#حدیث_روز
#داستان_کوتاه
🌸رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم)
🌸جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (ص)، فَقَالَ «يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟»، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ؟» قَالَ «أَبِي»، قَالَ «فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ»، قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «لَوْ كَانَتْ أُمُّهُ».
🌸مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: «یا رسول الله هیچ کار زشتی نبوده مگر که نکردهام، آیا برای من توبه باشد؟» رسول خدا (ص) به او فرمود: «آیا پدر و مادرت زنده باشند؟» گفت: «پدرم زنده است»، فرمود: «برو و با او نیکی کن»، چون آن مرد رو برگرداند رسول خدا (ص) فرمود: «کاش مادرش بود» (که خوشرفتاری او به توبه نزدیکتر بود).
📘بحار الانوار/ج ۷۱/ ص ۸۲
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🌸 @darentezar14🌸
┗━✨🌸✨🌹✨━
#حدیث_روز
#داستان_کوتاه
🌸رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم)
🌸جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (ص)، فَقَالَ «يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلَّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟»، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ؟» قَالَ «أَبِي»، قَالَ «فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ»، قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) «لَوْ كَانَتْ أُمُّهُ».
🌸مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: «یا رسول الله هیچ کار زشتی نبوده مگر که نکردهام، آیا برای من توبه باشد؟» رسول خدا (ص) به او فرمود: «آیا پدر و مادرت زنده باشند؟» گفت: «پدرم زنده است»، فرمود: «برو و با او نیکی کن»، چون آن مرد رو برگرداند رسول خدا (ص) فرمود: «کاش مادرش بود» (که خوشرفتاری او به توبه نزدیکتر بود).
📘بحار الانوار/ج ۷۱/ ص ۸۲
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
🌸 @darentezar14🌸
┗━✨🌸✨🌹✨━
📚 #داستان_کوتاه
🛎"زنگولهای بر گردن"
میگویند؛
"آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه میتاخته،" بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، "زنگولهای آویزان" میکرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست.
البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده است؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش.
"میماند آن زنگوله!"
از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا میکند!
دیگر نمیتواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» میکند، «آرامش» را از او میگیرد.!
"این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
فکر و خیال رهایش نمیکند!"
زنگولهای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد،
آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله!
✓
@darentezar14
📚 #داستان_کوتاه
🛎"زنگولهای بر گردن"
میگویند؛
"آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه میتاخته،" بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، "زنگولهای آویزان" میکرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست.
البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده است؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش.
"میماند آن زنگوله!"
از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا میکند!
دیگر نمیتواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» میکند، «آرامش» را از او میگیرد.!
"این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
فکر و خیال رهایش نمیکند!"
زنگولهای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد،
آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله!
✓
@darentezar14