باسمه تعالی
#یادداشت_۲۱ ۱۴۰۲,۰۱,۱۱
یکی از مهمترین موانع بر سر راه (رشد و تعالی) هر «فرد» و به تبع روند (پیشرفت و آبادانی) یک «جامعه»، #مصرفکننده صرف بودن است. روحیهی «#تولید» و کارآفرینی و... نیازمند تربیت درست در دوران دوم شکلگیری شخصیت (۷-۱۴سال) است.
دورهای که باید #تفکر «شیر بودن» و انزجار از «روبه بیدستوپای» را با ظرافتهایی مانند شعر و...را به نوجوانان انتقال داد.
شعر «حکایت درویش با روباه» جناب سعدی، یکی از بهترین نمونههای محتوای غنی است.
این شعر قوی، قدرت ارتقاء سطح افق نسل نو و نوجوانان را دارد. همان افقی که لازمهی امروز جامعهی همیشه در حال تهاجم ماست. تقدیم شما؛
یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای
که چون زندگانی به سر میبرد؟
بدین دست و پای، از کجا میخورد؟!
در این بود درویش شوریده رنگ
که شیری در آمد شغالی به چنگ
شغال نگون بخت را شیر خورد
بماند آنچهْ، روباه از آن سیر خورد
دگر روز باز اتفاق اوفتاد
که روزیرسان، قوتروزش بداد
یقین، مرد را دیده بیننده کرد
شد و تکیه بر آفریننده کرد
کز این پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان به زور
زنخدان فرو برد چندی به جیب
که بخشنده روزی فرستد ز غیب
نه بیگانه تیمار خوردش، نه دوست
چو چنگش، رگ و استخوان ماند و پوست
چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش
ز دیوار محرابش آمد به گوش
«برو شیر درنده باش، ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل»
چنان سعی کن، کز تو ماند چو شیر
چه باشی! چو روبه به وامانده سیر؟
چو شیر، آنکه را گردنی فربه است
گر افتد چو روبه، سگ از وی به است
به چنگ آر و با دیگران نوش کن
نه بر فضلهٔ دیگران گوش کن
«بخور تا توانی به بازوی خویش
که سعیت بود در ترازوی خویش»
چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مخنث خورد دسترنج کسان
بگیر ای جوان دست درویش پیر
«نه خود را بیفکن که دستم بگیر»
«خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است»
کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
سعدی/ بوستان/ باب دوم در احسان