eitaa logo
در مسیر شهادت
617 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
668 ویدیو
15 فایل
❧ هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند. #سیدنا #راهیان_نور_مجازی ⇢سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین ❥
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 | 🔻 چند وقتی بود بچه ‌ها صبح که پا میشدند، میدیدن پوتین هاشون واکس زده دم مقر جفت شده بود . با چند تا بچه ‌ها قرار گذاشتیم تا ببینیم کار کیه ؟! یه شب نیمه شب یدفعه از خواب بیدار شدم و صدای توجه ام رو جلب کرد، یه نفر با یه گونی داشت آروم از مقر میرفت بیرون، دنبالش رفتم، یه گوشه نشست و شروع کرد به واکس زدن پوتین ها.بدون توجه خودم رو بهش رسوندم و روبرویش ایستادم . برای چند لحظه ماتم برد اون اسماعیل بود ، فرمانده لشکر بدر. خواستم چیزی بگم که گفت، هیس !! هیچ چیزی نگو و قول بده بچه‌ ها هم چیزی نفهمند .... سردار 📕 ستارگان خاکی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @darentezareshahadat
📲 | 🔻 هرگاه پرچم محمد رسول الله را در افق عالم زدی حق داری استراحت کنی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @darentezareshahadat
(راوی مادر شهید) درخانواده ای بزرگ شدم که توجه به دین ومذهب نهادینه بود. ازروز اول به ما یادداده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم،این مراقبت بیشتر میشد. سال 1367 بود که محمدهادی یاهمان هادی به دنیا آمد.اودرشب جمعه وچندروز بعداز ایام فاطمیه به دنیا آمد. یادم هست که دهه فجر بود. 13بهمن. وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم، تقویم رادیدم که نوشته بود؛شهادت امام محمدهادی(ع). برای همین نام اورا محمدهادی گذاشتیم. عجیب است که اوعاشق ودلداده ی امام هادی (علیه السلام)شد و در شهر امام هادی(علیه السلام)، یعنی سامرا،به شهادت رسید. هادی اذیتی برای مانداشت.آنچه میخواست راخودش به دست می آورد. ازهمان کودکی روی پای خودش بود.مستقل بار آمد واین، روی آینده ی زندگی اوخیلی تاثیر داشت. زمینه ی مذهبی خانواده بسیار دراو تاثیرگذار بود. البته من اززمانی که این پسررا باردار بودم، بسیار درمسائل معنوی مراقبت میکردم وهرچیزی را نمیخوردم. خیلی درحلال و حرام دقت میکردم. سعی می کردم کمتر بانامـحــرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما درمسجد فاطمیه بودیم وبه نوعی مهمان حضرت زهرا(علیه السلام). من یقین دارم این مسائل بسیار درشخصیت او اثرگذار بود. هرزمان مشغول زیارت عاشورا می شدم،هادی ودیگر بچه ها کنارم می نشستند وبامن تکرار میکردند. منبع زندگینامه وخاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
    کار فرهنگی مسجد موسی ابن جعفر(ع) بسیار گسترده شده بود. سیدعلی مصطفوی(همسفر شهدا) برنامه های ورزشی و اردویی زیادی را ترتیب می داد. همیشه برای جلسات هیئت یا برنامه های اردویی فلافل می خرید. می گفت هم سالم است هم ارزان. یک فلافل فروشی به نام جوادین پشت مسجد داخل خیابان شهید عجب گل بود که از آنجا خرید می کرد. شاگرد این فلافل فروشی یک پسر با ادب بود. با یک نگاه می شد فهمید این پسر زمینه معنوی خوبی دارد. بارها با خود سیدعلی مصطفوی (همسفر شهدا) رفته بودیم سراغ این فلافل فروشی و با این جوان حرف می زدیم. سیدعلی می گفت: این پسر باطن پاکی دارد، باید او را جذب مسجد کنیم. برای همین چندبار با او صحبت کرد و گفت که ما در مسجد چندین برنامه داریم. اگر دوست داشتی بیا و توی این برنامه ها شرکت کن. حتی پیشنهاد کرد که اگر فرصت نداری در برنامه فوتبال مسجد شرکت کن. آن پسرک هم لبخندی می زد و می گفت: چشم، اگر فرصت شد می یام. رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود. تا اینکه یک شب مراسم یادواره شهدا در مسجد برگزار شد. این اولین یادواره شهدا بعد از پایان دوران دفاع مقدس بود. در پایان مراسم دیدم همان پسرک فلافل فروش انتهای مسجد نشسته! به سیدعلی اشاره کردم و گفتم: رفیقت اومده مسجد. سیدعلی تا او را دید بلند شد و با گرمی از او استقبال کرد. بعد او را در جمع بچه های بسیج وارد کرد و گفت: ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید! خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم. بعد سید علی گفت: چی شد اینطرفا اومدی؟! او هم با صداقتی که داشت گفت: داشتم از جلوی مسجد رد می شدم که دیدم مراسم دارید. گفتم بیام ببینم چه خبره که شما رو دیدم. سیدعلی خندید و گفت: پس شهدا تو رو دعوت کردن. بعد با هم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم. یک کلاه آهنی مربوط به دوران جنگ بود که این دوست جدید ما باتعجب به آن نگاه می کرد. سید علی گفت: اگه دوست داری بگذار روی سرت. او هم کلاه رو گذاشت روی سرش و گفت: به من می یاد؟ سیدعلی هم لبخندی زد و به شوخی گفت: دیگه تموم شد، شهدا برای همیشه سرت کلاه گذاشتند! همه خندیدیم. اما واقعیت همانی بود که سید گفت. این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند. پسرک فلافل فروش، همان هادی ذوالفقاری بود که سیدعلی مصطفوی(همسفر شهدا) او را جذب مسجد کرد و بعدها اسوه و الگوی بچه های مسجدی شد. زندگینامه و خاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
💓در تلفنم، نام همسرم را با عنوان ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده ای 💞قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره اش را بگیرم وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان "" ذخیره کرده بود 💓گفت: از اول زندگی شریک هم بوده ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم 💓شام غریبان امام حسین علیه‌السلام بود که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی بی زینب قبولش کند من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود، 💓من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت الشهدا قرار دهم شهید جواد جهانی راوی:همسر شهید ╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮ @darentezareshahadat ╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شگفتی‌های آفرینش... نهنگی که به ایجاد رنگین کمان معروف است👆 🆔 @darentezareshahadat
رمان نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور 🆔 @darentezareshahadat