eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
457 دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
22.1هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
وجدان و خودِ اصیل انسانی تا زمانی‌که گم‌گشته در اهواء‌ و ورّاجی‌ها و بوالفضولی‌های همگانیِ خیابانی است، از ما پنهان است. فقط آن‌گاه که دلشوره‌ی مرگ رخ می‌دهد و انسان مرگ را نه مرگ دیگری بلکه مرگ خود می‌بیند یا با یک مرگ ناگهانی بزرگ غیرمنتظره مواجه می‌شود، در آستانه‌ی افشاشدگی خود قرار می‌گیرد. بیرون از افشاگری مرگ، همه‌ی فهم‌ها منفعلانه و دروغین است و آنچنانکه آوینی در "آخرین دوران رنج" می‌گوید، نظم و انضباط نهیلیستی در متن روزمرگی اختیار و آگاهی انسان را می‌رباید و خفه می‌کند. راز اینکه هنر و شعر در همسايگی رنج و دلشوره‌ی مرگ متولد می‌شود همین آگاهی حقیقی و بی‌پرده از خویش و هستی است. وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
داشتم به امام خمینی(ره) فکر می‌کردم؛ امام بهاری بود که درختان اطراف ما را به ثمر رساند. این درختها خشک بودند و ما اصلاً التفات نداشتیم که اینها چه نوع درختی است و چه میوه‌ای می‌دهد. ناگاه شاخه‌های خشک جوانه زد و شکوفه داد و به بار نشست. یک درخت، آبستن روح جمعی ما بود و سیب جهاد را به‌بار آورد. از درخت دیگر خرمای ایثار پنهان شده در باطن روابط دینی ما ظاهر شد. از جوانه‌ی تاک توکل، انگور امید رویید. باغهای همسایه جنبش‌های رهایی بخش ضد استکباری را ثمر دادند... در جهانی که امام بر ما آشکارش کرده بود، گویی در بهشتی بودیم که شاخه‌ها سر تواضع خود را برای چیدن میوه‌های‌شان پایین کشیده بودند. برخی بعدها با عقل حسابگر خود به این بهار بدبین شدند و به محض خضوع در برابر آن عقل معاش، بهار امام برای‌شان نامرئی شد و از بهشت رانده شدند. اما بسیاری همچنان در سایه سار آن بهارند، راز می‌شنوند و شهید می‌دهند و از میوه‌های توکل و ایثار و جهاد ارتزاق می‌کنند. وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
آیسخولوس درسرود زئوس در آگاممنون می‌گوید: «زئوس، کسی که مردم را به تفکر فرا خواند، هم او مقررکرده است که حکمت تنها از طریق رنج به دست آید.» کانال وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
"دوست داشتن" و "نفرت داشتن" برای مردمان عادی -مثل ما- غالبا حالاتی مربوط به سکونت در عالم خیال است. آنگاه که دوست می‌داریم یا متنفر میشویم اغلب برایش توضیحی نداریم جز آنکه با تسلط بر لفاظی بتوانیم برایش دلیلی بتراشیم. این حالات اغلب انفعالی و غرض‌ورزانه است، بی‌آنکه به غرض و جهتش که معمولا حبّ نفس و خودخواهی است، التفات داشته باشیم. حبّ و بغض "پیشا غرض" حالت نادر و موهبتی دور از دسترس است. جز با ریاضت، حکمت یا فیض حق، بعید است کسی به ساحت حبّ و بغض غیر غرض‌ورزانه تشرف حاصل کند. اگر نسبت به حبّ و بغض مراقبه داشته باشیم و مکر نفس و خیال را بشناسیم بعید است در عرصه‌های غرض‌ورزی مانند رقابت سیاسی، به هیجان بیاییم و گریبان چاک کنیم. وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
به تعبیر در زمانه‌ما گفتار به وراجّی و ژاژخایی بدل شده؛ وراجّی همان یاوه‌ای است که در آن فقط حرف زدن اهمیت دارد و نه محتوای سخن. و این چنین کسی زبان دیگری را نمیفهمد. همه سخن می‌گویند ولی همزبانی در کار نیست. در عین حال گم‌شدن در هیاهوی یاوه‌ها و همرنگ جماعت شدن همان غفلت و خلسه‌ی لذت‌بخشی است که ما را از دلشوره‌های هستی‌شناختی نجات می‌دهد و از دست خویشتن اصیل می‌رهاند. وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
برخی از سر ناراحتی می‌گویند رای قومیتی بود که فلانی را رئیس جمهور کرد. اما مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟ بسیاری از همان‌ها که رای قوم و قبیله را نقد می‌کنند خود ملاک صلاحیت را قبیلگی می‌فهمند و گرفتار حب و بغض و رفاقت‌اند. طرفداری از سیاست و قدرت اغلب متعلَّق عالم خیال است و تمایل و تنفرش را از سلطه تصاویر وهمی می‌گیرد. از قضا آن‌که به جهت هم‌زبانی به هم‌شهری‌اش رای داده چه بسا با صرافت طبع به آنچه اعتمادش را برانگیخته رای داده است. در نظام درک او، هویت قومی و زبانی منشاء اعتبار و اعتماد است و نه هویت حزبی و قبیله‌ی سیاسی. آری رای قومی و قبیلگی قابل انتقاد است اما این نقد، برای کسانیکه خود به گونه‌‌ی مدرن نیست‌انگارانه‌‌ای از تعلق به قبیله گرفتارند، شاید مجاز نباشد و حتی متضمن نوعی تحقیر باشد. رشد، در پرتو عقل قدسی میسور و میسر است نه وهم و تعلق به قوم و قبیله یا تعلقات نیست‌انگارانه‌ی حزبی. کار سیاسی برای نظام اسلامی از نقطه‌ی رشد عقل قدسی جامعه آغاز می‌شود. وحید یامین.پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
انسانی که به اندازه‌گیری و انباشت اطلاعات رو می‌آورد، به اندیشیدن پشت میکند. علم جدید، انسان بی‌اندیشه می‌سازد. اولین تاثیر بیگانگی با اندیشه، آوارگی است. اندیشیدن با "ریشه داشتن" همراه است. انسان بیگانه با اندیشه، روی زمین جایی برای سُکنی گزیدن و ریشه دوانیدن پیدا نمی‌کند. ما اغلب مسکن داریم ولی سُکنی، نه. به همین جهت انسانِ آواره، به توریسم و سپس به مهاجرت رو میاورد. ولی هیچ مقصدی برای توریست یا مهاجر، محلی برای سکنی نیست. انسان بدون انس با اندیشه، همه جا آواره است. او با زمینی که ریشه‌هایش را بپروراند، بیگانه است. وحید یامین‌پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
من لا یقرا ، يعش خارج التاريخ!
از دیشب سه بار گریه کردم؛ بار اول با دیدن آن مرد مستاصل که با بغض از مردم میخواست ویدئوی برهنه شدن زنش را بازنشر نکنند. التماس میکرد... او دو تا فرزند دارد. داریم شرف‌مان را به شهوت بازنشر شگفتی‌های مجازی می‌بازیم. نشخوار کردن تصاویر این عریانی برای سرگرمی همان غلبه تکنیک بر خِرد انسانی است. این گوشی نیست که دست ماست، ما هستیم که در دست گوشی و در اختیار آن قرار گرفتیم، مسخ شده‌ایم، بی‌اراده شده‌ایم. تکنولوژی خِرد ما رو زایل کرده. بار دوم با خواندن توییت وحید اشتری در سرنوشت آن مدافع حرم، که یک بیچارگی مالی او را به‌کنج زندان انداخته. گویی یک مار سمّی کوچک که لای خاک‌های بیابان پنهانی می‌خزد، ناگاه پای پیشقراول قهرمان یک سپاه را نیش زده و او را از پا انداخته باشد. حکایت فتنه‌های دنیای پول‌زده با مردانی که هر یک درفش افتخار تاریخ را به دست دارند، همین است. حالا نوشته که بسیار پیش‌قدم شده‌اند که آن جوانمرد را آزاد کنند. و سوم؛ دیدن ذوق و شادمانی جوانان لبنانی از شنیدن سرود دیروز بچه‌دبستانی‌ها پیش حضرت آقا. آنها خود را در غربت و بی‌کسی و خیانت امّت رها شده می‌بینند. هر پیامی از سر صدق و دوستی آنها را زنده‌تر می‌کند. خاکستر غم را می‌تکانند و باز برمی‌خیزند. هر سه، حال بشر غربت‌زده در عصر عسرت است. جهان، غربتکده است. ما برادران و خواهران تنی هستیم که از کودکی ما را از هم جدا کرده‌اند. گاهی هنگام زل زدن در چشم هم چیزی محو از گذشته را بیاد می‌آوریم... وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
در ادبیات و زبان فارسی کلمه "هنر" بر معنایی متفاوت از آنچه امروز استفاده می‌شود، دلالت داشته است‌. خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب "اخلاق ناصری" به چهار هنران اشاره دارد که مقصودش چهار فضیلت شجاعت ، عدالت، دانایی و عفت است. همچنین حافظ: گر در سرت هوای وصال است حافظا باید که خاک درگه اهل «هنر» شوی یا: قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که‌از "هنر" عاریست برابر گذاشتن "هنر" برای Art انتخاب فرهنگستان زبان در حدود ۹۰ سال پیش بود. انتساب اثر هنری مانند تابلوهای نقاشی یا قطعات موسیقی و... به نبوغ و خلاقیت فردی، نتیجه تهی کردن "هنر" از معنای حقیقی‌اش و انباشتن آن از تلقی سوبژکتیویستی است. "هنر" که نیک‌مردی و فضیلت‌مندی است، افاضه از حق است و شعر و هنر دریافتی از عالم بالا و نه منتسب به نبوغ و خلاقیت فردی. چنانکه حافظ می‌گوید: در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم یا: حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن، خداداد است وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. مدرنیته و تحدید آزادی وحید یامین‌پور توتالیتاریسم(توتالیتاریانیسم) امکاناتی لازم دارد که فقط در مدرنیته قابل دستیابی است. مهمترین امکان توتالیتاریسم، امکان نظارت بر مردم، پیش‌بینی ذهنیات‌شان و تاثیر بر کنش‌های آنهاست که به مدد پیشرفت تکنولوژی‌های انضباطی فراهم شده است. شبکه‌های اجتماعی، علم تحلیل داده(دیتا ماینینگ) و هوش مصنوعی مهمترین امکان شکل‌گیری دولت توتالیتر در سلب آزادی و حتی نفی اختیار انسان است. دقت در تاثیرات تکنولوژی‌های ارتباطی بر کاربران کافی است که حکم "مرگ سوژه" فوکو را بپذیریم. در جهان پیشاتجدد، خشونت سخت و آزادی توأمان وجود داشت. در جهان متجدد، خشونت سخت و خشونت نرم توأمان نافی آزادی و اراده انسانی اند. . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🔻چرا ایرانی‌ها "یه کتی" راه رفتن را دوست دارند؟ امروز در کلاس تاریخ تفکر و تمدن در باب مقایسه ماجرای دن‌کیشوت در قرن ۱۷ و فرهنگ فتوت و عیّاری در ایران حرف زدم. اینکه سروانتس این کتاب را به عنوان مرثیه‌ای بر مرگ شوالیه‌ها نوشت. ناکجاآبادی که دیگر از ابَر مردها و شجاعان و جنگجویان که حامی عدالت و فقرا هستند، خبری نیست. آنچنان که در ایران جوانمردی و عیاری و پهلوانی و قلندری از معنای درونی که نوعی گره خوردگی به تصوف و ملامتیان بود تا حدودی به وادی لوطی‌ها و داش‌ها فرو افتاد. اما محبوبیت تاریخی عیاران و پهلوانان چه در فرهنگ ملامتی‌گری و مرام ناموس‌پرستی و چه در فُرم ظاهری‌اش که اندام ورزیده و شلنگ انداختن هنگام راه رفتن است، باقی ماند. سینما هم ما از الباقی این محبوبیت تاریخی در خلق شخصیت‌هایی مثل قیصر بهره بردند، هرچند که همین شخصیت‌ها خود مرثیه‌ای بودند بر فقدان تاریخی پهلوانان حقیقی و لِه شدن مقلدان آنها زیر دست و پای مدرنیته‌ای که فضیلت را در سوداگری و لذت‌طلبی خلاصه کرده بود. با ظهور انقلاب اسلامی حقیقت فتوّت و پهلوانی که با هنر رزم و جنگاوری و شجاعت و پاک‌چشمی پیوند داشت در فرهنگ دفاع مقدس مجدداً بازتولید شد، در آن‌سو به مدد فیلم‌فارسی و نمایش‌های رو حوضی و... خاطره‌ای از فُرم تاریخی لوطی‌گری که تهی از باطن معنوی شده بود در "یه کتی" راه رفتن و شلنگ انداختن و کلاه و سبیل و... به حیاتش ادامه داد. حافظ و سایر بزرگان حکمت و هنر ما تلاش بسیار کردند تا از حقیقت باطنی این مرام والا در برابر ظواهر ریاکارانه و فُرم تهی از معنا محافظت کنند؛ نه هرکه طرف کُله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری داند هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند وحید یامین‌پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan