کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_پنجاهونه
اعمال
جوان پشت ميز، وقتي نابودي بسياري از اعمال مرا ديد، نكته جالبي
را به من يادآور شد وگفت: »من ديدهام برخي انسانهاي دانا، جداي
از اينكه كارهاي خود را براي رضاي خدا انجام ميدهند، اما در ادامه،
ثواب كارهاي خوبي كه در دنيا انجام ميدهند را به يکي از چهارده
معصوم: هديه ميكنند.
انسان ها، ممكن است در ادامه زندگي به خاطر گناهان و اشتباهات،
ثواب اعمال خوب خود را از دست بدهند، در نتيجه وقتي به برزخ
ميآيند، مانند تو دست خالي هستند، در اين زمان، آنها كه اين ثوابها
را هديه گرفتهاند به آن شخص سر ميزنند و از او دلجويي ميكنند.
اين بزرگواران كه به اين ثوابها احتياج ندارند، لذا اين اعمال خير
را به همان شخص بر ميگردانند. بنابراين به شما توصيه ميكنم كه
خالصانه اين كار را انجام دهيد؛ يعني ثواب تمام كارهاي خير خودتان
را به مقربين درگاه الهي هديه نماييد.« اين مطلب خيلي به دلم نشست.
به جوان پشت ميز گفتم: چرا خداوند به بعضي از كساني كه دين و
ايمان درست و حسابي ندارند، اينقدر مال و ثروت ميدهد؟ اين كار،
اهل ايمان را در مورد راه درست، به شك و ترديد مياندازد.
او هم گفت: »خداوند برخي افراد كه از مسير او دور شده و غرق
در دنيا شدند و براي دستورات پروردگار ارزشي قائل نيستند را به حال
🖇ادامه دارد ...‼️
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_شصتویک
يازهرا
خيلي سخت بود. حساب و كتاب خيلي دقيق ادامه داشت. ثانيه به
ثانيه را حساب ميكردند.
زمانهايي كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلي بادقت
بررسي ميكردند كه به بيتالمال خسارت زدهام يا نه!؟
خدا را شكر اين مراحل به خوبي گذشت. زمانهايي را كه در
مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از
عمرت را اينگونه گذراندي كه جزو عمرت محاسبه نميكنيم. يعني
بازخواستي ندارد و ميتواني بهراحتي از اين دو سال بگذري.
در آنجا برخي دوستان همكارم و حتي برخي آشنايان را ميديدم،
بدن مثالي آنهايي را در آنجا ميديدم كه هنوز در دنيا بودند!
ميتوانستم مشكالت روحي و اخالقي آنها را ببينم.
عجيب بود كه برخي از دوستان همكارم را ديدم كه بهعنوان شهيد
راهي برزخ ميشدند و بدون حساب و بررسي اعمال بهسوي بهشت
برزخي ميرفتند! چهره خيلي از آنها را به خاطر سپردم.
جواني كه پشت ميز بود گفت: براي بسياري از همكاران و
دوستانت، شهادت را نوشتهاند، به شرطي كه خودشان با اعمال اشتباه،
توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم:
چكار ميتوانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم.
🖇ادامه دارد ...‼️
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_پنجاهوشش
لبخند تلخي برلبانش نقش بست و گفت: جالب شد، بگو، اگر
واقعاً درست باشد حاللش ميكنم.
گفتم: شما بيست سال قبل با برادرت در يك كار اقتصادي شراكت
داشتيد. صد هزار تومان شما و صد هزار تومان برادرت آورديد و
برادرت اين پول را به كسي داد كه كار كند.
اين بنده خدا گفت: بله، خوب يادمه. يك سال شراكت داشتيم.
آن شخص سود را ماهيانه به حساب برادرم ميريخت و او هم هر ماه
دو هزار تومان به من ميداد.
گفتم: مشكل همين مطلب است. حق شما سه هزار تومان بوده كه
هزار تومان را برادرت بر ميداشت.
او باز هم باتعجب نگاهم كرد و گفت: از كجا ميداني؟
گفتم: »او خودش همين مطلب را به من گفت. اما قول دادي
حاللش كني.« من اين را گفتم و رفتم.
يكي دو ماه بعد ايشان به سراغ من آمد و گفت: آن روز كه شما
آمدي، از همان شخصي كه پول در اختيارش بود و كار اقتصادي
ميكرد پيگيري كردم. حرف شما درست بود، اما برادرم حكم پدر
برايم داشت، او را حاللش كردم.
همان شب برادرم را در خواب ديدم. خيلي خوشحال بود و همينطور
از من تشكر ميكرد. بعد هم به من گفت: برو داخل حياط خانه مادر،
فالن نقطه را حفر كن. يك جعبه گذاشتهام كه چند سكه طال داخل
آن است. گذاشته بودم براي روز مبادا، اين سكهها هديه براي توست.
ايشان ادامه داد: من رفتم و سكهها را پيدا كردم. حاال آمدهام پيش
شما و ميخواهم دوسه تا از اين سكهها را براي كار خير بدهم تا
ثوابش براي برادرم باشد.
من هم خدا را شكر كردم. يكي دو خانواده مستحق را به او معرفي
كردم و الحمدهلل پول خوبي به آنها پرداخت شد.
🖇ادامه دارد ...‼️
نگفته بود خودم عالم و دانشمندم..
نگفته بود خودم کلی احترام و مقام و جایگاه بین مردم دارم...
نگفته بود سن من، تجربه من، از امام بیشتر است...
نگفته بود همین که اسم امام زمانم را بدانم و و کمی هم عبادت کنم کافیست...
ژست همه چیزدانی و از همه بهتر فهمیدن! به خودش نگرفته بود...
با #تواضع رفته بود محضر امامش....
با #ادب نشسته بود محضر امام هادی ع.
با #دلصاف، بدون حس خودبزرگ بینی و تکبر
گفته بود:
«آقا! عقیده من نسبت به خدا و نسبت به اسماء و صفات او این است، نسبت به پیامبر این است، نسبت به امام این است، نسبت به قیامت این است، کارهایی که میکنم، چیزهایی که قبول دارم اینست... اینست... اینست»، همه را گفت، راست و بی غل و غش...
گفت: «آقا! من میگویم شما ببینید هر کجا که خراب است، درست کنید».
میدانست امام، یعنی انسان متخصص.
کسی که به زوایای روح درمانده بشر مسلط است ومیتواند شکستگی و خرابی های فکر و عقیده آدم را تعمیر کند...
با توجیه اینکه این حرف ها به درد الان نمیخورد!!! قدیمی شده!!!حالا همه مشکلات درست شده فقط مانده دین و عقیده من!!!
خودش را گول نزده بود...
نرفته بود هرکجای دین را دلش میخواهد سلیقه ای انتخاب کند و بقیه اش را کنار بگذارد. نرفته بود دینش را از دهان این و آنی بگیرد که تشویقش کنند
به بندگی سلیقه ای، که هرکجایش راحت بود و دلت خواست انجامش بده.
عبدالعظیم میدانست دین یعنی تسلیم.
یعنی اعتماد به خدا و اولیا و برگزیدگانش.
چه قدر خوشبخت بود آن هنگام که
امام تأییدش کردند و فرمودند:
"عبدالعظیم همه اش درست است، این دین من و آباء من است، محکم نگهش دار... انت ولینا حقا...
چقدر خوشبخت بود عبدالعظیم که امامش مهر تایید زده بود به اعتقاداتش.
بعدها امام هادی (ع) فرموده بود:
«آنهایی که راهشان دور است و نمیتوانند به کربلا بروند، بروند زیارت او»
خوشبختی مگر چیست جز همین نورچشمی امام شدن... نه بنده حرف و اسیر تایید دیگران شدن،
این خوشبختی ادامه پیدا کرد،
انقدر که او هنوز هم شاه عبدالعظیم است...
که در هر زیارت حریمش به زائر میگوید:
اگر عبد باشی... عظیم میشوی... #سحر_شهریاری
#دلتنگی❣️
#پروفایل🦋
#امام_زمان🌸
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج☘️
ادمین#گمنام♥️
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
🕊➫¦@bashohadat
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
آغـوشخــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
#دلتنگی❣️ #پروفایل🦋 #امام_زمان🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج☘️ ادمین#گمنام♥️ ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat ▂▂▂
اما تو هیچ بودے و دیدم هنوز هم...
در سینہ هیچ نیست جز آرزوے تو :)🍂
ادمین#گمنام🦋
Γ@bashohadat🕊
رفقا نظرتون رو درباره كانال🌸
درخواتس هاتون 🍂
و...❣️
در اينجا براي ما بفرستين👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16366172579060
راستَشرۅبِخۅاین...
مانتۅیۍبۅدَنبَدنیستاَما...
دَرشانمَلَڪہهانیستڪہاَزبینِ...
خۅبۅخۅبتَر؛خۅبرۅاِنتِخابڪُنَن😉❤️
#چادرانه
#مدیر_Zahra
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
🕊➫¦@bashohadat
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
👱پسر:
عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست😍
👧دختر:
چشم🙈ولی تو محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عشقم😁
شیطان سر پا ایستاده بود.👹
سیگارش را خاموش کرد
و کف مرتبی برای دختر زد👏
پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش رو واسه دختر فرستاد😳
شیطان مبهوت مانده بود از کار این 2 خلقت😯
دختر:وای مرسی عزیزم الان عکسمو واست ایمیل میکنم. و عکس دوست دختر برادرش را فرستاد.😅😅😅
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرشو دید😧😩
شیطان نگاهی به آسمان کرد و گفت:😒
خدایا روزگار بندگانت را ببین😕
میگن با هر دستی بدی با همونم میگیری...☝️ ناموس مردم رو به بازی نگیرین تا ناموس خودتون محفوظ باشه...👌
( قبل از اینکه دنباله فاطمه باشی خودت" علی" باش)☝️
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
🕊➫¦@bashohadat
▂▂▂▂▂▂▂▂▂
#مدیر_Zahra