eitaa logo
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
390 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
441 فایل
بِسْـمِ‌رَبِّ‌النْور؛✨️ "اینجاهر‌دل‌شکسته‌،التیام‌می‌یابد🌱" ناشناسمون🌵 https://harfeto.timefriend.net/17167459505911 🪴شرایط‌و‌همسایه‌ها : @sharaet_Canal -مدیر : @Laleiy - ادمین: @Seyede_dona براامام‌زمانت‌بمون🤍🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🌿» ما‌مدعۍ‌صفِ‌اول‌بــ‌ودیم ‌ازآخࢪِ‌مجلس‌شھدا‌را‌چیدند🙂 📱 🌿 👌🏻 Γ@bashohadat🕊-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤷🏻‍♂ 💬همیشه وقتی کسی نماز خون میشه بهش میگم : هر غلطی کردی بازم نمازتو بخون… یه همچنین توصیه ای رو تو ارتباط با امام زمان هم دارم… که هر غلطی کردی…بازم صحبت کردنت رو با امام زمان قطع نکن…. ⁉️میدونی چرا به همه همینو میگم ؟ 👈🏻چون وقتی میلغزی یا درگیر خطا و گناهی میشی‌….اولین چیزی که شیطون دست روش میذاره نماز و اهل بیته‌…. خیلی عجیبه…. بهت میگه نماز نخون…یا میگه دیگه با اهل بیت حرف نزن…چجوری روت میشه حرف بزنی…. میبینی… آره… بخاطر همین به همه همین توصیه رو میکنم تا یه وقت خدایی نکرده گول شیطون رو نخورن. 🎊تحت هر شرایطی نمازتو بخون و تحت هر شرایطی حتی اگه گناهم کردی با امام زمان حرف بزن. اگه این کارو نکنی شیطون به هدفش میرسه و تو نباید بذاری شیطون به هدف کثیفش برسه…👍 😇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️فقط تا محرم پنج روز دیگه مونده.‌.. بیا از همین امروز دست به کار شو و یک قدم ریز برای خود سازیت بردار 👌☺️ مثلاً خود من باید کمی استفاده از گوشیمو کم کنم 🤧 🚫حتی اگه فعالیت مذهبی هم می‌کنی حق نداری زیاد تو گوشی باشی 😒 دیگه چه برسه به چت حرااامممم🤨😅 🔖 پس همین الان یک برگه بردار و ۵ تا از خصوصیات بد خودتو بنویس ‌... و اونی که به نظرت از همه بیشتر ازش ضربه خوردی رو پیدا کن و برای برطرف کردنش بِتلااااااش😎💪 فقط یک قول بده..👌🏽 اگه صد بارم شکست خوردی ناامید نشی و قوی تر از همیشه ادامه بدی تا نابودی قطعی اون گناه منحوس😅 ؟؟؟😎 ☺️
حسین(علیه السلام) ♡♡خرم ان لحظه که مشتاق به یاری برسد ارزو منود نگاری به نگاری برسد♡♡ ادمین ❤ Γ@bashohadat🕊-
24.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•🥀• فقط‌‌ تا‌بہ‌محࢪم‌موندھ تصمیم‌گرفتے‌‌‌چیکار‌کنے‌تا‌رات‌بدن توی‌روضہ‌ی‌ارباب؟! ترک‌گناه‌چطوره🤔؟ وقتِ‌زیادی‌نموندھ‌رفقا‌ دس‌بجونبونین🙃!!! 🖤 Γ@bashohadat🕊-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 روزی در نماز جماعت،موبایل یک نفر زنگ خورد زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر به نماز نرفت! همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست... مرد کافه چی با خوشرویی گفت : اشکال نداره، فدای سرت...! و او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد - حکایت ماست : جای خدا مجازات می کنیم... • جای خدا می بخشیم ؛-) ادمین ❤ Γ@bashohadat🕊-
توی منطقه برای جابه جایی آذوقه و مهمات یک الاغ داده بودند. که هرازچند گاهی با بچه ها سواری هم می کردیم😬 یک روز الاغ گیج شده بود و رفته بود طرف خط دشمن!😐 با دوربین که نگاه کردیم دیدیم👀 عراقی ها هم دارند حسابی از الاغ بیچاره کار می کشند✋🏻 چند روز بعد دیدیم الاغ با وفا با کلی آذوقه از طرف دشمن پیش خودمون برگشت.😁 Γ@bashohadat🕊-
🌸🌱😅 ‌‌‌ نصفہ شب ڪوفتہ از راهـ‌ رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابہ.👀😕 شروع ڪرد سر و صدا،😱مگہ اينجا جاۍخوابہ؟ پاشيد نماز شب بخونيد، دعا بخونيد🤲🏻🤗 ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم🙂مشغول عبادت شديم، خودش راحت گرفت خوابید😂😐 عجب! 🟡ماروبه دوستان خود معرفی کنید 😉👇 💜 Γ@bashohadat🕊-
😃 🤗 پُسټ نگهبانۍ رو زودتر تَرڪ ڪرد!🙁 فرمانده گفټ :🤗 ۳۰۰تا صلواټ جریمته!😥 چند لحظه فکر ڪرد.🧐 وگفټ: برادرا بلند صلواټ!🍃 همه‌ صلواټ فرستادטּ‌ [اللهم صل علی محمد و ال محمد]📿 گفټ: بفرما 😁 از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😁📿😂 Γ@bashohadat🕊-
🌈یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود... برای خودش یه قبری کنده بود. شب ها میرفت تا صبح باخدا رازونیاز میکرد.😊 ما هم اهل شوخی بودیم😎 یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه... گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم‌! خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم با بچه ها رفتیم سراغش... پشت خاکریز قبرش نشستیم. اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند. دیگه عجیب رفته بود تو حال! ما به یکی از دوستامون که تن صدای بالایی داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این که صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه، بگو: اقراء😁 یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن و به شدت متحول شده بود و فکر میکرد براش آیه نازل شده! دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء😅 بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😭 رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت : باباکرم بخون 😂😂😂😂 🌹شادی روح شهدا صلوات Γ@bashohadat🕊-
•[🌙❤️]• ❤ رانندگی‌مقام‌معظم‌رهبری...! محافظ‌آقا(مقام‌معظم‌رهبری) تعریف‌میکرد...میگفت‌رفته‌بودیم‌ مناطق‌جنگی‌برای‌بازدید... توی‌مسیر‌خلوت‌آقا❤️گفتن ‌اگه‌امکان‌داره‌بگذارید‌کمی‌هم‌من‌ رانندگی‌کنم... من‌هم‌ازماشین‌پیاده‌شدم ‌وحضرت‌آقا❤️پشت‌ماشین‌نشستند وشروع‌به‌رانندگی‌کردند... میگفت‌بعدچندکیلومتر... سیدیم ‌به‌یک‌دژبانی‌که‌یک‌سرباز👮🏻‍♂آنجابود وتاآقارودیدهل‌شد...😰 زنگ‌📞زدمرکزشون‌گفت...: قربان‌یه‌شخصیت‌اومده‌اینجا... ازمرکزگفتن‌که:کدوم‌شخصیت..🤔 گفت‌نمیدونم‌کیه🤷🏻‍♂ ‌اماخیلی‌آدم‌مهمی‌هست‌خیلیییی... گفتن...: چه‌شخصیت‌مهمی‌هست‌🤔 که‌نمیدونی‌کیه...؟؟ سربازگفت...: نمیدونم؛ ولی‌گویاکه ‌آدم‌خیلی‌مهمیه‌ که‌حضرت‌آقا❤️رانندشه...!!😂 این‌لطیفه‌رو حضرت‌آقا❤️توجمعی‌بیان‌کردند وگفتندکه‌ببینیدمیشه‌لطیفه‌ای‌روگفت ‌بدون‌اینکه‌به‌قومی‌توهین‌شود... "برگرفته‌ازخاطرات‌ مقام‌معظم‌رهبرى" ادمین ❤ Γ@bashohadat🕊-
هدایت شده از مجنون الحسین
زندگینامه عباس بابایی در سال 1329 در شهرستان قزوین متولد شد و پس از گذراندن مدارج اولیه تحصیل در این شهر در فروردین ماه سال 1348 به نیروی ارتش پیوست و در اواخر سال 1351 با درجه ستوان دومی از دانشکده افسری خلبانی نیروی هوایی فارغ‌التحصیل گردید. وی با دختردایی‌اش «ملیحه حکمت» 4 شهریور ۱۳۵۴ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نام‌های «محمد» و «حسین» شد. سرلشگر عباس بابائی به هنگام شهادت 37 سال داشت و از خود سه فرزند به یادگار گذاشته است.
هدایت شده از مجنون الحسین
تحصیلات شهید بابائی، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دهخدا سپری کرد و دوران متوسطه را نیز در دبیرستان نظام با موفقیت به پایان می‌رساند. پس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود. همانند دیگر خلبانان نیروی ‌هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور آمریکا اعزام می‌شود. یکی از هم­دوره­‌ای‌­های شهید بابایی بیان می­­‌کند: «در دوران تحصیل آموزش خلبانی در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه آموزشی «ریس» که هر هفته منتشر می­شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه ما را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب می­‌دود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هم‌اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم». او گفت: «چند شب پیش بی‌­خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده
هدایت شده از مجنون الحسین
فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمی‌­گشتند آن‌ها از دیدن من شگفت‌زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد، نزد او رفتم»، او گفت: «در این وقت شب برای چه می­‌دوی؟» گفتم: «خوابم نمی‌آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح و جواب من برای کلنل قانع‌کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم»، به او گفتم: «مسائلی در اطراف من می‌گذرد که گاهی موجب می‌شود شیطان با وسوسه­‌هایش مرا به طرف خودش و گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
هدایت شده از مجنون الحسین
فعالیت‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی شهیدبابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت و پس از بازگشت با ورود هواپیماهای پیشرفته اف- ـ14 به نیروی هوایی، وی که جزء خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف ـ ۵ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف- ۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. وی در مدت دانشجویی علیرغم گسترش فساد در بین نیروهای مسلح طاغوت جزء متعهدترین و تیزهوش‌ترین افسران ایرانی بود. با اوج‌گیری مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، شهیدبابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل­گیری انجمن‌­های اسلامی در ارتش، ویژگی­‌های فردی و شخصیتی و جهد مذهبی و پایبندی او به مسائل اعتقادی و مواضع دفاعی او در مقابل انحرافات سبب گردید که به سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان انتخاب شود. سال 1358برای شهید بابائی سال پرکاری بود. نابسامانی­‌های بسیار، القائات انحرافی و دسیسه­‌های گروهک‌­های منافقین که با طرح انحلال ارتش قصد از هم­‌پاشی نیروهای مسلح را داشتند کار را سخت کرده بود، اما او با بینش و درک عمیق خود و نیروهای مؤمن و انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد .
هدایت شده از مجنون الحسین
فعالیت‌ها در دفاع مقدس سرلشگر بابائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشادت‌های فراوانی در خدمت به انقلاب از خود نشان داد و به علت مهارت و ورزیدگی که در عملیات‌های متعدد داشت به کسب درجه سرهنگی نائل شد و در اردیبهشت ماه 1366به پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع و تائید امام‌خمینی به درجه سرتیپی رسید. شهیدبابائی در طول خدمت صادقانه خود سمت‌های مختلفی را به‌ عهده داشت از جمله در مرداد ماه سال 1360 به فرماندهی پایگاه هشتم شکاری اصفهان منصوب شد و پس از آن در آذرماه سال 1362 سمت معاونت عملیاتی فرماندهی نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی به وی محول گردید. عباس بابائی از جمله افسران متعهد نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که همواره وفاداری خود را به جمهوری اسلامی با انجام پروازهای متعدد در جبهه‌های جنگ به اثبات رسانید. وی در طول مدت فعالیت شجاعانه خود بیش از سه هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای شکاری داشت و تنها طی یک سال و نیم گذشته بیش از 60 ماموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید. در طول جنگ تحمیلی سرلشگر بابائی در عملیات مختلف نظامی شرکت داشت و در شرایط دشوار عملیات همواره پشتیبانی رزمندگان اسلام بود. شهید بابائی در قرار
هدایت شده از مجنون الحسین
گاه‌های عملیاتی شخصا حضور می‌یافت و همپای رزمندگان اسلام به بررسی طرح‌ها و نقشه‌های عملیات هوایی می‌پرداخت. شهید بابائی به کمک همکارانش در مدت ایام حج سال 1366 طرحی را برای عبور سالم کشتی­‌های تجاری در خلیج فارس به اجرا درآورد، ماحصل‌اش عبور امن چهل فروند کشتی غول‌پیکر تجارتی از تنگه خورموسی بود. وی برای پیشرفت سریع عملیات به نظارت بر کارها اکتفا نمی‌کرد و علیرغم ممانعت‌هایی که برای جلوگیری از پرواز وی به دلیل سمتی که داشت به وجود می‌آوردند خود شخصا در پروازهای عملیاتی شرکت می‌کرد و با مهارت و شجاعتی خاص به مقابله با دشمنان اسلام می‌پرداخت. او با اینکه معاون عملیات نیروی هوایی بود هیچگاه خود را از صحنه نبرد جدا نمی‌کرد و همیشه در میدان‌­های جنگ حضور داشت و می­‌گفت: «اگر پرواز نکنم، احساس ضعف خواهم کرد زیرا هستی خود را در میدان جنگ می­‌بینم»
هدایت شده از مجنون الحسین
شهادت در هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به علت  لیاقت و رشادت‌­هایی که در دفاع از آرمان­های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سرکوب و دفع تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی، به درجه سرتیپی مفتخر گردید، اما آن قدر خاکی بود که کمتر کسی او را با این درجه دیده بود. در همان سال نامش برای سفر حج نوشته شد. همه چیز برای زیارت خانه خدا مهیا بود اما ناگهان در آخرین لحظات و در فرودگاه، از رفتن به حج صرف نظر کرد. وقتی با اصرار اطرافیان مواجه شد گفت: «مکه من این مرز و بوم است. مکه من آب­های گرم خلیج فارس و کشتی­هایی هستند که باید سالم از آن عبور کنند، تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل می­‌توانم خودم را راضی کنم». خانواده را فرستاد اما خودش نرفت. در تماس تلفنی که همسرش از مکه با او داشت گفت: «ان‌شاء الله خودم را تا عید قربان به شما می‌رسانم». در پانزدهم مردادماه 1366 روز عید قربان با یک هواپیمای دو کابینه"اف -۵" در تبریز به اتفاق سرهنگ خلبان علی‌محمد نادری(خلبان کابین جلو) عهده­دار انجام آخرین مأموریت پروازی خود شد. پس از بمباران مواضع دشمن و انجام ماموریت خود را برای رسیدن به عید قربان آماده کرد. باید به سرعت برای میهمانی و عید قربانی کردن نفس بر می‌گشت. هواپیما غرش‌کنان همچون صاعقه هوا را می‌شکافت و پیش می‌رفت. ناگهان صدای اصابت گلوله فضا را متحول کرد. «لبیک اللهم لبیک»، حاجی  خود را به مسلخ عشق رساند. عباس سال‌ها بود که نفس خود را قربانی کرده، حال نوبت به جان دادن است و رسیدن به محبوب. صدا در کابین طنین‌انداز است عباس جان، حاجی، اما صدایی نمی‌آید. هواپیما مورد اصابت گلوله‌های تیربار ضد هوایی
هدایت شده از مجنون الحسین
هواپیما مورد اصابت گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفته و گلوله حنجره شهید بابائی را پاره کرده است و وی در روز عید قربان، در سن ۳۷ سالگی ذبیح‌الله شد. مراسم باشکوهی در قزوین برای شهید عباس بابایی گرفته شد.
هدایت شده از مجنون الحسین
وصیت‌نامه شهید «عباس بابایی» «بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می‌کنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم. عباس بابایی 61.4.22 21 ماه مبارک رمضان»
قرار گذاشتہ بودیم هرشب یکی از بچه‌‌های چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم!😁 یہ روز گفتیم: - ما چرا خودمون رو میزنیم؟😐🤦🏻‍♂ واسہ همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسے رو ڪه دید بکشونه توی چادر!😎 بہ همین خاطر یکی از بچہ‌‌ها رفت بیرون و بعد از مدتے با یہ حاج‌آقا اومد داخل!🧔🏻 اول جاخوردیم!😳😱 اما خوب دیگہ ڪاریش نمےشد کرد. یہ مدت گذشت داشتم از ڪنار یه چادر رد می شدم ڪه یهو یکی صدام زد؛📢👀 تا بہ خودم اومدم،😥 هفت هشتا حاج‌آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی گرفتن!😶😅 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ Γ@bashohadat🕊-
سالگرد شهادت سرلشگر شهید عباس بابابی
🟠 یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود. برای خودش یه قبری کنده بود. شب ها می رفت تا صبح با خدا راز و نیاز می کرد. ما هم اهل شوخی بودیم. یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه. گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم. خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم با بچه ها رفتیم سراغش.😂 پشت خاکریز قبرش نشستیم. اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند دیگه عجیب رفته بود تو حال! ما به یکی از دوستامون که تن صدای بالایی داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این که صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه، بگو: اقراء.🤨 یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد یعنی به شدت متحول شده بود و فکر می کرد برایش آیه نازل شده! دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چی بخونم. رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت: بابا کرم بخون.  😂😂😂😂😂😂 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️Γ@bashohadat🕊-
🌴نخلستان برنز المپیک به زارع ۲۰ ساله رسید 🔹امیرحسین زارع کشتی گیر جوان و ۱۲۵ کیلوگرم آزاد توانست کشتی گیر چینی را با نتیجه ۵ بر صفر شکست داد و به برنز المپیک توکیو رسید.