eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
445 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 @daneshvadanestan گور دسته ‌جمعی ارز نوشت: سال‌های وحشت جنگ و حمله هوایی عراق بود و وسط حیاط مدرسه ما یک پناهگاه ساخته بودند. آژیر قرمز که به صدا در می‌آمد، چهارصد پانصد نفر دانش‌آموز دوره راهنمایی، وحشت‌زده به سمت دو در ورودی پناهگاه حمله می‌بردیم. پناهگاهی تاریک که کودکانه تصور می‌کردیم اگر بمب بر سر آن بریزد در امان خواهیم بود؛ چه تصوری خامی. بمبی اگر به آن پناهگاه می‌خورد، گور دسته‌جمعی ما می‌شد. بمب هیچ وقت به مدرسه ما نخورد و هیچ‌ دانش‌آموزی با بمب آسیب ندید، اما هر بار که صدای آژیر قرمز به صدا درآمد، شلوغی و حمله به در پناهگاه، چند آسیب‌دیده و دست و پا شکسته به جا گذاشت. ما از ترس بمب، با صدای آژیر قرمز، همدیگر را زیر دست و پا له می‌کردیم؛ برای رسیدن به گوری دسته‌جمعی که توهم جان‌پناه بود. ازدحام این روزها برای خرید ارز جلوی صرافی‌ها هم چیزی شبیه حمله ما به پناهگاه مدرسه ماست. همه کاستی‌ها، ناتوانی‌ها و بی‌کفایتی‌ها درست، اما ما چرا کم و زیاد پول‌مان را به دست گرفته‌ایم و جلوی صرافی‌ها صف کشیده‌ایم؟ ما چرا باید با دامن زدن به یک «وحشت عمومی» خودمان را زیر دست و پا له کنیم؟ آژیر می‌کشد، در منطقه هم صدای این آژیر را تقویت می‌کنند، و شاید کسانی هم در داخل عمداً یا از سر نادانی[در همراهی با آنان] بر وحشت آژیرها می‌افزایند. آیا این ما هستیم که از ترس آژیر خود را برای رساندن به پناهگاهی که جز ابهام و تاریکی در آن نیست، زیر دست و پای یکدیگر له خواهیم کرد؟ می‌ترسیم ارزش پول ملی سقوط کند و دارایی‌ها ما کاهش یابد؟ هر قدر بیشتر جلوی صرافی‌ها صف بکشیم، قیمت بالاتر می‌رود و این سقوط بیشتر می‌شود، بدون آن‌که چیزی گیر اکثریت بیاید. می‌ترسیم بمبی در اقتصاد منفجر شود و ما بیرون از پناهگاه، زیان کنیم؟ صف کشیدن برای خرید دلار، می‌تواند پیش از آن‌که بمبی از راه برسد، ما را زیر دست و پای خودمان له کند. می‌ترسیم گروه‌هایی با دارایی‌های کلان از خرید و فروش در بازار ارز سودهای کلان ببرند و خرده‌پول‌های دست ما هیچ شود و از این نمد کلاهی برای ما ساخته نشود؟ صف کشیدن ما برای خرید دلار، سود صاحبان دارایی‌های بزرگ را بیشتر می‌کند. هر یک تومان که با حضور وحشت‌آلود ما جلوی صرافی‌ها بر قیمت دلار افزوده می‌شود، صاحبان سرمایه‌های مشروع و نامشروع حاضر در بازار ارز را بیش از آن‌چه تصور کنید افزایش می‌دهد. بیایید از ترس آژیر، یکدیگر را در رسیدن به توهمی از پناهگاه له نکنیم. آرام بگیریم و کنار بکشیم، بگذار ببینیم آن‌ها که تنها در میان میدان می‌مانند، کیستند. آن‌ها که نان‌شان در همراهی ما با شلوغی میانه میدان است. آژیرها را همه به صدا درمی‌آورند، عکس‌هایی از بی‌ارزش شدن پول فلان کشورها پخش می‌کنند؛ و همه برای آن است که من و شما بترسیم و خرده‌پول‌های‌مان را به میدان بیاوریم، وحشت بیافرینیم و در میانه تاریکی یکدیگر را زیر دست و پا له کنیم. _________ ! وارد شوید!👇 @daneshvadanestan
. ابراهيم «خروج» نکرد/خروج سفارشي نيست – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي برداشت اولم از «» سادگي و دور بودن از سابقه درخشان فيلم‌سازي بود. من او را با روبان قرمز، ارتفاع پست و آژانس شيشه‌اي مي‌شناختم. گويي او از سنت خودش خروج کرده و فيلمي دم‌دستي ساخته بود. ساده و دور از سنت حاتمي‌کيا به نظر مي‌رسيد، اما دو روز است روايت به‌ظاهر ساده‌اش دست از سرم برنمي‌دارد. ابراهيم حاتمي‌کيا به اندازه اخلاق گاه تندش به هنگام مواجهه با خبرنگارها و منتقدان – که کاش تند نبود - در هشدار دادن به قدرت هم تند است، خواه گوينده‌اش حاج‌ کاظم آژانس باشد يا «رحمت بخشي» در فيلم خروج. «خروج» مدتي زمان مي‌خواهد تا نمادهايي که حاتمي‌کيا کنار هم رديف کرده، آشکار و معنادار شوند. فکر مي‌کنم او دقيقاً به همين دليل در کنفرانس خبري بعد از نمايش فيلم، استوار مي‌گفت به اندازه همه ديگر فيلم‌هايش درباره «خروج» فکر کرده و آن‌را دوست دارد. حاتمي‌کيا فيلم را با حمایت سازمان اوج ساخته است، و اين سازمان به جريان خاص اصولگراي وابسته به يک نهاد نظامي تعلق دارد، اما خروج سفارشي نيست و اين خود حاتمي‌کياست که فيلم ساخته است. سخت کوشيده روايت تصويري جامعه‌اي صبور، ناراضي، کم‌اعتماد و معترض را در خروج به تصوير بکشد. حاتمي‌کيا اين بار صريح و دوباره با قدرت حرف زده است، همان گونه که قبلاً هم چنين کرده بود. اين بار بيشتر نقش «کنشگر مرزي» را ايفا مي‌کند. کنشگري که در بين گفتمان خودي‌هاي قدرت جايي دارد، اما تسخير نشده است؛ و رو در رو با قدرت، از جانب مردم و براي ايشان سخن مي‌گويد. او اين بار مردم را کف جاده به تصوير کشيده است. ابراهيم خروج نکرده، سفارشي هم نساخته؛ ولي «خروج‌»اش را جدي بگيريد، دیدنی است. ____ ! وارد شوید! @daneshvadanestan‌‌