شیخ الرئیس در مورد کون و فساد می گوید :
فساد یعنی اینکه هیئتی که در جسم موجود بود از میان برود، و کون این است که هیئتی در جسم حادث گردد.
مثلا وقتی که می بینیم آب، هوا می شود(قدما گمان می کردند،آب مبدل به هوا می شود) حقیقت این است که هیئت یا صورت آبی از او رفته و معدوم شده و هیئت هوا در او حاصل آمده. به عبارت دیگر آب فاسد شده و هوا کائن یا حادث گردیده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 درمان بیماری در فرقهها
📎 #قانون_جذب
📎 #فرقه_های_انحرافی
📎 #جهاد_تبیین
ــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
چرا عدم را بالعرض می توان گفت کائن و فاسد است؟
چون کونش نبودن صورت و فسادش موجود شدن صورت است.
عدم در اینجا منظور عدم مطلق نیست، بلکه عدم چیزی است با استعداد وجود او.
این عدم یکی از مبادی طبیعیات است.
ــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
کتاب حکمای راسخین
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
قطبالدین شیرازی
قطب شیراز؛ فیلسوف و طبیب و منجم
بسماللهالرّحمنالرّحیم.
بزرگداشت کسانی از قبیل قطبالدّین شیرازی کار بسیار مفیدی است. من در ذهنم بود که پزشکها زرنگی کردند و قطب شیرازی را بردهاند به عالم پزشکی؛ چون ایشان در درجهی اوّل فیلسوف است، شاگرد خواجه نصیر و شارح شرح حکمتالاشراق و اینها است؛ و البتّه طبیب هم هست، طبیب برجستهای است؛ [و هم] منجّم است، ایشان در ساخت رصدخانهی معروف مراغه سهیم بوده؛ یعنی یک انسان بزرگی است. امّا این بیان آقای دکتر لنکرانی، بیان خوبی بود. یعنی همین که ما توجّه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دورانهای مختلف اسلامی، در رشتههای مختلف تبحّر داشتهاند؛ صِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکی یک آدم برجسته است؛ همان طور که اشاره کردید، مهمترین شرح قانون بوعلی را او نوشته؛ در زمینهی فلسفه، یک فیلسوف است به معنای حقیقی کلمه؛ در زمینهی نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربی، شعر فارسی؛ و شاید علوم دیگری. یعنی این نکته مورد توجّه باشد که تخصّصگرایی به معنای محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکتهی برجستهای نیست - که همینطور تخصّصها پشت سر هم همدیگر را میشکافند، یک تخصّص کوچکتری، دائرهی محدودتری بهوجود میآید؛ به یک معنا بهخاطر رسیدگی به وضع زندگی انسان در آن تخصّص خاصْ چیز خوبی است، امّا به یک معنا محدود کردن انسان است - چون ظرفیّت ذهن انسان خیلی وسیع است و میتواند در همهی این امور صاحبنظر باشد. اینجور نباشد که کسی که پزشک است، مثلاً در زمینهی علوم دینی یا در زمینهی فلسفه، یک آدم عامیای محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینهی علوم دیگر - در زمینهی علوم عقلی، در زمینهی علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعی - حدّاقل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه به معنای تعطیل کردن تخصّصها بههیچوجه نیست، بلکه به معنای بهرهمند کردن ذهن متخصّصین از محیطهای فراتر از حدّ تخصّص آنها است.
ــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
قطب الدین شیرازی
قطبالدین کازرونی محمود بن مسعود بن مصلح کازرونی (زاده ۶۳۳ – درگذشته ۷۱۰ ه.ق) یکی از دانشمندان ایرانی سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری است که نقش مهمی در گسترش حکمت و فلسفه، علوم طبیعی، پزشکی و هنر داشتهاست.
فرزند مولانا ضیاءالدین مسعود بن مصلح کازرونی پزشک معروف و از مشایخ صوفیه در سال ۶۳۳ قمری در کازرون پا به عرصه هستی نهاد.
قطبالدین علاوه بر شاگردی در نزد پدر از محضر بزرگانی چون کمالالدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی، شمسالدین محمد بن احمدالحکیم الکیشی، شرفالدین زکی بوشکانی، خواجه نصیر طوسی، نجمالدین کاتبی، علامه قطبالدین مؤیدالدین عرضی و کمال کوفی بهره فراوانی یافت تا آنجا که علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، فلسفه، علوم ادبی، دینشناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبدهبازی به چیرگی شگفتانگیزی دست یافت. او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد. آرامگاه وی در مقبرةالوزرای چرنداب تبریز است.
علامه در اندک زمانی در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت.
قطبالدین کازرونی در علم موسیقی و فیزیک از سرآمدان زمان خود بودهاست. اگرچه قطبالدین را نمیتوان شاگرد صفیالدین ارموی ،نظریهپرداز موسیقی سده هفتم دانست؛ ولی او را باید بدون شک نخستین شارح کتب صفیالدین ارموی قلمداد کرد. قطبالدین بخش مفصلی از کتاب دائرةالمعارف چندجلدی خود به نام درةالتاج را به موسیقی اختصاص داده و در آنجا به تشریح نظریات صفیالدین ارموی، مخصوصاً مطالبی که در رساله شرفیه بیان شده، پرداختهاست.
در سال ۱۳۹۰ هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد تولد قطبالدین کازرونی از طرف ایران و سازمان یونسکو جشن گرفته شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
کتاب دُرَّة اُلتَّاجْ قطب الدین شیرازی
بزرگان قابل ستایش و تمجید هستند.
ـــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
کتاب التخفه السعدیه، شرحی بر قانون شیخ الرئیس
اثر قطب الدین شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
برنامه قطب الدین شیرازی را در تلوبیون ببینید
http://www.telewebion.ir/episode/0x1bce7eb
سبب نمش و برش نیز مانند کلف خروج دم سوداوی بارد است که در زیر جلد محتقن گردیده، لون و شکل آن محسوس می گردد.
و فرق میان این مرض و بهق اسود آن است که جلد در این مرض املس و در بهق خشن می باشد.
زیرا که در این مرض دم سوداوی نفوذ در جوهر جسم نکرده است، و غذای آن نشده است که قوام آن را تغییر دهد، و آن را خشن گرداند به خلاف بهق.
ـــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim
اسباب کلف و نمش و برش و خیلان همه به یکدیگر نزدیک است، و سبب کلف دم سوداوی محترق است که از افواه عروق بیرون آمده و در تحت جلد محتقن و منجمد می گردد، و جلد را کثیف می سازد و نمی گذارد که خون نقی و روح کما ینبغی به آن رسیده آن را نضارت و رونق بخشد، و بخارات اخلاط سوداویه که در معده و سایر بدن باشد متصاعد می گردد و به وجه می آید، و به واسطهٔ غلظت از مسام دفع نمی شود، و در زیر جلد محتقن می ماند، و بر غلظت و کمودت می افزاید. و از این جهت است که بیشتر عارض اصحاب حمای ربع می شود، هر گاه مرض ایشان به طول انجامد و فضول سوداویه بسیار گردد، و کبد از تمیز و طحال از جذب آن عاجز شود. و عارض زنان حامله نیز بسیار می شود به جهت اجتماع فضول طمثیه در ایشان.
ـــــــــــــــــــــــــــ
🆔 دارالحکیم
http://eitaa.com/daralhakim