هدایت شده از تبادل مذهبی یا زینب
پایان تایم تبادلات پر جذب یازینب💁🏻♀💕
ممنون از صبوریتون💚
ادمین تبادل میشم🧡
آمارتون بالاۍ ۱۰۰ باشہ🦋
حتما در ڪانال زیر عضو باشید❤️🌸
https://eitaa.com/joinchat/1141178474Caba81c6b39
https://eitaa.com/joinchat/752091244C813f56c2c0
مدیر ها ساعت ۱۹ بنࢪ ها پاڪ بشہ🧤
شرایط ادمین شدنم😌
https://eitaa.com/joinchat/2201288814C688a75e59f
هدایت شده از تبادل مذهبی یا زینب
توجهتوجه
علآمتیکهـهماکنونمیشنوید
اعلآمخطریاوضعیتقرمزاست . . .💣
- کانالهایمستهجنراترک ! 🔞
وبه#فرشتگانچادࢪے 🚨🏃🏻♂️
- https://eitaa.com/joinchat/2201288814C688a75e59f
[هیرفیق !
اینکانالتلفآتداده♨️]
هدایت شده از تبادل مذهبی یا زینب
توجهتوجه
علآمتیکهـهماکنونمیشنوید
اعلآمخطریاوضعیتقرمزاست . . .💣
- کانالهایمستهجنراترک ! 🔞
وبه#فرشتگانچادࢪے 🚨🏃🏻♂️
- https://eitaa.com/joinchat/1141178474Caba81c6b39
[هیرفیق !
اینکانالتلفآتداده♨️]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازتپشافتاد دلم
ببریدشبھملاقاتِرضا..💔
آغـوشخــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
ازتپشافتاد دلم ببریدشبھملاقاتِرضا..💔
دلِمنگمشدهگرپیداشد
پسپاریداماناتِرضا(:🥀♥️
#برگه_امتحان📑
+سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐
+به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔
+کیا موافقن؟؟؟ ✅
+کیامخالف؟؟؟؟ ❌
_اکثر دانشجویان مخالف بودن❕ ❌😡
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄
_همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔
+ولی استاد جواب نمیداد...😐
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓
_ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓
_درس خوندیم📚📖🖊
_هزینه دادیم💵💶💷
_زمان صرف کردیم...🕒
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝
+استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱
+استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌
_دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
+برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔
+بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔
_+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔
💔تنها کسی که موافق بود ....
💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔
شادی روح تک تک شهدا صلوات
همسایه ها کمک کنید بشیم ۴۰۰🙏🏻
♡@bashohadat♡
کانال مذهبی
درجه ۱👌🏻
پست هاش عالیه🤩