✨﷽✨
🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻
🌷 فرمایش سیدالشهدا به جناب شیخ رجبعلی خیاط
✨عارف شیدا جناب کل احمد تهرانی می فرمود : روزی با جناب#شیخ_رجبعلی_خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام رفتیم و در صحن حرم نشستیم.
جناب شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری حضرت سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم.
در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد. به غیر از مرحوم تزودی ما و دیگر رفقا به طرف پناهگاهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟پس بزن.
در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچکدام فرار نکردند.
@ganjeneh_marefat
🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻
#شیخ_رجبعلی_خیاط
فردي منزلش را مي فروشد و پولش را به منزل مي برد كه صبح آن را به بانك بسپارد و همان شب پولش سرقت مي شود و از پيگيري آن هم نتيجه اي نمي گيرد .
چهل شب به محضر امام زمان (عج)متوسل مي شود .
در پايان خواب ميبيند كه نشاني منزل شيخ راميدهند .
صبح زود به منزل شيخ مي آيد و پولش را مطالبه مي كند شيخ مي گويد :
من كه دعا نويس و فالگير نيستم .
در برابر پافشاري آن مرد ،شيخ او را به منزلي در ورامين رهنمون مي کند و مي گويد :
پول شما در اتاق دوم ،در دستمال ابريشمي قرمزي كنار تنور گذاشته شده است ,برميداري و بيرون مي آيي، آنها تو را به نوشيدن چاي دعوت مي كنند ،ولي تو شتابان برمي گردي .
اين مرد بعدا ماجرا را كاملا تاييد مي كند و مي گويد :
آنجا منزل خدمتكار خودم بوده است.
💢✏️💢✏️💢✏️💢✏️💢✏️💢✏️
@ganjeneh_marefat
🌿فرمایش سیدالشهدا به جناب شیخ رجبعلی خیاط
🍃عارف شیدا جناب کل احمد تهرانی می فرمود : روزی با جناب#شیخ_رجبعلی_خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام رفتیم و در صحن حرم نشستیم.
جناب شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری حضرت سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم.
در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد. به غیر از مرحوم تزودی ما و دیگر رفقا به طرف پناهگاهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟پس بزن.
🍀در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچکدام فرار نمی کردند.
@ganjeneh_marefat
💢 #چقدر_خوب_است
#انسان_محو_جمال_خدایی_شود❗️
🌺جناب #شیخ_رجبعلی_خیاط
🔰وقت مُردن هر کس به هرچه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می شود؛ ولی محبت امیرالمومنین علیه السلام باعث نجات میشود!
💎چقدر خوب است که انسان محو
جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی بینند و بشنود آن چرا را دیگران نمی شنوند.!
✍♦️امروزه دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی باشد و چه شر باشد.!
@ganjeneh_marefat
💢 #شیخ_رجبعلی_خیاط
تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند با نیشی که بوسیله #زبان به دیگران می زند ، نابود می کند.
🌴کانال گنجینه عرفان🌴
@ganjeneh_marefat
🌿فرمایش سیدالشهدا به جناب شیخ رجبعلی خیاط
🍃عارف شیدا جناب کل احمد تهرانی می فرمود : روزی با جناب#شیخ_رجبعلی_خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام رفتیم و در صحن حرم نشستیم.
جناب شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری حضرت سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم.
در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد. به غیر از مرحوم تزودی ما و دیگر رفقا به طرف پناهگاهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟پس بزن.
🍀در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچکدام فرار نمی کردند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 کانال در محضر علما⇩⇩⇩
🆔 @dar_mahzare_olma
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈