🌟 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
🔻 چند وقتی بود بچه ها صبح که پا میشدند، میدیدن پوتین هاشون واکس زده دم مقر جفت شده بود .
با چند تا بچه ها قرار گذاشتیم تا ببینیم کار کیه ؟!
یه شب نیمه شب یدفعه از خواب بیدار شدم و صدای توجه ام رو جلب کرد، یه نفر با یه گونی داشت آروم از مقر میرفت بیرون، دنبالش رفتم، یه گوشه نشست و شروع کرد به واکس زدن پوتین ها.بدون توجه خودم رو بهش رسوندم و روبرویش ایستادم .
برای چند لحظه ماتم برد اون اسماعیل بود ، فرمانده لشکر بدر. خواستم چیزی بگم که گفت، هیس !! هیچ چیزی نگو و قول بده بچه ها هم چیزی نفهمند ....
سردار
#شهیداسماعیل_دقایقی
📕 ستارگان خاکی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @darentezareshahadat