eitaa logo
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
393 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
441 فایل
بِسْـمِ‌رَبِّ‌النْور؛✨️ "اینجاهر‌دل‌شکسته‌،التیام‌می‌یابد🌱" ناشناسمون🌵 https://harfeto.timefriend.net/17167459505911 🪴شرایط‌و‌همسایه‌ها : @sharaet_Canal -مدیر : @Laleiy - ادمین: @Seyede_dona براامام‌زمانت‌بمون🤍🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ 🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 😯 انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️
❤خادم الشهداء❤: 🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟! 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟ ☝️اینها جملاتی بود کھ دخترڪ در طول مسیر خوابگاھ تا دانشگاھ میشنید!!!🚶‍♀ بیچارھ اصلا اهل این حرفها نبود… این قضیھ بھ شدٺ آزارش میداد 😔 تا جایۍ کھ چند بار تصمیم گرفٺ بۍ خیال درس و مدرڪ شود و بھ محل زندگیش بازگردد...🙁💔 روزۍ بھ امامزادھ‌ۍ نزدیڪ رفٺ…🌱 شاید میخواسٺ گلھ کند از وضعیٺ آن شهر لعنتۍ...!!! 🍁دخترڪ وارد حیاط امامزادھ شد خستھ… انگار فقط آمدھ بود کند… دردش گفتنۍ نبود…!!! رفٺ و از روۍ آویز چادرۍ برداشٺ و سر کرد‌‌‌ 🧕 وارد شد و کنار ضریح نشسٺ 🌸 زیر لب چیزی می گفت انگار!!!😔 خدایا کمکم کن…😭💔 چند ساعٺ بعد ، دختر ڪھ کنار خوابیدھ بود با صداۍ زنۍ بیدار شد… 👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راھ نشستۍ! مردم میخوان کنن!!! دخترڪ سراسیمھ بلند شد و یادش افتاد کھ باید قبل از ساعٺ 8 خود را بھ خوابگاھ برساند…😧 بھ سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد…🚶‍♀ اما… اما انگار چیزۍ شدھ بود… دیگر کسۍ او را بد نگاھ نمیکرد..!👀 انگار محترم شدھ بود… تعقیبش نمیکرد!😯 احساس کرد… با خود گفت : مگھ میشھ انقد زود دعام شدھ باشھ!!!!🙄 فکر کرد شاید اشتباھ میکند!!! اما اینطور نبود! 🤔 یڪ لحظھ بھ خودش اومد… 🌸دید را سر جاش نذاشتھ…!😌↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادمین ❤ Γ@bashohadat🕊-