eitaa logo
در محضر علما
134.8هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.3هزار ویدیو
87 فایل
🌷روزی چند جمله عالی از اهلبیت؛ علما و شهدا در این کانال به شما 🎁هدیه می‌کنم تا روی آن‌ها تفکر کنیم و آرامش معنوی پیدا کنیم.♥️ کپی از مطالب این کانال مشروط بر صلوات بر محمد و آل محمد حلال است. 💌ارتباط با من: @Admine_etemad . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سفارش 10 نکته ی یکی از علما در باب ماه 1) هر روز این ماه ترک نشود 2) با وضو وارد شدن به 3) پوشیدن لباس عزا با طهارت 4) همره داشتن دستمال گریه برای شب اول قبر 5) تاجایی که میتوانید در دستگاه (ع) نوکری کنید(حتی در حد برداشتن یک سنجاق از زمین) که در شب اول قبر و درقیامت،مادرش حضرت زهرا(س) جبران میکند.البته نوکری کردن اباعبدالله یک وظیفه ست!نه اینکه انتظاری از قبال اون کار داشته باشیم 6) نوشیدن کمتر آب و خوردن کمترغذا به احترام این ماه و سیدالشهدا(ع) 7) مهمتر از تمام اینها، خواندن نماز اول وقت است که (ع) برای همین امر به رسیدند.این یک ماه را اول وقت بخوانیم! 8) احترام بسیار زیاد به 9) گوش ندادن به موسیقی،حفظ و... 10) سعی در کمتر خندیدن!( زیرا عزای اشرف اولاد آدم است...)😔 نکته:حواسمان باشد که دراین ماه عزادار است! ما دیگربا گناهانمان قلب نازنین شان را بدتر بدرد نیاریم التماس دعای فرج @ganjeneh_marefat
❌ای تير، خطا كن! هدفت قلب رباب است؟ ❌ياحنجره‌ی سوخته‌ی تشنه‌ی آب است؟ كوتاه بيا تير سه شعبه، كمی آرام! هوهو نكن اين شاپرک تب‌زده خواب است 💔آجـرڪــ الله یا مـولانا #صاحـب_الزمـان @ganjeneh_marefat
آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کنند: نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. 🌴 کانال گنجینه عرفان 🌴 @ganjeneh_marefat
. فرمایشات 🎖«اولین مرحله از سفر الى‌الله سحرخيزی است. آب حيات درون تاريكى شب به‌دست مى‌آيد. سعى فراوانى دارد كه ما را از سحرخيزى باز دارد. (ع) مى‌فرمايد: سفر الى‌الله جز به احياى شب طى نمى‌شود». روزى فرمودند: فرش‌هاى خانه من شاهد اشك‌ها و من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمنده‌ام كه اين همه به آنها زحمت دادم. 🎖خواندن كتاب «» را بسيار توصيه كرده و درس مى‌داند. جوانان را به حضور در جلسه موعظه و توصيه کرده و مى‌فرموند: «در جلسات ملائكه حضور دارند و بدها را به ميمنت حضور خوب‌ها مى‌بخشند. خودبينى و بزرگ‌بينى و تكبر را از ما مى‌گيرند و عزت و سربلندى به ما عطا مى‌كنند» 🎖ايشان بارها به ترك توصيه مى‌كرد و آن را گناه اول عالم به‌حساب مى‌آورند. در اصل بر حفظ زبان اصرار فراوانى داشتند. به جوانان مى‌فرمود: مواظب زبانتان باشيد تا خدا حاجتتان را برآورده کند. 🎖اولين توصيه به كسى كه خدمت ايشان مى‌رسيد این بود که به توجه کن. به دانش‌آموزان مى‌فرموند: اگر نمازت را اول وقت بخوانید، قبولى تو را در امتحانات تضمين مى‌كنم. 🎖براى برآورده‌شدن خواسته‌ها، خواندن را با دستور خاصى توصيه مى‌كرد و آن را بسيار مجرب مى‌دانستند. دستور چگونگى زيارت عاشوراى ايشان از حضرت بود. . 🎖از ديگر توصيه‌هاى ايشان برپايى روضه به‌ويژه حضرت على اصغر (ع) بود. 🎖ايشان توصيه فراوانى به تدبر در قرآن مى‌كردند و فرمايش پيامبر (ص) را كه مى‌فرمايند: «افضل اعمال امتى قراءة القرآن مع التدبر» گوشزد مى‌كرد. از منظر ايشان مطالعه از مصاديق تدبر است. 🎖از توجهات فراوان ايشان مسئله هدايت بود. ایشان تمام همت خويش را در مسير هدايت گمراهان به صراط مستقيم قرار داده بود. 🎖از توصيه‌هایشان به طلاب، دانشجویان و... تشويق به درس‌خواندن و اتلاف‌نكردن وقت بود. 🎖يكى از مداحان تهران مى‌گويد: «ايام شب‌ها دير به منزل مى‌آمدم، خانواده ناراحت مى‌شدند، بحث ميان ما رخ داد و من از خانواده ناراحت شدم. صبح به مدرسه امين‌الدوله رفتم. من هم گوشه‌اى نشستم. حضرت آقاى حق‌شناس به طلبه‌ها مى‌گفت بايد مراعات خانواده را كرد، حتى اگر شب‌ها دير منزل آمديد و خانواده با شما بحث كرد، شما نبايد چيزى بگوييد. من هم مطلب را گرفتم و از عمل خود پشيمان شدم». 🎖يكى از شاگردان از ايشان خواسته بود مطلبى در مورد بگويد. فرموده بود: من چه بگويم وقتى تمام رگ‌هاى بدنم يا مى‌گويد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠پیج کانال را در یوتیوب دنبال کنید 👇 https://youtube.com/channel/UCegOvqeJGSPLeiWM1_W_XqA 🌴 کــــانـــــال ما در تلگرام🌴 @dar_mahzare_olma 💠 کانال را در اینستا گرام دنبال کنید👇 instagram.com/dar_mahzare_olma ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
. فرمایشات 🎖«اولین مرحله از سفر الى‌الله سحرخيزی است. آب حيات درون تاريكى شب به‌دست مى‌آيد. سعى فراوانى دارد كه ما را از سحرخيزى باز دارد. (ع) مى‌فرمايد: سفر الى‌الله جز به احياى شب طى نمى‌شود». روزى فرمودند: فرش‌هاى خانه من شاهد اشك‌ها و من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمنده‌ام كه اين همه به آنها زحمت دادم. 🎖خواندن كتاب «» را بسيار توصيه كرده و درس مى‌داند. جوانان را به حضور در جلسه موعظه و توصيه کرده و مى‌فرموند: «در جلسات ملائكه حضور دارند و بدها را به ميمنت حضور خوب‌ها مى‌بخشند. خودبينى و بزرگ‌بينى و تكبر را از ما مى‌گيرند و عزت و سربلندى به ما عطا مى‌كنند» 🎖ايشان بارها به ترك توصيه مى‌كرد و آن را گناه اول عالم به‌حساب مى‌آورند. در اصل بر حفظ زبان اصرار فراوانى داشتند. به جوانان مى‌فرمود: مواظب زبانتان باشيد تا خدا حاجتتان را برآورده کند. 🎖اولين توصيه به كسى كه خدمت ايشان مى‌رسيد این بود که به توجه کن. به دانش‌آموزان مى‌فرموند: اگر نمازت را اول وقت بخوانید، قبولى تو را در امتحانات تضمين مى‌كنم. 🎖براى برآورده‌شدن خواسته‌ها، خواندن را با دستور خاصى توصيه مى‌كرد و آن را بسيار مجرب مى‌دانستند. دستور چگونگى زيارت عاشوراى ايشان از حضرت بود. . 🎖از ديگر توصيه‌هاى ايشان برپايى روضه به‌ويژه حضرت على اصغر (ع) بود. 🎖ايشان توصيه فراوانى به تدبر در قرآن مى‌كردند و فرمايش پيامبر (ص) را كه مى‌فرمايند: «افضل اعمال امتى قراءة القرآن مع التدبر» گوشزد مى‌كرد. از منظر ايشان مطالعه از مصاديق تدبر است. 🎖از توجهات فراوان ايشان مسئله هدايت بود. ایشان تمام همت خويش را در مسير هدايت گمراهان به صراط مستقيم قرار داده بود. 🎖از توصيه‌هایشان به طلاب، دانشجویان و... تشويق به درس‌خواندن و اتلاف‌نكردن وقت بود. 🎖يكى از مداحان تهران مى‌گويد: «ايام شب‌ها دير به منزل مى‌آمدم، خانواده ناراحت مى‌شدند، بحث ميان ما رخ داد و من از خانواده ناراحت شدم. صبح به مدرسه امين‌الدوله رفتم. من هم گوشه‌اى نشستم. حضرت آقاى حق‌شناس به طلبه‌ها مى‌گفت بايد مراعات خانواده را كرد، حتى اگر شب‌ها دير منزل آمديد و خانواده با شما بحث كرد، شما نبايد چيزى بگوييد. من هم مطلب را گرفتم و از عمل خود پشيمان شدم». 🎖يكى از شاگردان از ايشان خواسته بود مطلبى در مورد بگويد. فرموده بود: من چه بگويم وقتى تمام رگ‌هاى بدنم يا مى‌گويد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🌴 درمحضر علما🌴 @dar_mahzare_olma ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💥السلام‌ علیک‌ یا صاحب‌ الزمان (ع) در یکی نامه هایی که در دوران برای یکی از بزرگان «علی‌ابن‌مهزیاراهوازی» نوشته‌اند، یکی از علت‌های غیبت خویش را اینگونه توضیح داده‌اند: «... ما را به غیبت وادار نکرد مگر و اطلاعاتی که از دوستان و به ما می‌رسد که آنها به چیزهایی آلوده هستند که ما کراهت داریم، و این خصوصیات را بر آنان نمی‌پسندیم. فرستادهٔ ، علیه‌السّلام به علی‌بن‌مهزیار که آن حضرت را امام محجوب خواند، گفت: امام زمان از شما محجوب و مخفی نیست؛  .... 📖بحار الانوار جلد۵۳ ص ۳۲۱ 🔴به کانال در محضر علما بپیوندید⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کنند: نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. 🔴به کانال در محضر علما بپیوندید⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94