eitaa logo
دارالحکیم(حیات معقول)
927 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
449 فایل
امام على عليه السلام : حكمت، گمشده مؤمن است ؛ پس آن را بجوييد گرچه نزد مشرك باشد [زيرا كه] شما بدان سزاوارتر و شايسته تريد. کانال القانون فی الطب👇 https://eitaa.com/alghanon کانال دارالحکیم👇 @darolhakim
مشاهده در ایتا
دانلود
با صحبت های رئیس جمهور بیشتر متوجه شدم که ایشان اشتباهی ترین شخص در حساس ترین موقعیت کشور است.
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 زمانی نظریۀ مرکزیت زمین به عنوان نظریه ای مقبول در علم هیأت مطرح بود و دانشمندان بر اساس آن بسیاری از مسائل هیأت را حل روابط متعددی را محاسبه و تبیین و حوادث بسیاری مانند خسوف و کسوف را پیش بینی می کردند. این نظریه با وجود آن که بعدها غلط بودنش اثبات شد، ولی برخی از دستاوردها و نتایجش درست از آب در می آمد، و به همین دلیل مفید بود، از آن استفاده می شد، و جزئی از علم محسوب می شود. مثال دیگر، برخی نظریات طب قدیم مانند اخلاط اربعه (سودا، صفرا، بلغم و خون)، و عناصر اربعه (آب، باد، خاک و آتش) است که در گذشته بر اساس همین نظریات مسائل زیادی را تبیین می کردند، و امراض مختلفی را معالجه می نمودند. طبق این اصطلاح، هم بخشی از علم است و هم ؛ همچنان که هم جزئی از علم است و هم ✅👈 و ممکن است نظریه سومی هم پیدا شود که با هر دو نظریه مخالف باشد که آن هم به نوبه خود نظریه ای فیزیکی خواهد بود، پس باید به این نکته توجه شود که وقتی مجموعه ای از مسائل را علم بدانیم، اسکلت یک علم را همین مسأله ها - از آن جهت که مسأله اند - تشکیل می دهند، هر چند به صورت استفهامی مطرح شوند، و طبعاً جوابهای مختلفی را بر می تابند بنابراین هر تلاشی برای حل یک مسئله ( خواه این تلاش موفق باشد یا ناموفق) کوششی عالمانه در راه یافتن پاسخ یک سوال است. بر اساس این اصطلاح همه این نظریات علمی اند، زیرا در علم بودن کشف واقع شرط نیست، بلکه هدف علم آن است که تئوری هایی مطرح و پردازش شود و فرمول هایی بدست آید که بتوان از آنها در زندگی استفاده کرد. ✅👈 ادامه دارد... 📕 رابطه علم و دین، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
✅👈 ادامه بحث قبل: بنا بر تعریفی از علم که شامل می شود می توان مثال دیگر را از علم فقه زد. در تعریف علم فقه گفته می شود علمی است که احکام شرعی را از راه ادله معتبر شرعی ( کتاب، سنت، اجماع و عقل) کشف میکند. در موضوع این علم تکالیف شرعی است، و محور همه احکام شرعی حکم خداست. ممکن است در یک زمان درباره یک موضوع چند نظریه مختلف در میان فقهای بزرگ وجود داشته باشد که بر اساس این تعریف همه آنها جزء علم فقه است. مثلا زمانی در موضوع نماز جمعه در عصر غیبت امام معصوم دو فتوای ناسازگار وجود داشت بعضی آن را واجب و بعضی دیگر حرام می دانستند. اگر علم فقه را همان اسکلت مسائل فقهی بدانیم، بدان معناست که آنچه بخشی از فقه را تشکیل میدهد این سؤال است که: «هل تجب صلوة الجمعة يوم الجمعة في عصر الغيبة أو لا؟»، و استنباط فقیه در پاسخ این سؤال هر چه باشد (واجب تعييني، واجب تخییری، حرام جایز یا مستحب) فتوایی فقیهانه بوده، بخشی از علم فقه محسوب می شود زیرا لازمه چنین علمی آن نیست که به مطلبی یقین داشته باشیم یا واقع برای ما کشف شود. از سوی دیگر اگر فقط پاسخ صحیح مسائل را علم بدانیم در این صورت جوابها و راه حل هایی که مطابق با واقع نباشند، یا بعدها کشف شود که کلیت نداشته یا غلط بوده اند، اصلا علم به حساب نمی آیند بلکه به عنوان شبه علم، علم نما، یا اوهام طبقه بندی می شوند. بر اساس این تعریف از علم باید گفت: زمانی که کپلر و کپرنیک کشف کردند تئوری زمین _مرکزی درست نیست، در واقع روشن شد که تا آن زمان علم هيأت وجود نداشته، بلکه آنچه به نام علم رواج داشته تنها سلسله ای از بوده که عده ای را به خود مشغول کرده بوده است. همچنین در مسائل مورد اختلاف باید بگوییم یکی از دو فتوای متعارض «فقه» است و دیگری فقه نیست؛ و اگر روزی ثابت شد که هیچ یک از دو فتوای معارض درست نبوده و مثلاً نماز جمعه در عصر غیبت نه واجب است و نه حرام، بلکه مستحب است؛ باید بگوییم هیچ کدام از آن دو فتوا جزء علم «فقه» نبوده و صرفاً توهماتی به نام علم بوده است. ✅👈 ادامه دارد... 📙 رابطه علم و دین، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اسلام به ما می آموزد که علم به معنای کشف حقیقت ـ باصرف نظر از زمان مکان شخص یا آیینی که چنین کشفی به آن مستند باشد دارای ارزش است و بر اساس تعالیم اسلامی باید چنین علمی را (در هر گوشه از عالم که باشد و به هر قیمتی) جست وجو و کسب کرد. بنابراین اگر علم به معنای کشف حقیقت در اختیار کسانی باشد که با ما اختلاف نژادی دارند یا در اقلیم های دیگری زندگی می کنند، و یا تابع دین و مذهب دیگری هستند، این اختلافات به هیچ وجه از ارزش علم شان نمی کاهد؛ بلکه به علم آنها احترام می گذاریم و سعی می کنیم از آن در مسیر صحیح و برای تحقق اهداف اسلامی به بهترین وجهی استفاده کنیم. اگر ما در مقابل موضع می گیریم و می خواهیم دانشگاه های خود را از بعضی داده های علوم غربی پاکسازی کنیم صرفاً به دلیل «غربی» بودن آنها نیست، چرا که همین موضع را نسبت به علوم شرقی» نیز داریم؛ بلکه به این دلیل است که نقص ها، کمبودها، و احيانا اشتباهات و مغالطاتی در داده های آنها مشاهده می کنیم و حس حقیقت جویی ما - علاوه بر وظیفه دینی مان - اقتضا می کند آن کاستی ها و کژی ها را برنتابیم و سعی کنیم حقایق را هر چه دقیق تر و واقعی تر به دست آوریم. 📙 رابطه علم و دین، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🔴 آیت الله یزدی در زمینه طب اسلامی : آيا پيغمبر اكرم و ائمه اطهار(ع) در زمينه «طب»؛ مطلب جديدي آورده‌اند يا آنچه نقل شده[مثلاً در کتاب‌های طب النبی و طب الرضا]، كم و بيش در كتاب‏هاي پيشينيان و هم دوره‏‌هاي آنان هست؟ آيا آن‌ها [منقولات از پیامبر اکرم و اهل بیت]همان دستوراتی است كه در طب‌‏های قديم باستانی نظير طب يونانی، طب ايرانی، هندی و چينی مطرح بوده است؟! به هر حال نخستين پرسش در اين باب اين است كه بين آنچه در روايات اهل بيت(ع) راجع به مسائل طبی آمده، با آنچه در كتب يونانی يا كتب ايرانی يا ساير تمدن‏‌های كهن وجود داشته، چه تفاوتی است؟ اگر قرار است به مسأله طب اسلامی بها دهيم، و آن را بكاويم و بررسی كنيم كه در اين ميراث دينی، چه چيزهايی وجود دارد كه می‌‏توان از آن استفاده كرد، بايد طرح تحقيقی عالمانه‌‏ای برای اين كار طراحی كنيم. صرف قرائت چند آيه و روايت و نقل یک داستان، مشكل ما را در تحقيق طب اسلامی يا طب نبوی حل نمی‌‏كند. روايات در دسترس است، كتاب‏‌هايی هم نوشته شده و شرح‏‌هايی نيز برای آن، نگاشته‌‏اند، اين‌‏ها اگر كارآيی داشت، تا به حال از آن استفاده می‌كردند. آيا تعريف از طب و محمدبن زكريا رازی، مفهوم طب النبی را شرح می‌‏كند؟ آيا طب النبی همان است كه آنها گفته‌‏اند؟! درحالی كه بيشتر مطالب آنان[طب بوعلی و رازی] از گرفته شده و براساس نظر و روش آنها پيش رفته و تحقيق شده است. مبانی طب بوعلی همان اصول موضوع يونانيان است. مطالبی از قبيل: عناصر اربعه و اخلاط اربعه كه در بدن موجود است مثل: خون، صفرا، بلغم و سودا در طب يونانی و طب وجود دارد. پس نمی‌‏توان مطالب ذكر شده را ناميد؛ چرا كه در آن‏‌ها نه از اسلام اثری پيدا است، نه در آن مطالب نازل شده و نه بر تحقيقاتی كه ديگران كرده‌اند مطلب خاصی اضافه شده است. گاهی مفاهيم براي ما خلط مي‌‏شود. اگر گفتيم طب اسلامی همان طب يونانی است ــ يا چيزي شبيه آن يا با يكي از طب‏‌های باستانی شباهت دارد ـ تحقيق درباره طب اسلامی(به عنوان اسلامی) ديگر جايگاهی نخواهد داشت، و اگر بخواهيم تحقيق كنيم بايد در همان تحقيق كنيم. وقتی می‌‏توانيم طب اسلامی را به عنوان یک موضوع ويژه تحقيق كنيم كه، بر اين باور باشيم اسلام موارد خاصی را در اين زمينه آورده است و اين می‌تواند پيش‌‏فرض تحقيق باشد، يعنی بدانيم كه اسلام مطلب جديدی را در اين زمينه آورده كه بايد آن را كشف كرد. برای مثال صرف اين كه روايتی را پيدا كنيم كه مسأله‌‏ای را مورد تأكيد قرار داده كه هم در قانون بوعلی، هم در كتاب جالينوس، هم در كتاب بقراط و... نشانه‌‏ای از اشاره به آن مسأله ديده می‌‏شود ، نمی‌‏توان اظهار داشت كه آن را اسلام آورده است. مرتبه و شأن پيغمبر(ص) هيچ وقت بيان مطالب طبی يا مطالب فيزيكی نبوده، بلكه شأن او است. دليلي كه ما برای نبوت اقامه مي‌‏كنيم اين نيست كه نيازهاي مادی بشر را رفع كند. بشر با تحقيقات علمی خود و به همراه انگيزه‏‌های كه در نهان دارد، مي‏‌تواند راه زندگی دنيایی و راه تأمين سلامتی خود را كسب كند. اگر پيغمبر اكرم و ائمه اطهار مطالبی را در اين زمينه‌‏هایی فرموده‌‏اند، برای اين نبوده كه وظيفه و رسالت آنان اقتضاء می‏‌كرده است؛ بلكه آن مسائل مصالحی بوده از روی تفضل و كمک به مردم، عنايت می‌‏فرمودند، بيان و راهنمایی می‌‏كردند. ‏ی اسلام اين نيست كه مطالب طبی بيان كند. در حقيقت، ما اگر طبی به عنوان طب اسلامی نداشته باشيم، هيچ نقصی در دين اسلام يا در انجام وظيفه پيغمبر نيست. اگر در اين زمينه می‌خواهيم تحقيقی كنيم، برای دانستن اين مهم است كه بدانيم پيامبر و امامان علاوه بر وظيفه نبوت و رسالت چه كمک‌هایی به انسانيت كردند و چه مواريث علمی و گرانبهایی برای ما جهت بهره‏‌گيری برجا گذاشتند. پس اولين اصلی كه ما بايد به عنوان یک اصل و پيش‏‌فرض تحقيق درباره طب اسلامی يا طب النبی بپذيريم اين است كه پيغمبر مطالب جديدی آورده باشد. منبع: استاد محمد تقی مصباح یزدی، پيش‌فرض‌های طب اسلامی: ‌پرسش‌‌هايی برای پژوهش، همايش طب‌النبی(ص) _ سالن همايش‌های رازی دانشگاه علوم پزشكی تهران _85/12/10 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💢 معایب طب سنتی ایرانی: 1⃣🔸 عدم ساختار منسجم تشیکلاتی در هیچ سطحی 2⃣🔸 عدم استفاده کارآمد از تجریبات اطباء در پیشرفت مناسب 3⃣🔸 عدم استفاده مفید از دیگر علوم و تکنولوژیهای روز 4⃣🔸 عدم استفاده فراگیر از متد علمی در تولید دارو 5⃣🔸عدم تعریف یک ساختار علمی در درمان بیماریها 6⃣🔸حضور گسترده افراد سوء استفاده گر و شیاد در خواستگاه طب سنتی 7⃣🔸نگاه کانالیزه شده و مغرضانه بخش یزرگی از اطباء طب سنتی به طب نوین 8⃣🔸 تاثیرپذیر از تفکرات فلاسفه یونان و بین النهرین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیت الله مصباح یزدی در همایش طب النبی(ص) _ سالن همایش های رازی دانشگاه علوم پزشکی تهران به بیان مطالبی در زمینه پیش فرض های طب اسلامی پرداختند که ایشان فرمودند: گاهی در روایات به مطالبی برخورد می کنیم که تفسیر غلط آنها زمینه را برای تحقیق در علم تضعیف می کند. برای مثال: در آموزه های دینی، در قرآن و حدیث توجه به این که، بیماری و بهبودی در دست خداست و او کسی را که می خواهد مریض می کند، هر که را بخواهد شفاء می دهد جای تأمل دارد. به خصوص در آیه ای که از زبان حضرت ابراهیم نقل شده، وقتی نمرود از او پرسید خدای تو کیست، فرمود: «رَبّی الَّذی یحیی و یمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی و امیت». و همچنان کلام را ادامه می دهد تا آنجا که می فرماید: «وَ الَّذِی هُوَ یطْعِمُنِی وَ یسْقِینِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ»، خدای من آن کسی است که وقتی مریض می شوم، من را شفاء می دهد. بنابراین شفاء دست خداست، تلاش ما برای کسب داروها و راه های معالجه بیهوده است! این نظر از دیدگاه اسلام درست نیست، این توهم است، و برای بعضی از افرادی که از معارف اسلامی دور هستند، مطرح می شود و در ذهن آنها در قالب شبهه ای نمود می کند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیت‌الله مصباح یزدی در پایان سخنانش گفت: در تحقیق و بررسی طب قدیم مطالب مهمی یافت می‌شود که امروز هم برای بشر مفیدند و این به معنای ابطال طب جدید نیست، بلکه میراث پیشینیان می‌تواند در کنار طب جدید مؤثر و مکمل آن باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 به هر حال نخستین پرسش در این باب این است كه: 1⃣🔹بین آنچه در روایات اهل بیت(ع) راجع به مسایل طبی آمده، با آنچه در كتب یونانی یا كتب ایرانی یا سایر تمدن‌‌های كهن وجود داشته، چه تفاوتی است؟ 2⃣🔹 دوم، تفاوت‌‌های ریشه‌‌ای طب سنتی با طب جدید كه امروز در مغرب زمین روبه رشد و تكامل است و هر لحظه خدمتی را نصیب جامعه می‌‌كند، چیست؟ 3⃣🔹 سوم، آیا با پیدایش طب جدید، طب سنتی و اسلامی منقرض شده و از ارزش افتاده و یا اینكه هنوز قابل استفاده است؟ این پرسش‌‌ها كه در اذهان بسیاری مطرح می‌‌شود نیازمند قدری درنگ و تحقیق است كه هم چنین باید پرسید كه آیا معنای پیدایش طب مدرن ابطال طب قدیم است، یا اینكه طب مدرن اصلاحی و یا تكمیلی است بر آن؟ به هر حال باید اشاره كرد كه در طب قدیم مطالبی وجود دارد كه هنوز هم قابل استفاده است و اگر ما آنها را نادیده انگاریم، به خود ظلم كرده‌ایم و سرمایه‌‌ای گرانبها را از دست داده‌‌ایم. 📕 آیت الله مصباح یزدی، رضوان الله علیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
♦️دختر سوری نوشته: «ای شوالیه‌ی ایرانی! در این لحظه که ت.روریست‌ها به پشت شهرها رسیدند و وحشت همه‌جا را گرفته، اگر بگویند جانت را بده تا حاج قاسم برگردد لحظه‌ای درنگ نخواهم کرد!»
بسم الله الرحمن الرحیم. یک حکایت واقعی : پنجاه میلیون به یک شخصی قرض دادم، و آن شخص در پرداخت آن به مشکل خورد، شنیدم که برای اینکه پیش بنده بد حساب نشود، رفته از بانک وام گرفته تا پنجاه میلیون بدهی خود را به بنده تسویه کند، به ایشان گفتم اگر با پول وام بانک(ربای مطلق) قصد دارید بدهی خود را به بنده پرداخت کنید، بنده راضی نیستم. برو هر زمان بصورت حلال توانستی بدهی ات را پرداخت کنی، بنده آن را قبول می کنم. انشاءالله بتوانیم ماهیت این بانک های سرتاپا ربوی و بنگاه دار را درک کنیم. ما بانک ها را تبدیل به یک بنگاه ربوی کرده ایم که آتشی در دامن کشور انداخته اند که باید جان ها بدهیم تا خاموش شود. بلا و آتشی خانمان سوز که بانک های ربوی بر جان و مال و زندگی ما انداخته اند، خاموش شدنی نیست، باید تمام کشور را بسیج کنیم، تا بلکه بتوانیم در مقابل بانک بایستیم، در غیر اینصورت تا ماهیت بانک این است، اوضاع اقتصادی کشور سامان نمی گیرد، با افراد ساده لوح چون که کشور را به دست کارشناسان بی خبر از عالم سپرده است که هیچگاه کشور سامان نمی یابد، بلکه روز بروز غرق خواهد شد. خدا رحم کند بر همه ما. مدیریت کشور را بدست دادیم.
وقتی ماهیت بانک را بدرستی و دقیق درک کردیم، آنموقع قطعا با تمام قوا در مقابلش خواهیم ایستاد. اگر بانک ها هنوز بر گرده ملت بی پناه سوار هستند، دلیلش این است که ما در فهم ماهیت بانک رشد نکرده ایم.
همانطور که فضای نظام آموزشی کشور را درک نکردیم و قلم چی ها بر گرده خانواده ها سوار شدند، و برای خود جشن پول پاشی گرفتند. آنها از بی سواد کردن فرزندان، از بی پناه کردن جامعه، از منفعل کردن فرزندان، از یکسان سازی استعداد فرزندانمان، زندگی را بر همه حرام کردند، و خودشان غرق در پول شدند. نظام آموزشی کشور را اینگونه نبینیم، این نظام آموزشی جرمش بیشتر از بانک است. تمام پول هایی که این موسسات آموزش خصوصی، برای بی سواد کردن فرزندان ما،برای یکسان سازی استعداد فرزندانمان، از خود ما می گیرند، ایراد دارد. از ما پول می گیرند، و به آنها پول می دهیم، تا فرزندانمان را بیچاره کنند. شما سیستمی سخیف تر و سست تر و احمقانه تر از این دیده اید؟ خب مشخص است این سیستم نیز بدست مدیریت می شود. نظام آموزشی کشور را نیز بدست داده ایم.
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💢 نقش روش در طبقه بندی علوم سوالی دیگر که در این فضا قابل طرح می باشد این است که اگر علم را به اصطلاح اخیر مد نظر قرار دهیم (مجموعه ای از مسائل دارای محور واحد) مرز میان علوم را چه چیزی تعیین می کند، و ملاک تفکیک علوم از یکدیگر چیست؟ آیا روش (متدولوژی methodology) علوم نقشی در تقسیم بندی علوم خواهند داشت، و جزء مقوّم علم خواهند بود یا خیر؟ اگر مجموعه ای از مسائل موضوع-محور را بتوان با دو روش اثبات کرد آیا با دو علم سرو کار خواهیم داشت یا با یک علم؟ آیا اگر مسأله ای را با دو روش اثبات کردیم، از دو مسأله در دو علم سخن گفته ایم یا با صرف نظر از روش اثبات فقط ماهیت مسأله را نگاه کرده و آن را مسأله یک علم می دانیم که با دو روش قابل حل است؟ در اینجا نیز با دو اصطلاح درباره «علم» روبرو هستیم که 1⃣🔹 یکی از آنها روش را بخشی از ماهیت علم تلقی می کند 2⃣🔹 و دیگری جایگاهی برای آن در تعریف علم نمی بیند. به عنوان مثال برخی از مسائل اخلاقی را میتوان با دو متد عقلی و نقلی اثبات کرد. مثلا این مسأله که آیا راست گفتن در همه جا لازم است یا می شود گاهی دروغ گفت؟ را گاه با برهان عقلی و روش تعقلی اثبات می کنیم (اگر برهان در این موارد جاری باشد) و گاه برای اثباتش به آیات و روایات استناد می کنیم. بر اساس یک اصطلاح که متد حل مسائل را در تقسیم بندی علوم دخیل می داند، اگر یک مسئله اخلاقی را با روش عقلی اثبات کردیم، جزء یک علم محسوب می شود، و اگر همان مسأله را با روش نقلی اثبات کردیم، جزء علمی دیگر به حساب می آید. بنابراین با وجود آن که مسائل یکی هستند ولی به دلیل تفاوت روشها می توان گفت 🔹👈 یک اخلاق عقلانی و فلسفی داریم، 🔹👈 و یک اخلاق دینی و وحیانی، ولی مطابق با اصطلاح دیگر که تفاوت در روش را موجب تمایز میان دو علم نمی شمارد، در هر صورت با مسائل یک علم مواجه ایم. یکی از نتایج توجه به چنین اختلاف اصطلاحی این است که اگر تعدد روش را موجب تعدد علوم بدانیم در آن صورت می توان برخی از علوم را به دینی و غیردینی تقسیم کرد؛ به این معنا که اگر مسائل مربوط بر اساس منابع دینی و وحیانی و روش نقلی اثبات شوند، با علمی دینی سرو کار داریم، و اگر همان مسائل براساس منابع غیر دینی و روشهایی مانند ،عقلانی، تجربی، و ... اثبات شوند، علمی غیردینی به وجود می آید. اما اگر روش را خارج از علم بدانیم؛ به این معنا که علم در هر صورت یکی است، چه مسائلش با این متد اثبات شود و چه با آن متد در این صورت، علم دینی و غیر دینی نخواهیم داشت. 📕 رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی، رضوان الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 نقش هدف و غایت در طبقه بندی علوم ملاک دیگری که گاه برای طبقه بندی علوم و تفکیک آنها از یکدیگر مورد توجه قرار می گیرد، و علم است. به این معنا که با تغییر هدف از طرح و حل یک مسأله، وارد فضای علم دیگری می شویم. اگر مسأله ای برای هدفی خاص - مانند زندگی آسوده دنیوی - مطرح شود، و برای حل آن تلاش شود، یک علم به وجود می آید، و در صورتی که همان مسأله برای هدفی دیگر - مانند رسیدن به سعادت اخروی و قرب به خدا - مدنظر قرار گیرد و حل شود، علمی دیگر تولید میشود. در مقابل اصطلاح دیگری وجود دارد که غایت را در تعریف و تقسیم علم دخالت نمی دهد و تا هنگامی که سؤال یکسان باشد، آن را مسأله همان علم به حساب می آورد، هر چند اهدافی متفاوت موجب توجه به آن شده باشند یا غایاتی مختلف به پاسخ هایی متفاوت برای آن انجامیده باشند. البته منطق دانان کم یا بیش، بحث هایی در زمینه ماهیت علوم و ملاک تفکیک میان آنها مطرح کرده اند و برخی معیار اختلاف علوم را موضوعات آنها دانسته اند و برخی اغراض و اهداف را ملاک تمایز علوم از یکدیگر معرفی کرده اند، و دسته سوم نیز بر تعدد روش ها به عنوان عامل تفکیک علوم از هم تأکید ورزیده اند، و هر یک نیز دلایل و مرجحاتی برای قول خود ذکر کرده اند. برخی هدف را نه تنها در ملاک طبقه بندی علوم، بلکه در تعریف «علم» دخالت داده اند، و به عنوان مثال را به عنوان هدف و جزء مقوم علم به شمار آورده اند. در مقابل «دین» نیز با هدف آن یعنی رسیدن به سعادت تعریف می شود به گونه ای که معیار دینی بودن یک مطلب این دانسته می شود که در رسیدن به سعادت نقشی داشته باشد، و در غیر این صورت «دینی» نخواهد بود، هر چند در منابع دینی آمده باشد. بر این اساس، محتوای دین باورها، ارزشها و احکام عملی است که در هدایت ما دخالت دارند، و راه رسیدن به سعادت را به ما نشان می دهند. نکته ای که باید در همه این گونه موارد به آن توجه داشت این است که همه این اصطلاحات نوعی قرارداد زبانی است، و هیچ یک یا ندارد، و مخالفت با هیچ کدام از آنها نه موجب تناقض و خلاف عقل می شود، و نه منجر به خروج از دین و مخالفت با دستور وحی. آنچه مهم است این است که باید در هر بحثی درباره علم و ارتباط آن با دین، ابتدا مشخص کنیم که ماهیت علم را چه می دانیم، و آن را به روشنی تعریف کنیم، و تا آخر بحث به آن وفادار مانده از خلط مفاهیم و اصطلاحات به شدت بپرهیزیم، در این صورت است که می توان امیدوار بود بسیاری از اختلافات(که ناشی از مغالطهٔ اشتراک لفظی است) از میان رخت بربندد. 📕 رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی، رضوان الله علیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💢 بخش ارزش های اخلاقی دین را می توان به دو بخش تقسیم کرد : 1⃣🔹 ارزش ها و باید و نبایدهایی وجود دارند که صرفا از راه اثبات می شوند و به آنها راهی ندارد، 2⃣🔹 و ارزش هایی را نیز می توان سراغ گرفت که ممکن است در معارف وحیانی نیامده باشند، و باید صرفا با عقل اثبات شوند. 📙 رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی، رضوان الله علیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💠 نقد درونی : ساده ترین و روبنایی ترین شکل برخورد با علوم موجود آن است که نتایج تحقیقات آنها با همان متد تجربی خودشان و براساس اصول موضوعه ای که در آنها پذیرش عام یافته اند مورد بررسی نقادانه قرار گیرند، تا روشن شود آیا به اصول و روشهای خود پای بند بوده اند یا خیر. این اولین گام برای خروج از تقلید کورکورانه بوده، روندی جاری در همه علوم است که محققان در هر زمینه سعی می کنند تا نقاط ضعف، تحقیقات، نظریات و مکاتب حوزه تخصصی خود را بیابند، و با اصلاح آنها علم را گامی به پیش برانند. 📕 رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی رضوان الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 علمی که کاشف از حقیقت باشد، از غرب باشد یا از شرق، از مسلمان باشد یا از غیر مسلمان، از سفید باشد یا از سیاه، برای ما محترم است و ما آن را می پذیریم. 📙 رابطه علم و دین، آیت الله مصباح یزدی رضوان الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 رویکرد حقیقت جویانه به علوم ایجاب می کند که در مرحله اول، حوزه تقویت شود، به این منظور باید راه های صحیح کشف واقعیت ، که چه بسا اعتبار برخی از آنها خیلی بیش از ادراکات حسی باشد، شناسایی، اثبات و ارزشیابی شوند، تنها پس از معرفت شناسی است که نوبت به حوزه متافیزیک و هستی شناسی می رسد که اصولی عقلی - مانند اصل علیت و مسائل مربوط به آن را بررسی و اثبات می کند که مورد نیاز علوم اند و در اثبات می شوند. 📙 رابطه علم و دین آیت الله مصباح یزدی رضوان الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹👈 وقتی در نیمه اول قرن بیستم تکون یافت، بر دیدگاه فیزیکدانان حاکم بود، و صرف تطبیق پیش بینی های این نظریه با تجارب برای آنها کفایت می کرد، و دیگر فهم ساختار طبیعت برای غالب آنها مطرح نبود. این روند ادامه یافته است. 🌹👈 در اینجا چند سوال مطرح می شود : 1⃣🌹 چرا در حالی که برخی از سرآمدان فیزیک معاصر، نظیر پلانک، اینشتین، واینبرگ و ویتن، غرض از تعقیب فیزیک را دانسته اند، این هدف توسط غالب فیزیکدانان معاصر دنبال نمی شود، و صرفا از فیزیک به عنوان و استفاده می کنند؟ 2⃣🌹 چرا در حالی که در زمان ما برخی از نخبگان فیزیک به بحث های بنیادی در این حوزه پرداخته اند، این گونه بحث ها در دانشگاه های ما مطرح نیست؟ 3⃣🌹 چرا در حالی که در برخی از دانشگاه های مهم غرب، مباحثه و تعامل بین و و براه افتاده است، در محیط ما این نسیم مثبت نادیده گرفته شده است؟ 🌹👈 هدف این کتاب جلب نظر فیزیکدانان و کیهان شناسان ما به افکار انقلابی مطرح شده در غرب در سه دهه اخیر است. 🌹📙 کتاب جستارهایی در فیزیک معاصر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم (حیات معقول) http://eitaa.com/daralhakim
هنگامی که هدف يك انسان، لذت و سودجویی، و سلطه مطلقه بر دیگران باشد، و خود را شایستۀ مالکیتِ کیهان بزرگ ببیند، چنین شخصی از همه جهان و انسان، جز با خود بیگانه است، و بدیهی است که نابود کننده ترین نتیجه بیماری بیگانگی از جهان و انسان، بیماری بیگانگی از خویشتن است، و کسی که به چنین بیماری ای مبتلاست، «من» یا «خود» ندارد، تا پدیده یا فعالیتی به نام علم در درون داشته باشد. 📕 علامه محمد تقی جعفری، کتاب تحقیق در فلسفه علم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
بی جهت نیست که شناختِ شناخت و دانایی یافتن به دانایی، و بحث و تمرکز جدی در ، آن اندازه دیر صورت گرفته است، که بتوان دیر هنگام بودن آن را از نقص های تاریخیِ حیاتِ فلسفهٔ بشری محسوب کرد. 📙 تحقیقی در فلسفهٔ علم، علامه محمد تقی جعفری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 این جمله معروف : «کدام موضوع است که بتواند خود را از زیر ذره بین فلسفه کنار بکشد»، چنان واضح و روشن است که میتواند در ردیف قضایای بالضروره راست و بدیهی تلقی شود. تردیدی نیست که جهان بدون فلسفه هم جهان است و بود و نبود فلسفه ها تأثیری در ماهیت وجودی و نحوه «هستی» ها نمی گذارد، چرا که جهان با اتکاء خویش به بنیاد پایان ناپذیری به نام «حیات» که از محلی اعلا سرازیر می شود، و به حقیقت مطلقی به نام «خداوند» مستند است، همچنان پا بر جا بوده و مسیر خویش را طی خواهد کرد و در این میان «فلسفه» رابطی است که در حد یک «چشم» و یک «زبان» روایت خویش را از دیده و شهود خود مطرح می کند، و در حقیقت خیزش ذهنی انسان برای شناخت مبادی هستی است. همان گونه که عرفان خیزش قلبی انسان برای تحقق این شناخت یعنی گردیدن است، و اگر نتوان در ماهیت عرفان به لحاظ عینی و صیرورتی بودن مناقشه کرد در فلسفه این امکان وجود دارد. 📙 حقیقت فلسفهٔ علم، علامه محمد تقی جعفری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 باید این اصل را بپذیریم که علم بدون ایمان (تعهد) اگر به اغراض غیر علمی هم آلوده نباشد، صرفاً در حد یک چراغ است، بدون این که راه و مقصدی را روشن نموده و برای بشریت نشان دهد. 📙 ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، محمد تقی جعفری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 باری، دگرگونی های سیاسی و اقتصادی قرن بیستم و افت و خیزهای انسانی بعد از قرن هجده که آزمایشگاه آن، عمدتاً جوامع شرقی و کشورهای جهان سوم بودند، به صورتی ملموس و غیر قابل کتمان نشان داد، که علم در گذر خویش از اقلیم پیشرفت اگر با اکسیر «تعهد» مقرون نشود، به هیچ حقیقتی رحم نخواهد کرد، و فرضیه «نقص علم» و عدم مطلق بودن آن دقیقاً در این فضا مطرح شد، و مورد تصدیق پیشروان درست اندیش قافله علم قرار گرفت. 📙 پیشگفتار کتاب علم و دین در حیات معقول، محمد تقی جعفری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim