🔰✏️🔰✏️🔰✏️🔰✏️🔰✏️
🌴ماجرای کمک امام #زمان علیه السلام به علامه حلی🌴
🍁 شهید ثالث، قاضی نورالله شوشتری میفرماید:
بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی، استاد علامه حلی است کتابی در رّد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم میخواند و آنان را گمراه مینمود، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتاب او را ردّ نماید، آن را به کسی نمیداد که نسخهای بردارد.
علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و ردّ کند. ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او امانت دهد.
آن شخص چون نمیخواست که دست ردّ به سینه علامه حلی بزند، گفت:
«سوگند یاد کردهام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»
مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جایی که میتواند از آن نسخه بردارد. وقتی به نوشتن مشغول شد و شب به نیمه آن رسید، خواب بر ایشان غلبه نمود. همان لحظه #حضرت صاحب الامر علیه السلام حاضر شدند و به او فرمودند:
«کتاب را به من واگذار و تو بخواب!»
علامه حلی خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، نسخهی کتاب از کرامت و لطف حضرت صاحب الامر علیه السلام تمام شده بود.
همچنین نقل شده که در آخر آن نسخه این جمله نوشته شده:
👇👇👇👇👇
🌺کَتَبَه الحجه🌺
[این نسخه را حجة بن الحسن العسکری #صاحب الزمان علیه السلام نوشته است.]
منبع:مجالس المومنین
@ganjeneh_marefat
🔴حكايتي عجيب از آيت الله بهجت و اشك بر امام حسين علیه السلام
🔹حجت الاسلام والمسلمين قدس از شاگردان آيت الله بهجت نقل ميكند، روزي آقاي بهجت در رابطه با بزرگواري و اغماض ائمه اطهار صلوات الله عليهم فرمودند» :
🔸در نزديكي نجف اشرف، در محل تلاقي دو رودخانه فرات و دجله آباديي است به نام «مصيب»، كه مردي شيعه براي زيارت مولاي متقيان امير المؤمنين عليه السلام از آنجا عبور ميكرد و مردي كه در سر راه مرد شيعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون ميدانست وي به زيارت #حضرت علي عليه السلام ميرود او را مسخره ميكرد.
🔹حتي يك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد #شيعه خيلي ناراحت شد.
🔸چون خدمت آقا مشرف شد خيلي بي تابي كرد و ناله زد كه:
🔹تو میدانی اين مخالف چه ميكند. آن شب آقا را در خواب ديد و شكايت كرد آقا فرمود: او بر ما حقي دارد كه هر چه بكند در دنيا نميتوانيم او را كيفر دهيم. شيعه ميگويد عرض كردم: آري، لابد به خاطر آن جسارتهايي كه او ميكند بر شما حق پيدا كرده است؟!
🔸حضرت فرمودند: بله او روزي در محل تلاقي آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه ميكرد، ناگهان جريان كربلا و منع آب از حضرت سيد الشهدا عليه السلام به خاطرش افتاد و پيش خود گفت: عمر بن سعد كار خوبي نكرد كه اينها را تشنه كشت، خوب بود به آنها آب ميداد بعد همه را ميكشت، و ناراحت شد و يك قطره اشك از چشم او ريخت، از اين جهت بر ما حقي پيدا كرد كه نميتوانيم او را جزا بدهيم.
🔹آن مرد شيعه ميگويد:
🔸از خواب بيدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سني با من برخورد كرد و با تمسخر گفت:
🔹آقا را ديدي و از طرف ما پيام رساندي؟
🔸 مرد شيعه گفت:
🔹آري پيام رساندم و پيامي دارم.
🔸 او خنديد و گفت:
🔹بگو چيست؟
🔸مرد شيعه جريان را تا آخر تعريف كرد. وقتي رسيد به فرمايش امام عليه السلام كه وي به آب نگاهي كرد و به ياد #كربلا افتاد و…، مرد سني تا شنيد سر به زير افكند و كمي به فكر فرو رفت و گفت:
🔸 خدايا، در آن زمان هيچ كس در آنجا نبود و من اين را به كسي نگفته بودم، آقا از كجا فهميد. بلافاصله گفت
🔴 أشهد أن لا إله إلا الله، و اشهد أن محمداً رسول الله، و اشهد أن علياً أميرالمؤمنين وليّ الله و وصيّ رسول الله و شيعه شد.
🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰
@ganjeneh_marefat