☘چای مریم گلی برای تسکین فوری گلو درد
هنگامی که از گلو درد رنج می برید چای مریم گلی می تواند درد را به سرعت تسکین دهد و همچنین، سوزش و التهاب را در گلو کاهش دهد. ویژگی های ضد میکروبی چای مریم گلی به مبارزه با سرماخوردگی و همچنین تسکین درد و سوزش در گلو به واسطه کند کردن رشد باکتری های مضر در این قسمت کمک می کند.
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
Join ➣ 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
☘چوب میخک برای درمان سرماخوردگی و پیشگیری از پخش ویروس کرونا در بدن
اگر احساس کوفتگی و سردرد میکنید یا اینکه دماغتان چکه میکند معنیاش این است که کمکم سرماخوردهاید و یا در حال کرونا گرفتن هستید. نباید دست روی دست بگذارید تا وضع خرابتر شود. چوب میخک نه تنها ضدباکتری است بلکه خواص ضدویروسی هم دارد و شما را از شر ویروسها خلاص کرده و از تکثیر آنها جلوگیری میکند.
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
Join ➣ 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
☘ درمان تب کودکان
جو دو قاشق غذاخوری
عناب ده عدد
بنفشه پنج گرم
داخل چند لیوان آب جوش بریزید بجوشد تا لعاب دار شود سپس صاف کنید کم کم بدهید بخورد.
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
Join ➣ 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
✅ مرهم دردهای مفصلی زانو، آرنج، مچ دست، پا
✍ برشی کوچک از زنجبیل را درون نصف استکان روغن زیتون رنده کنید و اجازه دهید این ترکیب بمدت 7 روز باقی بماند سپس موضعی استفاده کنید
•••••••••••••••••••••••••••••••••••
Join ➣ 📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
🍏دمنوش پونه برای عفونت زنان
پونه یک ضدعفونی کننده طبیعی، ضد باکتری و ضد قارچ و بسیار تاثیرگذار برای زنان است.
این گیاه نه تنها باعث از بین رفتن قارچ ها می گردد بلکه به تقویت دستگاه ایمنی بدن هم کمک می کند.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
❗️نخوردن صبحانه موجب آب شدن ماهیچه های بدن می شود.
🔸با اینکار به سرعت بدن شروع به رشد چربی های مضر می کند و زیبایی اندام را نابود کرده و باعث چاقی مفرط می شود.
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
💭چند خاصیت جالب هویج 🥕
👈🏽تغذیه پوست
👈🏽کنترل قندخون
👈🏽مفید در بارداری
👈🏽سلامت روده ها
👈🏽افزایش ایمنی بدن
👈🏽شادابی روح و روان
👈🏽پیشگیری از پیری زودرس
🌿
📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید
#طب_سنتی
#گیاهان_دارویی
#دانستنی
👩🔬 @danestanihayetebi 👨🔬 ☘
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ازعشق_تاپاییز
قسمت ۱۲
بالاخره انتظار به پایان رسید
و شام دستپخت مامان حاضر شد غذای حوزه خیلی خوشمزهس ولی خدایی به خوشمزگی دستپخت مامان نبود
چن لقمه ای خوردم و و با مرسی گفتن از جام پاشدم
مامان گفت
-تو که چیزی نخوردی
پشت سرش هم پسرعمه و خانمش شدن دایه مهربانتر از مادر
-همینه دیگه غذا نمیخوری این قد لاغری
خانم پسرعمم که خانم خیلی خوبی بود گفت
-صبر داشته باش دو،سه سال دیگه اسماعیل شکم میزنه و چاق میشه تازه اول راهه
لبخندی زدم و به مامان گفتم
-مامان شامت خیلی خوشمزه بود مرسی
-تو که چیزی نخوردی
-چرا بابا به اندازه خوردم الانم برم بخوابم فردا باید برم حوزه
دوران مجردی عادت داشتم سرشب بخوابم ولی الان سرشبم دو نصف شبه
با خداحافظی از همه رفتم تو اتاقم
تا درو بستم باز یاد فاطمه افتادم دلم گرفت یه مکثی پشت در کردمو و تو دلم گفتم خدا بیامرزدت فاطمه کوچولو
باصدای اذان از خواب بیدار شدم
نماز صبحمو که خوندم چمدونمو و وسایلامو جمع کردم و سمت حوزه راه افتادم
تو طول هفته حق بیرون اومدن از حوزه رو نداشتم
به همین خاطر اواسط هفته بدجور دلتنگ پدر مادرم میشدم و گاهی وقتا نزدیک غروب طبقه دوم به دور از چشم همه یه گوشه کِز میکردمو گریه میکردم
یادمه سال اول طلبگی
از بس درس میخوندم دچار میگرن و سردرد های شدیدی شدم که به اجبار مدیر محترم یه هفته مرخصی گرفتم و رفتم خونه آبجی بهار که خلوت بود و بیسروصدا
سال اول خیلی سال خوبی بود سختیها و خوشی ها و خاطرات خوب و بدش واقعا عالی بود و از همه مهمتر وجود ناصر کنارم دلگرمم میکرد
راستی گفتم ناصر
قرار بود سال بعدش آزمون بده
و به طور رسمی طلبه حوزه بشه چون سال قبل قبول نشده بود به طور آزمایشی اما تمام وقت تو حوزه بود و همکلاسی من.
ناصر تو حوزه محبوبیت خاصی داشت
چون اخلاقش خوب بود و اجتماعی همه دوسش داشتند. سال بعد بهترین حوزه در شهر کاشان حوزه آیتالله یثربی که آرزوی خیلی ها تحصیل تو اون حوزه بود قبول شد.
سال اول با تمام خاطرات خوب و بدش تموم شد و من با موفقیت چشمگیری اون سال و پشت سر گذاشتم
تابستون همون سال یه طرح چهل روزه
تو شهر یزد برامون گذاشته بودن و من و ناصر مجبور شده بودیم چهل روز از خانواده دور باشیم.
مسیر اولمون مستقیم شهر یزد بود
یه شهر سنتی و زیبا بازارای قدیمیش، مردم خونگرمش، واقعا مهماننپاز و دوستداشتنی بودند.
بعد از استراحت یه روزه در حوزه امام خمینی یزد به سمت روستای «طرزجان» به راه افتادیم یک ساعت و نیم از شهر فاصله داشت.
اون طوری که شنیده بودم
یه روستای سرسبز و زیبا پر از میوههای خوشمزه و جوی های جاری از کنار خونهها وسط این روستای سبز به حوزه قدیمی بود که یاد خانه ارواح میافتادی مخصوصا شبا که بیشتر شبیه خونههای قدیمی جنزده بود.
اتاق من بیشتر از اینکه دیوار داشته باشه
پنجره های بزرگ شیشهای داشت و چون رو به جنگل باز میشد ترسناک تر جلوه میکرد
مخصوصا نصف شب با وزیدن باد و صدای گرگ و روباه خیلی وحشتناک میشد
من و ناصر و علیرضا تو یه اتاق بودیم
ناصر که همش پیش دوستاش بود علیرضا هم یه جا بند نبود و به همین منظور اکثر اوقات من تو اتاقم تنها بودم و جزء سیام قرآن رو حفظ میکردم.
«طرزجان» یه روستای خیلی سرسبز بود
خیلی خوش آب و هوا پر از درختان میوه و چشمه جاری از دل کوه. سرتاسر این روستا جنگل و کوه بود. اما دریغ از یه آدم زنده کل روستا رو باید قدم میزدی تا به یه انسان برخورد کنی در حد یه سلام باهاش حرف بزنی
به خاطر همین ۲۱ روز نتونستیم اون بهشت و تحمل کنیم
حتی من که از اهلسنت زاهدان
به خاطر تعصبات بیجا شون متنفر بودم دوست داشتم هرچه زودتر برگردیم زاهدان و حتی شده یه سنی ببینمو باهاش حرف بزنم
پنجشنبه جمعهها مردم از شهر میومدن روستا
و دختر،پسر قاطی و صدای پارتیشون فرسنگها به گوش میرسید
حاجآقا صالحی هم میگفت
-کسی حق نداره جمعهها از حوزه بره بیرون چون دخترا از شهر اومدن و صحیح نیست شما تو روستا باشید
و اینگونه بود که ما پنجشنبه و جمعه کلا قرنطینه بودیم
🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی
#رمان #داستان #کتاب_خوانی #کتاب_کتابخوانی #کتابخوانی #کتاب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸