💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_چهل_و_نهم
+نظرت چیه اول نماز بخونیم بعد شام بخوریم؟
نگاهی گذرا بهش انداختم و گفتم
_من که نمیتونم نماز بخونم ...
با تعجب سرشو به سمتم برگردوند ...
+چرا ؟!
_هووف ...
دستم که گچ گرفته ، سرمم که باند پیچیه مژده خانم ، اونوقت چه جوری وضو بگیرم؟
مژده خندید و گفت
+برای این نمیخواستی نماز بخونی؟
خب وضو جبیره میگیرم ...
_چی چی بیره ؟
باز هم خندید ...
+جبیره ...
وضو جبیره برای وقتی هست که عضوی از بدنت زخمی باشه و روی بسته باشه ، و اگر بازش کنی ممکن هست صدمه ای ببینه .
تو این جور مواقع میشه با همون گچ و پانسمان وضو گرفت دخمل جون ...
_اُ اُ شما ها هم برای هر چیزی یه راه حل دارینا !...
میگما اگر از بچگی یکی مثل تو پیشم بود
شاید اینجوری نمی شدم ...
سرمو با تاسف تکون دادم و گفتم
شاید نمازامو میخوندم ...
شاید حجابمو رعایت میکردم ...
شاید با نامحرم گرم نمیگرفتم ...
و هزار تا شاید دیگه...
چون کسی نبود به سوالام جواب بده
منم دیگه دنبال جوابشون نرفتم ...
هوووفف،
مهم نیست ...
مژده لبخند گرمی زد و با مهربونی گفت
+بعد از نماز هر سوالی داری به خودم بگو
تا جایی که بتونم جواب سوالاتتو میدم ، باشه؟
_واقعا!؟
+آره ...
خیلی خوشحال شدم که یکی مثل مژده کنارمه
واقعا اگر یه دوستی مثل مژده داشتم
شاید اینجوری نبودم...
★★★★
بعد از وضو گرفتن و خوندن نماز به سمت مژده برگشتم
_قبول باشه
+قبول حق،
از شما هم قبول باشه .
خب حالا میتونی سوالاتتو بپرسی ...
_از کجا شروع کنم؟...
خب اولیش که ذهنمو خیلی درگیر کرده
همین نماز خوندنه ...
اصلا چرا ما نماز میخونیم ، نمیشه جور دیگه ای خدا رو عبادت کرد ؟
به نظر من اگر از ته قلب خدا رو شاکر باشیم
همین کفایت میکنه...
+خداوند خودش توی قرآن گفته : پیوسته به یاد من باشید تا شما ها رو مورد رحمت خودم قرار بدم ، و نماز خوندن هم یاد خداست ...
تا اینجا که توضیح داد سریع حرفشو قطع کردم و گفتم
_خدا که به نماز ما احتیاجی نداره ؟ ! پس چرا ما نماز میخونیم ؟
+آره درست میگی یاد کردن ما از خدایی که مالک جهانه سودی نداره اما یادی که خدا از ما میکنه ، باعث رستگاری ما تو کارهامون میشه .
ما به واسطه همین نماز هایی که میخونیم ، باعث میشیم خدا خطاهای ما رو ببخشه و دعاهامون رو مستجاب کنه.
_آخه یه بار نماز بخون ، دوبار بخون ...
نه اینکه هر روز و هر روز بخون ، تکراری میشه خب ...
مژده نگاهی به من انداخت و گفت
+ مروا جانم اولا نماز که تکراری نیست .
آره شاید در ظاهرش تکرای باشه
اما در باطن میدونی مثل چی میمونه ؟
در باطن هر نمازی که ما میخونیم مثل یه پله ای از نردبان میمونه ...
که ما با هر وعده نماز خوندنمون پله ای به خدا نزدیک تر میشیم.
خب حالا ما تکراری ترین کاری که انجام میدیم غذا خوردنه ...
درسته ؟
_آ...آره
+کسی نمیگه غذا خوردن تکراریه بلکه همه میگن برای سلامتی خوبه ...
پس ما غذا میخوریم تا سالم باشیم ...
نماز خوندن هم تغذیه روح انسانه ...
هر سوالی ازش می پرسیدم ، کامل جواب میداد...
و جای هیچ سوال دیگه ای رو برام نمیزاشت .
واقعا در برابرش کم آورده بودم.
_خ... خب... چرا ما نماز رو عربی میخونیم ؟
فارسی نمیشه خوند؟
+خب اگر قرار بود هرکسی به زبان خودش نماز رو بخوند که هزاران نوع نماز به وجود می اومد ...
از طرفی هیچ کلامی نمیتونه جایگزین کلام خدا بشه ...
چون کلام خدا در عین کوتاه بودنش ، معانی وسیع و عمیقی داره ...
_مژده یادته روز اول بهم گفتی شهید با مُرده فرق داره ؟ !
میخوام بدونم اصلا شهید کیه و فرقش با مُرده چیه ؟
خب دوتاشون نیستن دیگه ...
+شهید به کسی میگن که خودش رو در راه خدا فدا کنه و برای رسیدن به رضایت خدای خودش از هستی خودش ، تو این عالم صرف نظر کنه و از تمام لذت های مادی دست بکشه .
مُرده هم فرقش با شهید اینه که ...
مُرده وقتی هست که دفتر زندگیت به پایان رسیده و جانت رو در راه خدا ندادی...
فقط پیمانت تموم شده و باید بری ...
اما شهادت از خودگذشتگی زیادی میخواد ...
میدونی مروا وقتی کسی شهید میشه
به کمال میرسه ...
به اون هدف اصلی که داریم براش زندگی میکنیم ...
شهید خودش شفاعت میکنه و واسطه گر حاجت گرفتن هاست...
سکوتمو که دید با مهربونی گفت
+بریم شام بخوریم ؟
_ ن... نه ، تو برو بخور خیلی خسته شدی ...
من یکم دیگه اینجا می مونم
بعدا خودم یه چیزی می خورم ...
+هرجور راحتی ...
بلند شد که بره اما انگار چیزی یادش اومده باشه ، دوباره کنارم نشست ...
&ادامـــه دارد .....