#داستان_آموزنده
🔆گیاه شناس
معلمين ((شارل دولينه )) در مدرسه ، با كمال ياءس و نوميدى ، همه با هم اتفاق كردند كه به پدرش كه يك نفر كشيش بود پيشنهاد و نصيحت كنند بى جهت انتظار پيشرفت فرزندش را در كار تحصيل و درس خواندن نداشته باشد؛ زيرا هيچ گونه فهم و استعدادى در او مشاهده نمى شود. بهتر است يك كار دستى مناسبى براى فرزندش پيدا كند و به دنبال آن كار بفرستد.
ولى پدر و مادر ((لينه ))، روى علاقه فراوان به فرزند، با همه نوميدى و تاءثر، وى را براى آموزش علم طب به دانشگاه روانه كردند. اما چون بضاعتى نداشتند فقط مبلغ اندكى براى خرج دوران تحصيل او پرداختند و اگر ترحم و كمك يك مرد نيكوكار كه در باغ دانشگاه با ((لينه )) آشنا شده بود نبود، فقر و تنگدستى او را از پا درمى آورد. ((لينه )) برخلاف ميل پدر و مادر، به رشته اى كه او را به دنبال آن فرستاده بودند علاقه اى نداشت . به رشته گياه شناسى علاقه مند بود. او از كودكى گياهها را دوست مى داشت و اين خصلت را از پدرش به ارث برده بود. باغ پدرش از نباتات زيبا پوشيده بود و از همان وقت كه ((لينه )) دوران كودكى را طى مى كرد، مادرش عادت كرده بود كه هروقت او گريه و فرياد مى كند گلى به دستش دهد تا آرام گيرد.
در خلال اوقاتى كه در دانشگاه طب تحصيل مى كرد، نوشته يك گياه شناس فرانسوى به دستش افتاد و علاقه مند شد در اسرار گياهها تعمق كند. در آن اوقات يكى از مسائل روز كه مورد توجه دانشمندان گياهشناس بود، طرز طبقه بندى صحيح گياهها و نباتات بود. ((لينه )) موفق شد يك نوع طبقه بندى خاصى بر مبناى تذكير و تاءنيث گياهان ابتكار كند كه بسيار مورد توجه قرار گرفت . كتابى كه وى در اين زمينه منتشر ساخت ، موجب شد كه در همان دانشگاهى كه در آنجا تحصيل مى كرد، براى وى در رشته اى كه معلوم شد استعداد آن رشته را دارد، مقامى دست و پا كنند، ولى حسادت ديگران مانع شد كه اين كار جامه عمل بپوشد.
لينه )) از موفقيت خود سرمست شد، اولين بار بود كه لذت موفقيت را مى چشيد، لذا به اين پيشامد اهميتى نداد و براى خود يك ماءموريت علمى دست و پا كرد و آماده يك سفر طولانى براى تحقيق و مطالعه در طبيعت گرديد. از اسباب سفر يك جامه دان و مختصرى لباسهاى زير و يك ذره بين و مقدارى كاغذ برداشت و تنها و پياده به راه افتاد. وى هفت هزار كيلومتر راه را با مواجهه مشكلات عجيب و شنيدنى طى كرد و با غنيمت بزرگى از معلومات و مطالعات مراجعت نمود و در سال 1735 يعنى سه سال بعد از آن جريان ، چون ملاحظه كرد در وطن خويش سوئد، جز كارهاى ناپايدار به دست نمى آيد، به هامبورك رفت و در آنجا هنگام بازديد يكى از موزه ها، يكى از گنجينه هاى خود را كه در اين سفر به دست آورده بود و به وجود آن بسيار مفتخر بود، به رئيس موزه نشان داد. و آن يك مار آبى بود كه هفت سر داشت . اين سرها نه فقط شبيه سر مار بلكه مانند سر ((راسو)) بودند. قاضى محل از اين بازديد كننده نحس و شوم سخت خشمگين شد، امر داد تا او را اخراج كنند.
((لينه )) باز هم مسافرتهاى خود را ادامه داد و طى راه رساله دكتراى خود را درعلم طب گذرانيد و حتى توانست كتاب خود را به نام ((دستگاه طبيعت )) در بين راه در ((ليدن )) به چاپ برساند. اين كتاب براى او شهرتى به وجود آورد و يكى از ثروتمندان آمستردام به او پيشنهاد كرد كه باغ زيبا و بى مانند او را اداره كند و به اين طريق موفق شد لحظه اى به پاى خسته خود استراحت بدهد. و از لطف حامى نيكوكار خود توانست كشور فرانسه را نيز بازديد كرده در جنگلهاى ((مودون )) به جمع آورى انواع گياهان آنجا مشغول شود.
سرانجام درد غربت و علاقه به وطن او را گرفت ، و به سوئد كشور خودش بازگشت . وطن اين بار قدرش را دانست و افتخاراتى كه لازمه نبوغ و پشتكار و اراده او بود به وى كه يك روز معلمين مدرسه عذرش را خواسته بودند عطا كرد
📚تاريخ علوم پى ير روسو، ص 382 و 383.
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
📗 #حکایت سنگ و آب
پیرمردی کنار رودخانه نشسته بود و با آرامش به سنگهایی که آب رویشان میلغزید نگاه میکرد. جوانی نزدیک شد و با صدایی پر از اضطراب گفت:
«چطور میتوانی اینقدر آرام باشی؟ مشکلاتم مثل کوه روی دوشم سنگینی میکنند!»
پیرمرد لبخندی زد و گفت:
«این سنگها را میبینی؟ سالهاست آب رویشان جاری است، اما هرگز نمیشکند. چون آب به جای تقابل، آرام از رویشان عبور میکند. گاهی لازم است به جای جنگیدن با مشکلات، بگذاری آرام از کنارت بگذرند.»
جوان لحظهای به آب نگاه کرد و گفت:
«شاید آرامش همان قدرتی است که دنبالش میگردم.»
پند:
گاهی بهترین راه مقابله با مشکلات، آرامش و عبور است، نه جنگیدن.
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
🔰 مرحوم آیت الله میلانی «ره»:
هر روز بنشـــــینید یک مقدار با امــام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش شب شود و شبـش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشـــــینید چند دقیـــقه، ولو آدم حال هم نداشـــــــته باشد، مثلاً از مفـــاتیح دعـــایی بخواند، با همـــــین زبان خودمـــان سلام و علیکی با آقا کند. با حضــرت درد و دلی کند.
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بز ورزشکار😳😳
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
37.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق یعنی نام زیبای حسین (ع)
عشق یعنی نوکری پای حسین(ع)
عشق یعنی سرورت باشد حسین(ع)
🎊#ولادت_آقا_اباعبدالله_بر_شما_خوبان_مبارک_باد
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠گرفتن تسهیلات بانکی
💬از نظر شرعی آیا گرفتن وام کالا با سود ۲۴ درصد برای خرید اقلام ضروری منزل و.... اشکال دارد؟
🔹آیا میتوان وام را در امور دیگری غیر از موارد ذکر شده در وکالتی که به بانک داده می شود، خرج کرد؟
💠 #استاد_محمدی_شیخشبانی
#احکام
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 عاقبت جوان مؤمنی که
حرمت پدر و مادرش را نگه نمیداشت ...
🎥استاد عالی
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست.
اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و می فهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه. تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری. یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه.
اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن.
📕 مردی به نام اُوِه
✍🏻 #فردریک_بکمن
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گَشتی در کاخِ نَنهی ۹۰ سالهی شاه #پهلوی ...
تصاویری کمتر دیدهشده از بیمارستان اختصاصی که در کاخ داشت تا انباری از مشروب و سینمایی با انواع و اقسام فیلمهای سکسی
تولههای ایشون الان دنبال زن زندگی ازادی اند😳
┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄
#دانستنی_های_زیبا
@danestanyhayezyba