مولا! تو ڪیستی ڪِھ نبی، آبروے خلق
معبود را به نام تو سوگند دادھ است
دستی ڪِھ عشق را بھ تو پیوند دادھ است
بیشڪ بھ ڪعبھ فرصت لبخند دادھ است
ذرھ ذرھ همھ دنیا بھ جنون آمدھ بود
روح از پیڪرھ ے ڪعبھ برون آمدھ بود
حافظ خبر نداشت جہان وقف مرتضاست
از ڪیسھ ے خلیفھ سمرقند دادھ است!
از دل خانھ علی رفت و حرم با او رفت
ڪعبھ در بدرقھاش چند قدم با او رفت