eitaa logo
شرطه الخمیس
117 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
0 فایل
سلام این کانال بصورت وبگردی درباره انقلاب،ایران، شهدا عمل می کند و تا حدود فراوان شما را بی نیاز به جستجو در کانال ها می کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
❌شایعه 🔻عکس «زهرا سادات خاتمی دختر احمد خاتمی با رانت پدر از دامپزشکی به پزشکی قم و بعد به تهران آمد، شش ماه طرح اراک گذارند و ناگهان هیات علمی دانشگاه تهران شد تا به فقرا خدمت کند»!! ✅ واقعیت 1⃣ بر اساس داده های سایت سازمان سنجش، ایشان در کنکور سراسری و بدون هیچگونه سهمیه رشته پزشکی قبول شده است نه دامپزشکی و ادعای کذب فوق، دستپخت ذهن پینوکیوها برای زودباوران خوش اشتها در فضای مجازی است 2⃣ آیت الله خاتمی: دختر من مطلقا در بیمارستان بهارلو عضو هیات علمی نبوده است و هم اکنون طرحش را در منطقه محروم در بندرعباس می گذراند و مطلقا در هیچ مرحله ای از نام من استفاده نکرده است. 🖌 محمدصادق سلطانزاده بشرویه @daremtedadghadir
مهدی ، مدیرعامل پیام‌رسان 🇮🇷ایرانی گپ در کانال‌ش نوشت: 🔺شبکۀ اجتماعی VK روسیه، اکثر زیرساخت‌ها و زیرسیستم‌های‌ش تولید برندهای اروپایی و آمریکایی است. از زیرساخت ذخیره‌سازی ابری گرفته تا زیرساخت‌های تماس صوتی و تصویری و هسته پیام‌رسانی. اکنون با تحریم شدن روسیه، تا چند ماه دیگه که لایسنس‌ سالانۀ نرم‌افزارها و زیرساخت‌هایی که خریده‌اند، تمام بشه، دچار مشکلات مهمی خواهند شد. 🔺در جلسه‌ای که با مدیران ارشد VK داشتیم، پیشنهاد شد تا طی یک تفاهم‌نامه در جهت انتقال تکنولوژی و فروش زیرساخت‌های نرم‌افزاری کاملاً بومی و ابری گپ به VK ، همکاری دو مجموعه آغاز بشه. 🔺ماشالله به جوانان متخصص ایرانی که بدون وابستگی به غرب همه زیرساخت‌های مورد نیاز خودشون را داخلی و کاملاً بومی تولید می‌کنند. 🔺تصویر از طبقه مدیریت برج VK روسیه و اتاق جلسات درحالی‌که ما در حال مذاکره با مدیران ارشد VK برای فروش و انتقال تکنولوژی به روسیه بودیم💪 برخی مسئولین کشور و نماینده برخی مجموعه‌ها، در طبقۀ حقوقی شرکت VK به دنبال خرید پیام‌رسان روسی برای کشور از VK بودند !!! 😳 !!! 🔺مدیر شرکت روس به ما گفت که به نماینده‌های کشورتون گفتیم که ما الآن در طبقۀ دیگر در حال مذاکره برای خرید زیرساخت پیام‌رسان از ایران هستیم!! بعد شما آمده‌اید از ما پیام‌رسان روسی بخرید؟؟!! 😔 @daremtedadghadir
ولایتی اولین مقام رسمی‌ست که امروز فاش کرد دولتمردان روحانی به تشویق اروپا و شرکت توتال، چینی‌ها را از ایران اخراج کردند. این اتفاق باعث شد ضربه‌پذیری ایران در شرایط خروج آمریکا از برجام به مراتب بیشتر شود آیا نباید آنها که در این خیانت به منافع ملی دست داشتند امروز محاکمه شوند؟ @daremtedadghadir
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مقایسه‌ی ثروت رهبران حکومت‌ها! 🔺واقعیت‌هایی از جانورِ عجیبِ زمین‌خوار در ایران! 🔺ثروت رضاشاه هنگام خروج از ایران چقدر بود؟! 🔺ماجرای فرش‌هایی که به عنوان خمس داده شده بود! 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨اعترضات بنزینی در انگلیس‌ 🔹معترضان به گرانی بنزین در انگلیس به اتوبان‌ها آمده و با کُند کردن سرعت حرکت وسایل نقلیه خود به صورت گسترده‌ای به این موضوع اعتراض کردند. 🔸اتوبان‌های اصلی انگلیس در لندن، لیورپول، منچستر، بیرمنگهام و کاردیف مملو از معترضانی شد که سرعت وسایل نقلیه خود را به حدی کاهش دادند که باعث ایجاد ترافیک سنگینی شد. 🔹۵۳ هزار راننده در این حرکت اعتراضی شرکت کردند. @daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی همان رئیسی است در دولت بی تدبیر روحانی کارگران هپکو برای دریافت حقوق معوقه به اتاق مدیر رفتند اما مدیر گفت من که حقوقم رو می‌گیرم، شما اگر مشکل دارید بروید راه آهن رو ببندید! کارگران مظلوم سفره‌های خالی خود را پهن کردند بعد از اعتراض پرونده علیه کارگران تشکیل شد و درست در زمانی که دولت روحانی پشت کارگران را خالی کرد قوه قضائیه به ریاست رئیسی کارگران رو تبرئه و مدیر رو بجهت تشویق به اخلال در نظم مجرم تشخیص و به ۶ماه حبس محکوم کرد. حالا کارگران هپکو به استقبال رئیسی آمده‌اند و می‌گویند اگر شما نبودی هپکویی وجود نداشت! ممنون آقای رئیسی؛ ممنون! @daremtedadghadir
48.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا زمان پیامبر گشت ارشاد بوده است؟ @daremtedadghadir
🌼داستان کوتاه و پندآموز ✍مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@daremtedadghadir
💢روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار تصویر سیل جده در سال ۲۰۰۹ رو به نام سیل رودبال فارس زد! 🔹درحالی که همین عکس، سال ۹۸ به سیل شیراز نسبت داده شده بود تکذیب شد! «محمد نصوحی» @daremtedadghadir
✍ سال‌ها پیش مردی به نام مسلم در شهری نانوا بود. او مردی پرهیزگار، قانع و شاکر بود. در محلّه‌‌ای که پسر مسلم بود، یک مغازۀ مرغ‌فروشی بود که فروش خوبی هم داشت. روزی جعفر، پسر مسلم، به پدرش گفت:دوست دارم مالکِ آن مغازه را ببینم و به قیمت بالایی آن را اجاره کنم، مغازۀ پرفروشی است. 🔻مسلم گفت:پسرم! هرگز با آجرکردن نانِ کسی به دنبال نان برای خودت نباش. بدان‌! دنیا بزرگ است و خدا را قابلیّت روزی‌ رساندن زیاد است.اما وسوسه درون جعفر را پر کرده بود و حاضر نبود از خواستۀ خود کوتاه بیاید. 🔅روزی مسلم، او را کنار خود به نانوایی برد. خمیر لواشی را به تنور چسباند و سریع خمیر لواش دیگری را دوباره به روی همان لواش که در حالِ پختن بود، زد. هر دو خمیر لواش، سنگین شدند و از دیوارۀ داغ تنور رها شده و داخل تنور افتادند و سوختند. مسلم گفت:پسرم! دیدی یک لواش در حال پختن بود، لواش دیگر روی آن چسبید و باعث شد نه خودش بپزد و تبدیل به نان شود؛ و نه گذاشت لواش دیگر نان شود. ☝️پسرم! هرگز نانِ خود را روی نانِ کس دیگری نزن، که برای تو هم نانی نخواهد شد. بدان! اگر اجارۀ بالا به آن مغازه بزنی و او را از نان و نوا بیندازی، خودت نیز به نان و نوایی نخواهی رسید و این قانون زندگی است. @daremtedadghadir
✨﷽✨ 🌼پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. ✍خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. 📚برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی @daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی‌ها با این بهونه که امر به معروف و نهی از منکر کردن ما اثری نداره، کلا این کار رو از سر خودشون باز می‌کنند امام خمینی (ره) صحبت جالبی درباره این شرط کردند @daremtedadghadir
💢ادعای ۵۵۰ زن در آمریکا: رانندگان اوبر به‌ ما تعرض کرده‌اند چند روز از رسوایی افشای اسناد اوبر نگذشته که این شرکت تاکسی آنلاین آمریکایی با یک پرونده دیگر روبرو شده است. ۵۵۰ زن روز چهارشنبه ۱۳ ژوئیه با ثبت شکایتی در مراجع قضایی آمریکا ادعا کردند از سوی رانندگان اوبر مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند./پایش آمریکا @daremtedadghadir
📌متن شبهه👇# 4401 سلام... فرق سودی که در بانکهای جمهوری اسلامی می گیرند با ربا خواری چیه... پس بانکهای ما با قبل از انقلاب تفاوتی نداره. 📌 پاسخ به شبهه👇 🔹 یکی از تغییرات مهم در نظام بانکداری کشور پس از انقلاب اسلامی، تصویب قانون «عملیات بانکی بدون ربا ( بهره)» در سال 1362 بود که به موجب آن هرگونه پرداخت وام با دریافت سود ربوی ممنوع شد. https://rc.majlis.ir/fa/law/show/90388 🔹 در اسلام ربا حرام و از گناهان کبیره است. وقتی پولی به کسی قرض می دهید و هنگام پس گرفتن، مبلغی بیش از مبلغ اولیه را طلب کنید، مبلغ مازاد(سود یا بهره) در حکم ربا و حرام است. 👈 اما دریافت سود، فقط در قرض حرام است. اما اگر شکل معامله، به صورت مشارکت، مضاربه، جعاله، مزارعه و ... باشد، دریافت سود اشکالی ندارد و حرام نیست. 👈 بنابراین، اکثر بانکها، وام های خود را تحت عناوینی که سود آن ربوی نیست به مشتریان اعطا می کنند. 🔰 برخی از این عناوین معاملاتی به شرح زیر می باشد: 1) قرارداد قرض الحسنه 2) قرارداد سپرده مدت دار 3) قرارداد فروش اقساطی 4) قرارداد مشارکت مدنی 5) قرارداد اجاره به شرط تملیک 6) قرارداد مضاربه 7) قرارداد سلف 8) قرارداد خرید دین 9) قرارداد جعاله 10) قرارداد مزارعه 🌹از آنجایی که توضیح این قراردادها طولانی می باشد خواننده محترم را به آدرس زیر ارجاع می دهم. https://zaya.io/tgnvt ⏮ اما قانون «عملیات بانکی بدون ربا ( بهره)» مثل هر قانون دیگری، متأسفانه مورد غفلت و در موارد بسیاری مورد تعدّی قرار گرفته است. 👈 در موضوع بانکها، از رهبری نظام گرفته تا مراجع تقلید و مؤمنین و دلسوزان ملّت، همگی جزو منتقدین صف اوّل هستند. 👈 فعالیّتهای بانکها شاید صورت و ظاهری شرعی داشته باشد اما در عمل، به هیچ وجه باطن مشروعی ندارند. ✅ لذا یکی از مطالبات بر حق ملّت، اصلاح ساختار نظام بانکی کشور است. http://fna.ir/4ar8f این اصلاح ساختارها نیز تنها از عهده یک دولت انقلابی و جهادی ساخته است. دولتی که اصول و ارزشهای انقلاب برایش از هر امر دیگری واجبتر باشد. -------------------------- ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در 👇🏻 https://chat.whatsapp.com/Fp72EKo0mHoJNcgs1JgEIu 📱پیام رسان ایتا👇🏻 🆔https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0 📱پیام رسان اینستاگرام 🆔http://Instagram.com/pshobahat 📱پیام رسان روبیکا👇🏻 🆔https://rubika.ir/porseshgar 📱 پیام رسان بله👇🏻 🆔https://ble.ir/porseshgar 📱پیام رسان تلگرام👇🏻 🆔https://t.me/poorseshgar 📱پیام رسان سروش👇🏻 🆔sapp.ir/poorseshgar 📱پیام رسان گپ👇🏻 🆔https://gap.im/poorseshgar اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @daremtedadghadir
اگه براتون سواله که چرا رضا پهلوی اینقدر تلاش میکنه تا براندازی بشه و برگرده ایران باید بگم که ایشون در‌ سن ۱۷ سالگی با پول ملت ایران ثروتمندترین پسر جهان بوده! @daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽نحوه مجازات موتورسوارانی که در ویتنام با صدای ناهنجار موتور موجب آلودگی صوتی می‌شوند😄 @daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• میدونستید اگه هر شب سوره واقعه رو بخونین روزیتون زیاد میشه؟این حدیث هست از پیامبر (صلی الله علیه و آله):👇👇👇 هرکس هر شب سوره‌ی واقعه را بخواند هرگز دچار تنگی در روزی نمی‌شود 📽نحوه مجازات موتورسوارانی که در ویتنام با صدای ناهنجار موتور موجب آلودگی صوتی می‌شوند😄 @daremtedadghadir
یڪ روز قبل از اینڪھ برود سوریه رفت گمرڪ براۍ خودش ڪولہ پشتی و لباس نظامے خرید بهش گفتیم مگر آنجا بہ شما این چیزها را نمےدهند؟ گفت «آنجا مۍدهند ولے من ڪھ توانایی مالۍ دارم خودم میخرم وسایل آنجا را استفاده نکنم ..» حدود ۲۰۰ هزار تومان از پولش هم دستڪش خرید و همه را با خودش برد تا به رزمنده‌ها بدهد :)♥️🌱 ‌‌. @daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب حجت الاسلام والمسلمین دکتر زمانی مدیر دفتر امور اجتماعی و سیاسی حوزه‌های علمیه در یکی از کشورهای اسلامی در جمع نخبگان در زمینه خصوصیات رهبری جامعه @daremtedadghadir
✅تشریفات اضافی ممنوع ✍سردار شهید شوشتری: در زمان به اتفاق مقام معظم رهبری که در آن زمان بودند برای بازدید از ۲۱ امام رضا علیه السلام عازم شدیم. ایشان از قبل فرموده بودند « کم بیاورید، یک یا دو ماشین کافیست» وقتی از بیرون آمدیم، دیدیم حدود ده ماشین دیگر پشت سر ماشین ما در حال حرکت هستند. حضرت آیت الله خامنه‌ای خیلی به راننده گفتند: ! کمی به نظر می‌رسیدند. بلافاصله رو به من کردند و فرمودند: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز بر می‌گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان تنهایی بیایند. چه دلیلی دارد پشت سر ما راه بیفتند؟ وقتی من که هستم با یک حرکت کنم، دیگران می‌گیرند و این کار، رسم می‌شود. برای من دو در یک یا دو ماشین، کافیست. 📘 خورشید در جبهه، ص ۱۴۶ @daremtedadghadir
شیخ رجبعلی خیاط (ره): انسان‌اگر بخواهدراحت زندگی کند تنها راهش این است که ‌خود را به خدا واگذار کند و مطیع اوامر الهی باشد. @daremtedadghadir
جان امانتی است که باید به جانان رساند اگر خود ندهی،می‌ستانند فاصله هلاکت و شهادت همین خیانت در امانت است شهید"سیدمرتضی‌آوینی" @daremtedadghadir