند، مجازات میشوند. این کار چه لزومی دارد؟"
دقیق تر شوید
ریختن آبرو خودش یک مجازات است. به تعبیر دقیق تر کسی که افشاگری می کند نه تنها خودش دادگاه برپا و محاکمه می کند و حکم می دهد، بلکه مجازات هم می کند. بسیاری از متهمین حاضرند شلاق بخورند و پول دهند و حبس بکشند اما آبروی شان ریخته نشود. پس سوال اینست که با کدام حجت شرعی و اخلاقی ما فردی را محاکمه و بدتر اینکه مجازات می کنیم؟
خلاف قانون چطور؟
برخی برای دفاع از افشاگری به ماده 697 قانون مجازات اشاره می کنند. در حالی که توجه نمی کنند ماده 697 می گوید اگر تهمت زدید باید بتوانید در دادگاه دفاع کنید. ولی این ماده تائید افشاگری نیست. چه آنکه اگر حتا موفق به دفاع مستند شوید، همچنان حرمت آبرو سرجای خودش باقی است و از آن نمی توانید دفاع کنید.
پس باب انتقاد بسته می شود؟
خیر. دقت فرمائید افشاگری ربطی به گناه علنی ندارد. تخلفاتی که در علن صورت می گیرد نیازمند امر به معروف و نهی از منکر علنی است و مصداق افشاگری نیست.
پس چرا دادگاه در مواردی اسم می برد؟
حاکم شرع حق دارد در مواردی که مصلحت بالاتری نسبت به آبروی مومن وجود دارد، مجرم را معرفی و اسم ببرد. توجه شود که اسم بردن خودش یک مجازات است که حکم حاکم شرع می خواهد نه تشخیص فردی. لذا رهبر انقلاب تشخیص این موضوع را بر عهده دستگاه قضا قرار داده است.
در انتها بدانیم که رهبری انقلاب با اسم بردن در افشاگری مخالف است و چندین بار نسبت به این موضوع تذکر داده است:" بنده نمیخواهم ملاحظهی کسی را بکنم؛ منتها فکر نمیکنم تا چیزی قطعی و اثبات نشده، بزرگ بودن و اهمیتش ثابت نشده، محاکمه نشده و روی آن قضاوتی نیست، باید سرِ زبانها بیفتد و مطرح شود. هر کس این کار را بکند، بنده موافق نیستم؛ چه مطبوعاتیها، چه رادیو و تلویزیون و چه دیگران"
#سال_رونق_تولید
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
پرواز لاشخورها بر آسمان
لاشخورها بازگشتند. دختر آبی خودکشی کرد؛ اما مظلوم است. چون بر جنازه اش لاشخورها نشسته اند و حرمت خود و خانواده اش را ریختند. جریانی که مترصد است، ایستاده ای بیافتد تا از جنازه اش سفره بسازد.
مسیح علی نژاد به بهانه دخترآبی نوشته است "جمهوری اسلامی فقط زبان زور می فهمد. فیفا باید تحریم کند." تحریم؟ چون یک دختر به جهات روانی خودکشی کرده است؟ بله درست است. کارمند آمریکا حقوق می گیرد تا با لاشخوری از جنازه دختر ایرانی، مردم ایران را تحریم کند. بی بی سی و من وتو و دیگر رسانه های مزدور نیز هیزم معرکه می شوند...
تاجزاده هشدار داده است که آستانه تحمل مردم پائین آمده است و طالبانیسم را تحمل نمی کنند. او از چه حرف می زند؟ منع ورود زنان به ورزشگاه. یعنی آنچه دولت روحانی در ایجاد زیرساخت ها فراهم نکرده است را پای خون دختر آبی فاکتور می کند.
البته برخی نیز جاهلانه، هم سفره این لاشخورها شدند. پروانه سلحشوری نوشته است در جامعه ای که مردان حق زنان را سلب می کنند همه ما در قتل سحر مسئولیم. او خواسته یا ناخواسته به این بهانه از آشوب حرف می زند. این خانم همان کسی است که میترا استاد را قربانی پرستو سازی در جمهوری اسلامی دانست.
میترا استاد
این جریان سابقه دارست. لاشخورهای آسمان ایران سالهاست بر این ملت تهدید اند. هنوز چند روز از قتل میترا استاد توسط تنها سیاست مدار آموزش و پرورشی اصلاحات نگذشته بود که به مقتول اتهام پرستو زدند. نه حرمت مقتول را نگه داشتند نه جمهوری اسلامی را.
کودکان شوشتری
مسیح علی نژاد همان کسی است که چند ماه پیش فیلم تجاوز به کودک شوشتری را پخش کرد و حتا از سوی طرفدارانش نیز به بیماری روانی و جنسی متهم شد و دست آخر مجبور شد عکس و فیلم ها را پاک کند. عکس و فیلم ها را پخش کرد تا نشان دهد حجاب اجباری در نهایت به تجاوز به کودکان منجر می شود. همین اندازه بلاهت.
آتنا و ستایش
برای آتنا وستایش به سوگواری نشستند و لقمه 2030 را در خون این بچه های معصوم زدند و به دندان کشیدند و هر روز بیشتر قلب خانواده های آنها را جریحه دار کردند.
این جریان سابقه دارست.
ترانه موسوی ها
این جریان را می شناسیم. سابقه دارست. حیاتش به لاشخوری است. اگر سفره ای هم نیابد می سازد. از آنروز که خون نداآقاسلطان ها را باواسطه و بی واسطه بر زمین ریختند تا انجا که ناچار شدند بر قبرهای خالی ترانه موسوی ها بنشینند و مویه کنند...
#سال_رونق_تولید
____
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
مخالفان شگفت انگیز طرح شفافیت
1⃣یکم. خبرگزاری فارس با کلیه نمایندگان مجلس مصاحبه کرده و نظر صریح آنها درباره طرح شفافیت را جویا شده است. نتایج جالب است.
227 نفر موافق. 16 نفر مخالف که بعد از انتشار گزارش نظرشان برگشت و شدند 14 نفر. باقی هم یا ممتنع یا تلفن جواب ندادند.
2⃣دوم. سال 97 یک فوریت طرح شفافیت با حداقل 160 امضا در صحن علنی مطرح و البته با رای قاطع کنار گذاشته می شود.
مخالفان یک فوریت 108 رای. موافقان 59 رای و 5 رای هم ممتنع. یعنی همان ها که علنی امضا کرده بودند در خفا رای ندادند.
3⃣سوم. سال 98 دو فوریت طرح دیگری با 190 امضا به رای گذاشته شد که در نهایت با 103 رای مخالف و 69 رای موافق و 8 رای ممتنع رد شد. یعنی حدود نیمی از کسانی که طرح را امضا کردند، وقتی رای گیری غیرعلنی شد، حرف شان را پس گرفتند.
جالب اینکه مجلس با رای گیری "علنی" همین فوریت نیز با 110 مخالف و 57 موافق، مخالفت می کند.
واقعا چرا؟
✅چند نکته در این رابطه حائز اهمیت است.
در نگاه اول و خوشبینانه ممکن است گفته شود مخالفت با فوریت به معنی مخالفت با طرح نیست. حرف خوبی است. اما در این رابطه چند ملاحظه وجود دارد.
اول اینکه حذف فوریت یعنی بررسی طرح به مجلس بعدی حواله می شود. آیا موضوع شفافیت در مجلس انقدر بی اهمیت است؟ آیا غیر این است که ریشه بسیاری از آسیب های تصمیم گیری و فساد ها در عدم شفافیت است؟ اساسا چرا حواله به مجلس بعد؟
دوم اینکه وقتی یک فوریت در سال 97 رد شد برخی گفتند این طرح باید کارشناسی شود. مرکز پژوهش ها و دیگر نهادهای مدنی مثل "اندیشکده شفافیت برای ایران" روی موضوع کار کردند. پس چرا مجدد رای ندادند؟
سوم و مهمتر اینکه کافی است نظر مخالفان طرح در مجلس را یک بار مرور کنید. هیچ استدلال قابل اعتنایی در رد فوریت نیست. اتفاقا اغلب مخالفان وارد محتوا شدند که شاهد ماجرا نیز تذکر پیاپی رئیس مجلس است. مخالفان اغلب معتقدند شفاف سازی موجب پوپولیسم می شود و دیگر اینکه مردم ما بلوغ لازم برای آرای شفاف را ندارند.
این تناقض در امضای علنی و رای غیرعلنی، از مخالفت با اصل طرح به مراتب بدتر است. این نوع مخفی کاری و بی صداقتی و رفتار متظاهرانه با هیچ منطقی توجیه ندارد. به تعبیر دقیق تر نماینده ای که صریح اعلام می کند مخالف است حتما نسبت به این چند ده نماینده پنهان کار، ارجح است.
✅حال سوال اینست که این نماینده ها از چه چیز هراس دارند که حاضرند برای عدم شفافیت رفتار و تصمیم شان، این چنین بی صداقت رفتار کنند؟
#سال_رونق_تولید
____
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
چرا مردم عصبی شدند؟
افزایش قیمت بنزین زمان احمدی نژاد هم اجرا شد. چند تا پمپ بنزین هم تخریب شد. سروصدا ها نیز بیشتر بود. اما مردم در نهایت به اندازه امروز عصبانی نبودند. اگر عصبانیت امروز هم بروز اجتماعی ندارد رشد و صبوری مردم است نه تدبیر دولت.
اما چرا؟ً
مهمترین نکته اش اینست که جامعه به عزم و هزم دولت اعتماد داشت. ولو اینکه به تصمیم دولت باور نداشت و گران شدن بنزین را خطا بداند. از طرفی اعتماد نسبی به نظارت مجلس داشت. چند تا نماینده باوجدان و غیرتی و کارشناس شبانه روز ناظر بر دولت بودند. مرکز پژوهش ها گزارش های دقیق کارشناسی و نظارتی داشت. شهرداری تهران بستر اجرای سیاست های قیمتی را فراهم کرده بود. اگر مترو و سیستم حمل ونقل عمومی آن دوره نبود روش های قیمتی پاسخگو نبود.
اما مشکل امروز دولت، تنها شوک درمانی نیست. اینکه مردم عصبی اند تنها یک دلیل دارد. آنهم اینکه اعتماد ندارند. همین تصمیم را هم می شود با روش های و سیاست های تکمیلی تدبیر و مهار کرد. اما مردم، این دولت را مرد شرایط سخت نمی دانند. بی راه هم نمی گویند. حق دارند. خاطره دلار 18 هزار تومانی و سیاست حیف و میل کردن طلا و ارز فراموش نشده است.
از طرفی به نهادهای تکمیلی نیز اعتماد ندارند. نه مجلسی است در راس امور و نه حتا تیم کارشناسی که بیاید و از این تصمیم دفاع کند. حتا لیبرال های وطنی نیز این روزها غائبند. یکی شان حاضر نیست پای این تصمیم که سالها سنگش را به سینه زدند امضا کنند.
با این همه، دولت حتا آداب همراه کردن مردم را هم یاد ندارد. چنین تصمیم سختی را شبانه اعلام نمی کنند. با اطلاعیه خبر نمی دهند. نفرات میانی خبررسانی نمی کنند. چنین تصمیمی نیازمند حضور رئیس جمهور جلوی دوربین و ارائه توضیح صمیمانه و صادقانه وشفاف و رودر رو با مردم است. باید دل و ذهن مردم را همراه کرد نه صرفا جیبشان را.
چندسال مردم گریزی و تکبرساختاری و پنهان کاری در تصمیم گیری باعث شده است امروز که ناگزیر از شوک درمانی است، اعتماد مردم را نداشته باشد.
کاش حداقل به بهانه این تصمیم خشن، روزهای پیش رو را غنیمت بدانند...
#محسن_مهدیان
#سال_رونق_تولید
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان
آیا رهبرانقلاب را می شود نقد کرد؟
بعد از ماجرای بنزین و تدبیر رهبری در حمایت از این تصمیم، برخی انقلابیون یک سوال برایشان ایجاد شد. آیا تصمیم رهبری را می شود نقد کرد؟ آتش بنزین نشست؛ اما این سوال همچنان باقی است. بهترین پاسخ مرور دیدارهای دانشجویی رهبری است. ایشان در یکی از دیدارها در واکنش به نقد یکی از دانشجوها می فرمایند: " خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم"
پس از اصل انتقاد عبور می کنیم؛ اما انتقاد از رهبری را باید با ۴ شاخص محک بزنیم. طبیعی است که این متن و ملاحظات برای کسانی است که دغدغه انقلابی گری دارند...
یکم. نقد رهبری نمی تواند بی اعتنا به نظام اندیشه ایشان باشد. باید جایگاه مردم و جمهوریت و ساختارهای انقلاب و مفهوم ولایت و عدالت و غیره را در نظام بینشی رهبری توجه کرد و مصادیق را با ارجاع به همین مبانی مورد پرسش قرار داد. با تراز "لیبرالیسم" و "عدالت خواهی دلبخواهی" و "بی اعتنایی به جمهوریت" و ... نمی شود سراغ نقد رهبری رفت . نقد باید منتهی به انقلابیگری در همان شعارهای راستین باشد.
دوم. عقل حکم میکند که در نقد یک کارشناس در حوزهی تخصص خودش، به علم او توجه کنیم. این ملاحظه متفاوت از ادب و احترام است. ادب که جای خود، اما به حکم عقلانیت در نقد، فردی که علم و تجربه و اطلاعاتش در اداره و رهبری انقلاب بیش از هرکسی است، اظهارات و عملکرد او یک متغیر مؤثر در تحلیل است. روشنست که این ملاحظه نفی نقد نیست؛ اما یک ملاحظه منطقی است.
سوم. اگر در نقد رهبری به مصادیق متعدد رسیدیم، احتمالاً به جهت گفتمانی اختلاف داریم نه مصادیق. اینجا باید نگران شد. باید سطح اختلاف را جای دیگر و در سطح دیگری از اعتقادات حل و فصل کرد.
چهارم و از همه مهمتر؛ نقد باید موجب تقویت نظام اسلامی شود. نقدی که نقشه گفتمانی و انقلابی رهبری را در ابعاد کلانتر بهم بریزد، ناحق است ولو اینکه در ظاهر حق بنماید. گرچه شاخص ولایت، عدالت است؛ اما راه رسیدن به عدالت با ولایت است. نقدی که هیمنه ولایت و نقشه راهبردی اورا تضعیف کند ولو اینکه با شعار عدالت باشد، بی عدالتی محض است.
منبع:جام جم
#سال_رونق_تولید
__
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید! 👇
@daneshvadanestan
.
#محسن_مهدیان نوشت:
درباره تائید صلاحیتم...
پیامک تائید صلاحیت را دریافت کردم.
بعد از انتشار یادداشت انتقادی، از شورای نگهبان تماس گرفتند و برای جلسه ای دعوت کردند. ورودی ساختمان شلوغ بود. خیلی ها برای جلسه و پیگیری آمده بودند. وارد اتاق شدم. پیرمرد خوش مشربی به استقبال آمد. پرسید مدارک شما چیست؟ نامه ها و مستندات را ارائه کردم. گفتم این ها را پیش تر نیز به شکایت نامه قبلی الصاق کرده بودم. گفتند دست ما نرسیده است. دلیلش را جویا نشدم. شاید هم لابه لای اینهمه پرونده گم شده بود. تشکر کردم و خداحافظی ...تا پیامک امروز.
فاصله ردصلاحیت تا تائید صلاحیتم همین حریت ساختاری است که قیمت دارد.
اما دو گروه از این ردصلاحیت خیلی خوشحال شدند. یکی اصلاح طلبانی که باشیفتگی زائد الوصف بر شورا تاختند و نوشتند "دیدید گفتیم خسارتید" و یک گروه هم باقی مانده های انحراف که نوشتند "بر خاکستر آه ما نشستید".
اشتباه می کنند. بین جریان انقلاب و ایندو یک تفاوت ساده است. اینها عمریست خطا را بهانه می کنند تا با دیکتاتوری مقابل قانون بایستند و جریان انقلاب خطا را می بیند تا با اصلاحش مردم سالاری را به رخ بکشد.
به همین جهت هردو گروه از متن پیشین برآشفتند که چطور ممکن است حکمی را خطا بدانید و اما به احترام قانون بایستید و برایش حریم مقدس بسازید؟ واقع اینست که همه آنچه از انقلاب می فهمم همین است.
ما نقد می کنیم و از خطا ها و حتی ظلم ها می گوئیم اما چون ساختارها وقوانین جمهوری اسلامی را به امضا و برآمده از مردم می دانیم برایش حرمت قائلیم و راه اصلاح را نه در منیت ها و قلدرمآبی ها، بلکه در خود قانون می دانیم.
ما قصور و تقصیر ها را می بینیم و فریادش می کنیم اما چون حرکت کلی انقلاب را به سمت ظهور حق و سنت محوضت و خالص سازی الهی به سمت روشنایی می دانیم، سراپا امیدیم و اقدام.
ماجرای ردصلاحیتم هرچند خطا بر خطا بود اما برایم فخرانگیز بود. تلاش مشفقانه قاضی پرونده ام و تعصب دیدنی قاضی اجرای احکام برای اصلاح خطائی که صورت گرفته بود قابل تکریم است. حریت ساختاری شورای نگهبان نیز قابل احترام بود و تجربه ای شد ماندگار. آنقدر شجاعت و صداقت داشتند که بی اعتنا به حاشیه ها به تکلیف شان عمل کنند.
برای خودم نیز درس ها داشت. کمترینش اینکه من و ما اگر آبروئی داریم از انقلاب است. پس به هزینه کردن آبرویمان نیز نبالیم...
#من_رأی_میدهم
#انتقام_سخت #باید_قوی_شویم #ایام_الله
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
.
سید احسان خاندوزی، منتخب مردم تهران در مجلی یازدهم:
بهمن ۱۳۹۶ دولت لایحه ای به مجلس داد مبتنی بر مدل ETF در سهام عدالت. مجلس آنقدر تصمیم نگرفت که بعد از:
۸ برابرشدن هجوم کدهای جدید بورسی،
۱۱ برابرشدن ارزش سهام عدالت به نسبت ۱۳۸۵،
و تشدید نیاز خانوارهای کم درآمد،
آنگاه دولت رفت و مجوز را از رهبری گرفت.
به فکر مجلس قوی باشیم.
#محسن_مهدیان، روزنامه نگار با اشاره به توییت سید احسان خاندوزی:
این توئیت را یک گوشه بنویسید و نگه دارید.
اگر دوباره بی محابا و ناشیانه گفتند مجلس راس امور نیست و چرا رهبری ورود به جزییات می کند، مواردی شبیه به این مصداق را یادآوری کنید.
وقتی دولت و مجلس به وظیفه اش عمل نکند، رهبری مجبور میشود برای باز کردن گره ها ورود کند.
#۹۸بنزین
#بودجه۹۹
#سال_جهش_تولید
#با_هم_کرونا_را_هم_شکست_میدهیم
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan
⭕️درباره رفراندوم
👈اولا چرا باید رفراندوم گذاشت؟
پاسخ اولیه این است: شما در کجای دنیا تجربه ای داشته اید که به خاطر گمانه زنی عده ای اصل حکومت را مجدد به رفراندوم بگذارند؟
🔸تجربه دنیا هیچ؛
فرض کنیم رفراندوم برگزار شود؛ اگر گروه دیگری تشکیک کرد چه؟ این زنجیره کجا متوقف می شود؟ فردا یکی بگوید رای دیروز برای دیروزی هاست، امروز رای گیری مجدد، قبول می کنید؟
🔹خطای روشی هم هیچ؛
سوال کننده احتمالا می داند که تنها حکومتی که در عالم رای مردم برایش حیثیتی است جمهوری اسلامی است.
👈لذا سوال عمیقترش اینست:
"مگر امام نگفت انتخاب پدران ما در زمان طاغوت انتخاب ما نیست؟ پس نسل جدید هم انتخاب پدران خود را نمی خواهند و لذا رفراندوم".
🔹اولا از کجا به این شناخت از نسل جدید رسیدید؟ ولی قبول؛ نخواهند. رفراندوم چرا؟
🔸پاسخ دو تفاوت بین قانون اساسی دوره طاغوت با قانون اساسی جمهوری اسلامی است. در قانون اساسی دوره طاغوت راه بر هرگونه اصلاح بسته بود و امکان تغییر شاه وجود نداشت. لذا فرزند حق نداشت خلاف انتخاب پدر انتخاب کند. اما در قانون اساسی ما همه چیز دست خود مردم است. حتا انتخاب رهبری نیز غیر مستقیم دست مردم است و این یعنی در این کشور انتخاب هیچ پدری انتخاب نهایی نیست.
لذا رفراندوم بی معنی است، چون هر آنچه قرار باشد تغییر کند مسیرش مهیاست. ممکن است سوال شود که تغییر از طریق انتخابات زمانبر است. صدالبته چنین است. زمانبرست چون نیاز به فرهنگ سازی و اقناع افکار عمومی و کار تشکیلاتی و غیره دارد تا تغییرات هیجانی و ناشی از القائات و اغواگری های رسانه ای نباشد.
✅در نهایت اینکه؛
کسانی که حرف از رفراندوم می زنند احتمالا یک برداشت فانتزی از مردم دارند که چون از برخی رویه ها و مسوولین گلایه دارند از اصل نظام برگشتند. این نیز خطای فاحشی است. چرا؟
🔹مگر اصل نظام چیست؟ اسلامیت و جمهوریت. یعنی ممکن است از ایندو برگردند؟ این تصور نابخردانه از کجا آمده است که مردم ایران دچار ارتجاع فکری شدند؟ یعنی دیگر اخلاق و اسلام و معنویت نمی خواهند؟ عدالت نمی خواهند؟ حاکمیت مردم بر مردم را بر نمی تابند؟ جامعه ای که عالم شد دیگر به جاهلیت باز نخواهد گشت.
🔸به سخن صریحتر مردم ایران از جمهوری اسلامی برگردند، عقب نخواهند رفت و دنبال جمهوری اسلامی متعالی تر اند؛ این نیز در اصلاح تدریجی است.
👈خلاصه اینکه چرا باید نشانه های قطعی دلبستگی این ملت به نظام را در رویدادهای مختلف رها کنیم و به کری خوانی ناشی از توهم اکثریتی که هم اشکال منطقی دارد و هم روشی و هم در هیچ کجای عالم تجربه نشده است بها دهیم؟
اهل تغییرید؟ بسم الله. تغییر از دالان بینش ها و گرایش هاست.
#محسن_مهدیان
🔴 #گرگها_در_کمینند
❌ #وقت_بیدار_شدن_است
#سوریه_سازی_ممنوع
#جانم_فدای_ایران
#امنیت_اتفاقی_نیست #مدافعان_امنیت #جنگ_شناختی
#لبیک_یا_خامنه_ای #زن_عفت_افتخار
#جنگ_ترکیبی
#تجزیه_طلبی
#سلبریتی_بیسواد
___
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan